عقبه آرای قرآنی عابد الجابری/ نگاه تاریخی قرآن نگاهی واقع‌گراست
کد خبر: 1422336
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۸
در نشست نقد «رهیافتی بر قرآن کریم» مطرح شد:

عقبه آرای قرآنی عابد الجابری/ نگاه تاریخی قرآن نگاهی واقع‌گراست

گروه اندیشه: مدیر گروه جریان‌های فکری پژوهشکده تاریخ اسلام گفت: نگاه تاریخی قرآن واقع‌گرا است، اما در اغلب تفاسیر ما، نگاه بلافاصله به سمت اسطوره پیش می‌رود و عابد الجابری نقش برجسته‌ای در شکستن این هژمونی دارد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، نشست بررسی و نقد کتاب رهیافتی بر قرآن کریم، نوشته محمد عابد الجابری دیروز سه‌شنبه سوم تیر ماه با حضور محسن آرمین، مترجم کتاب، سیدمحمد آل‌مهدی، مترجم کتاب نقد عقل عربی و برخی دیگر از کتاب‌های جابری و عباس برومند اعلم، مدیر گروه جریان‌های فکری پژوهشکده تاریخ اسلام در محل این پژوهشکده برگزار شد.
بنا بر این گزارش، در ابتدای این نشست، برومند از برگزاری یک سلسله نشست برای آشنایی با اندیشه‌های عابد الجابری خبر داد و گفت: این نشست اولین جلسه از این سلسله نشست‌هاست.
عقبه آرای قرآنی عابد الجابری
در ادامه محسن آرمین، مترجم کتاب رهیافتی بر قرآن کریم به بیان نکاتی در باب آرای قرآنی جابری پرداخت و گفت: برای اشراف به آرای جابری، به مقدمه‌ای طولانی نیاز داریم. نخست باید بدانیم که عقبه آرای جابری در چارچوب رویکردهایی نوین به قرآن است که از شیخ محمد عبده شروع می‌شود و در متفکران قرآن‌پژوه دوره جدید مانند نصرحامد ابوزید، محمد ارکون و پیش از آنها سیدقطب نیز دیده می‌شود. باید مشخص شود آرای جابری چه گسست‌هایی با اندیشه‌های نوینی دارد که در یک قرن اخیر در رویکرد به قرآن مطرح شده است.
دیدگاه جابری به قرآن در چارچوب نگاهی است که او به سنت دارد
وی نکته دومی را که توجه بدان برای فهم بهتر آرای جابری لازم است، این نکته دانست که دیدگاه جابری به قرآن در چارچوب نگاهی است که او به سنت دارد.
آرمین در این رابطه اظهار کرد: او به صراحت در جایی می‌گوید که «خود قرآن سنت نیست، اما مبنای یک سنت است». جابری همچنین معتقد است که باید گسستی با سنت داشت و بعد پیوندی جدید به سنت ایجاد کرد. از نظر جابری ضمن نقد سنت است که می‌توانیم استفاده مناسب از سنت را برای امروزمان داشته باشیم. این نگاه کلان جابری به قرآن است.
نگاه جابری به سنت و قرآن ریشه در اندیشه‌های محمد عبده دارد
وی با اشاره به این مطلب که نگاه جابری به سنت ریشه در اندیشه‌های محمد عبده دارد، عنوان کرد: نگاه جدید نسبت به قرآن از عبده سرچشمه می‌گیرد. بر اساس این نگاه که نگاهی جدید است قرآن کتاب هدایت است. همه قرآن را کتاب هدایت می‌دانند، اما این نگاه به قرآن معتقد است که پرداختن به گرایش‌های حاشیه‌ای مثل صرف و نحو و ... مانع از پرداختن به هدایت‌بخشی قرآن شده و اصل پیام قرآن مغفول مانده است. این روح کلی است که عبده در تمام تفسیر خود سعی به حفظ آن داشته است.
