به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری بينالمللی قرآن(ايكنا)، كتاب دوم از مجموعه آسمان اختصاص به خاطرات شهيد تيمسار سرلشگر خلبان جواد فكوری كه فرمانده نيروی هوايی و وزير دفاع جمهوری اسلامی ايران دولت شهيد رجايی بود، كه از زبان همسر ايشان بازگو شده است، نويسنده آن را نگارش شده است.
در مقدمه كتاب آمده است، شهيد جواد فكوری 17 دیماه 1317 در تبريز در خانوادهای متوسط چشم به جهان گشود. خانواده وی مذهبی و پدر او از كاسبهای تبريز بود كه پس از مدتی به تهران مهاجرت كرد و در سبزه ميدان بازار تهران مغازهای خريد و مشغول به همان كار بازرگانی خود، صادرات فرش به اروپا و واردات چای، كاغذ و چست از آنجا شد.
جواد در اين موقع دوران كودكی را سپری میكرد. پس از طی شدن دوران كودكی، برای گذراندان دوره تحصيلات ابتدايی وارد مدرسه اقبال شد و پس از آن تحصيلات متوسطه خود را در دبيرستان مروی تهران آغاز و در سال ۱۳۳۷ مدرك ديپلم خود را با موفقيت كسب كرد.
راوی از خاطرات مشتركش با جواد فكوری در دوران قبل از انقلاب، خدمت در نيروی هوايی، وزارت دفاع، اوجگيری جنگ تحميلی و ... در اين كتاب خاطرات و سفرنامهها میگويد.
او در سال ۱۳۴۳ ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج دو فرزند پسر و يك دختر انوشيروان، آلاله و علی است. در سالهای پيش از پيروزی انقلاب او در پايگاههای مختلف نيروی هوايی، پايگاه يكم شكاری مهرآباد به مدت سه سال، پايگاه هوايی شهيد نوژه همدان (سوم شكاری) به مدت سه سال و به مدت هشت سال در پايگاه شكاری شيراز، خدمت كرد. در دهه ۵۰ ه.ش از جمله ناظران نظامی نيروی هوايی بود كه به كشور ويتنام اعزام شد.
او در هنگام پيروزی انقلاب اسلامی معاون پشتيبانی پايگاه دوم شكاری تبريز بود و بعد از پيروزی انقلاب اسلامی به فرماندهی اين پايگاه منصوب شد. به دنبال ناآرامیها و شورش هواداران حزب خلق مسلمان در شهر تبريز، كه شامل گروهی از پرسنل پايگاه دوم هم میشدند، او را به مدت ۴۸ ساعت به گروگان گرفتند. با اينحال و عليرغم محدوديتهای موجود او موفق به سركوب شورش و بازگرداندن نظم به پايگاه دوم شكاری و شهر تبريز شد.
فكوری به دنبال اين موفقيت به تهران احضار و به فرماندهی پايگاه يكم شكاری مهرآباد منصوب شد. سمت بعدی او در نيروی هوايی معاونت عمليات نيروی هوايی بود و بعد از يك ماه انجام وظيفه در اين سمت جانشين تيمسار سرلشكر باقری در سمت فرماندهی نيروی هوايی شد. در سال ۱۳۵۹ او و نيروی هوايی بحران ناشی از كشف كودتای نقاب را از سرگذراندند، عليرغم پاكسازیهای گسترده و سوءظن دولت انقلابی سرهنگ فكوری موفق به احيای فعاليت روزمره و پروازهای عملياتی نيروی هوايی شد.
به دنبال اولين انتخابات رياست جمهوری و پس از تشكيل كابينه محمدعلی رجايی او با حفظ سمت به عنوان وزير دفاع برگزيده شد و به عضويت دولت درآمد.
راوی ادامه داد: به دنبال حمله ارتش عراق به ايران در سی و يكم شهريورماه ۱۳۵۹، سرهنگ فكوری با موفقيت عمليات البرز يا طرح كمان ۹۹ را كه شامل حمله سراسری به پايگاههای نيروی هوايی عراق و مراكز حساس نظامی و اقتصادی اين كشور بود به اجرا گذاشت. موفقيت نيروی هوايی در اجرای اين عمليات در شرايط بحرانی بعد از پيروزی انقلاب اسلامی و وضعيت جنگی شگفتی ناظران جهانی را به دنبال داشت.
در اين ماههای آغازين جنگ نيروی هوايی تحت فرماندهی سرهنگ فكوری به مقابله با تهاجم زمينی ارتش عراق پرداخت و در بسياری از موارد بهويژه حفظ شهر استراتژيك دزفول و پشتيبانی از مدافعان شهر آبادان نقشی حياتی را ايفا كرد. سرهنگ فكوری همچنين شخصاً در طراحی و اجرای اچ-3، حمله به پايگاههای نيروی هوايی عراق در جوار مرز اين كشور با اردن، شركت داشت.