روش تفسیری محمد عبده
وی با بیان این که عبده روش تفسیری خاصی هم دارد، در این باره اظهار کرد: ایشان در همان مقدمه تفسیر المنار که شاگردش رشید رضا آن را قلمی کرده است، شیوه خود را این گونه بیان می‌کند که ما معنای واژه‌های قرآن را باید با توجه به عصر نزول بسنجیم و بدون درک معنای الفاظ عصر، نمی‌توانیم فهم درستی به قرآن داشته باشیم. پس از فهم الفاظ نوبت به فهم اسلوب می‌رسد. گام سوم آگاهی از تاریخ است. یک مفسر باید دانش‌های فراوانی مانند دانش تاریخ را مسلط باشد تا درک درستی به قرآن داشته باشد. بنابراین برای شناخت قرآن باید از تاریخ و سیره پیامبر(ص) و همچنین زیست‌بوم عرب، نوع نگاهش به هستی و جهان آگاهی داشت. این اسلوب اصلی اندیشه‌های عبده است.
رویکرد مستنصر میر به قرآن
آرمین با اشاره به این مطلب که فرد مهم دیگری که پس از عبده در این عرصه سخن گفته، مرحوم مستنصر میر است، بیان کرد: او هم به همین ترتیب سخن می‌گوید، اما بر خلاف عبده که می‌گوید قرآن هدایت است، او می‌گوید قرآن کتاب بیان و اثر برجسته و برتر عربی است، و پیش از آنکه از منظر هدایتی به قرآن نگاه کنیم، باید از این منظر به قرآن نگاه کنیم.
رویکرد امین الخولی به قرآن
وی با اشاره به یکی دیگر از مهم‌ترین اندیشمندان این حوزه، یعنی امین الخولی، عنوان کرد: او معتقد است که برای فهم قرآن باید از روش فهم ادبی استفاده کرد. امین الخولی خودش تفسیری ننوشته، اما حرف برای گفتن زیاد دارد و می‌گوید: برای تفسیر ادبی قرآن نخست باید متن قرآن را پژوهش کرد که دو نوع دارد؛ پژوهش خاص و پژوهش عام.
آرمین در مورد این دو نوع پژوهش اظهار کرد: پژوهش عام همان شأن نزول و ترتیب نزول و ... است که در کتاب‌های علوم قرآن مشترک است. اما پژوهش خاص، پژوهش درباره متن قرآن است. امین الخولی معتقد است روح و مزاج قرآن عربی است و فهم اصیل آن تنها با شناخت روح عربی و مزاج عربی ممکن است. تا مفسر، فضایی را که قرآن در آن نازل شده نشناسد، نمی‌تواند از قرآن فهم درستی داشته باشد. قرآن با جامعه خود در حال تعامل بوده است. این گونه نبوده است که آیاتی از لوح محفوظ بی‌ارتباط با واقعیت زمانه و جامعه عرب نازل شود.   
رویکرد نصر حامد ابوزید
وی ادامه داد: در راستای همین ایده که آغازگر آن عبده است، و الخولی آن را پرورش می‌دهد، نصر حامد ابوزید می‌گوید «قرآن یک محصول فرهنگی است». ابوزید تلاش می‌کند این ابهام را برطرف ‌کند. او تصریح می‌کند قرآن یک متن تاریخ‌مند است، قرآن فعل خداست و فعل خدا از زمانی که رخ می‌دهد، جنبه تاریخ‌مندی دارد. تاریخ‌مندی به معنای حدوث در زمان است.
وی با اشاره به انکار ابوزید نسبت به وجود پیشینی قرآن در لوح محفوظ، گفت: ابوزید معتقد است که قرآن در تعامل با فرهنگ و زمانه خودش است، و به جهت این که زبان مستقل از فرهنگ نیست، وقتی خدا می‌خواهد با مردمی سخن بگوید، با فرهنگ و زبان همان مردم سخن می‌گوید. حتی خدا هم برای سخن گفتن با یک قوم، چاره‌ای به جز سخن گفتن به زبان آن مردم ندارد.