حمله به اچ -3 در كنار كمان ۹۹ جزء موفقترين عملياتهای نظامی نيروهای هوايی مدرن هستند. در شهريورماه ۱۳۶۰ و با نزديك شدن زمان اجرای عمليات شكست حصر آبادان سرهنگ جواد فكوری به پيشنهاد تيمسار سرلشكر فلاحی به ستاد مشترك ارتش جمهوری اسلامی منتقل شد و جای خود را به سرهنگ معين پور واگذار كرد.
او جزء بزرگانی بود كه پله به پله، نردبام ترقی را طی كرد و وقتی به جايگاه خلبانی و كسوت هدايت جنگندههای ايرانی رسيد، كمال واقعی را با تمام وجود حس و لمس كرد.
فكوری از وزرای كابينه شهيد رجايی بود، به گونهای كه اين شهيد بزرگوار او را با حفظ سمت به وزارت دفاع منصوب كرد.
نويسنده در بخشی از كتاب آورده است كه امام خامنهای فرمودند: در عالم ملكوت، علما و بزرگان و زهاد و عبّاد با حسرت به جايگاه شهدا نگاه مىكنند.
در بخش ديگر اين كتاب، فكوری به روايت همسر شهيد، آمده است: شهادت اوج تعالی انسان است و در فرهنگ اسلام و بخصوص تشيع، ارزشمندترين و گرانبهاترين حركت، شهادت است كه شهيد بزرگواری همچون فكوری به ان دست يافت.
ايشان با اينكه بيشتر خدمت خود را قبل از انقلاب سپری كرده بود اما دين و ديانت را، امام و امامت را، قيام و قيامت را كاملاً با گوشت و خون خود حس كرده بود تا آنجا كه در اوج مقام و منزلت دنيوی دم از دين میزند و میگويد «من دينم را به دوره و درجه نمیفروشم».
جواد فكوری در هفتم مهرماه سال ۶۰ در راه بازگشت از جبهه بر اثر سقوط پرواز هركولس سی-130 نيروی هوايی ارتش ايران ۱۳۶۰ به همراه جمعی از فرماندهان ارتش و سپاه، تيمسار سرلشكر فلاحی، سرهنگ نامجو، سرداران كلاهدوز و جهان آرا، به شهادت رسيدند.
به دنبال شهادت وی به درجه تيمسار سرلشكر ترفيع درجه يافت و از او با عنوان رسمی «شهيد تيمسار سرلشكر خلبان جواد فكوری» ياد میكنند. مقبره ايشان در «قطعه شهدا» بهشت زهرا تهران است.
سرلشكر فكوری مؤلف چندين كتاب و دستورالعمل آموزشی در نيروی هوايی است. از آن جمله میتوان به كتابچه اطلاعات نيروهای هوايی منطقه اشاره كرد.
نويسنده كتاب از روز آخری كه فكوری خداحافظی كرد و رفت كه دو روزه برگردد و صدای آن خداحافظی تا ابد در ذهن همسرش ماندگار شد، قلم زده است.
همسر شهيد فكوری میگويد: اين قدر در خانواده و فاميل ارتشی داشتيم كه تا صحبت يك خواستگار ارتشی برای من شد، مادربزرگم، دايی و عمهام كه در واقع به خاطر مرگ زود هنگام پدر و مادرم سرپرستی و نظارت كلی بر زندگی من داشتند، ندای مخالفت سر دادند. موضوع مدتی مسكوت ماند تا وقتی كه تحصيلات شهيد فكوری در آمريكا تمام شد و اين بار خودش به خواستگاری آمد، برای ازدواج خيلی بزرگ نشده بودم ولی از او خوشم آمد، خانواده هم وقتی رضايت مرا ديدند، چارهای جز موافقت نداشتند.
مهريه 50 هزار تومانی تعيين شد. سال 42 بود و مراسمی انجام گرفت و بعد از يك ماه نامزدی من به خانه شهيد فكوری رفتم. شش ماه بعد زندگی سيال ما شروع شد. شش ماه بعد در فرودگاه مهرآباد سپری شد. سه سال هم در پايگاه شهيد نوژه همدان، سه سال در تهران، هشت سال در شيراز و .... همينطور زندگیمان در جاهای مختلف میگذشت.
يادآور میشود، اين كتاب 72 صفحهای تك رنگ در قطع پالتويی توسط انتشارات روايت فتح در سه هزار و 300 شمارگان با قيمت 12 هزار ريال در هشت نوبت چاپ شده است.