مسئله ارتباط زبان و فرهنگ با قرآن؛ از محمد عبده تا جابری
آرمین در ادامه به بررسی مسئله ارتباط زبان و فرهنگ با قرآن از محمد عبده تا جابری پرداخت و عنوان کرد: جابری به نوعی به این مسئله ارتباط دارد و نگاه مثبت‌تری به سنت دارد. جابری پیوند با سنت پس از گسست را مطرح می‌کند و می‌گوید که ما به هیچ وجه نمی‌توانیم از سنت جدا شویم و سنت باید بخشی از هویت ما باشد. جابری معتقد است قرآن را باید در تعامل و پا به پای مسیر دعوت پیامبر(ص) دید؛ این که قرآن اندک اندک در این فرآیند شکل می‌گیرد. رویکرد او به نزول قرآن نخست، در تلاش برای فهم قرآن مطرح می‌شود.
تفاوت رویکرد علامه فضل‌الله و عابد الجابری
وی ادامه داد: حتی مفسر جدیدی مانند محمدحسین فضل‌الله ضمن اینکه همواره سعی می‌کند فهم قرآن را همپای دعوت پیامبر(ص) بفهمد، اما نگاهش عکس نگاه جابری است. او معتقد است ما می‌توانیم حقیقت قرآنی را در اسلوب واقع‌گرای آن ببینیم. آیات قرآن هستند که مسیر دعوت را رهبری می‌کنند و هر تغییر را شکل می‌دهند و خط و برنامه جهاد را مشخص می‌کنند. اما جابری معتقد است که آیات همپای دعوت، و با توجه به واقعیات شرایط دعوت، مطرح می‌شود.
تأثیرپذیری جابری از هرمنوتیک اریک هرش
وی عابد الجابری را تا حدود زیادی تحت تأثیر هرمنوتیک اریک هرش دانست و گفت: هرش از جمله متفکران هرمنوتیک است که با هرمنوتیک فلسفی ارتباط دارد و معتقد به فهم مؤلف است و نقدهایی به گادامر دارد. او در این نقدها می‌گوید: گادامر بین فهم متن و تفسیر متن، تفکیک ایجاد نمی‌کند. در فهم متن، مفسر معنای متن را بر اساس خود متن می‌سازد. در معنای آن زیست‌بوم مؤلف مشخص است، شالوده معنایی متن را باید بر اساس اصطلاحات و واژگان مشخص کرد تا فهم درستی از متن داشت.
آرمین ادامه داد: بعد از فهم متن، مرحله توضیح متن است، گادامر نام آن را مهارت تشریحی می‌گذارد. در بخش فهم متن، با ابزار فهم متن، ما می‌توانیم معنای متن را بفهمیم، در تفسیر متن، هرکس با تعابیر خودش متن را تفسیر می‌کند. اما متن، جنبه دلالی نیز دارد. این متن که ما نظر مؤلف را در زمان خودش و در افق زیست خودش فهمیدیم، اما این متن برای زمان ما چه دلالتی دارد؟ فهم این دلالت امر مهمی است، که معنایی است که مفسر برای زمان خودش می‌فهمد. متن یک معنا دارد و یک معناداری. معنا همان است که در زمان نویسنده فهم می‌شود، معناداری در هر زمان معنا می‌شود.
وی با تأکید بر استفاده جابری از ایده هرش یعنی تفاوت در معنا و معناداری، بیان کرد: او معتقد است متن، را می‌توان مستقل از نویسنده، تفسیر کرد، اما متن مقدس را نمی‌توان چنین کرد. چرا که متن مقدس برای آوردن پیام و مقصود آمده است. برای فهم متن مقدس، و تنها راه صحیح برای فهم قرآن این است که قرآن نه در سطح دینی، باید قرآن معاصر با خود، و قرآن معاصر با ما فهمیده شود. قرآن را باید معاصر با خود، معنا کنیم؛ آنگونه که عرب آن زمان می‌فهمیده است. تعامل زنده‌ای که قرآن با جامعه عرب آن روز دارد. اما باید قرآن را معاصر با خودمان هم بفهمیم. معنای متن، و معناداری متن، معنایی که مؤلف مراد می‌کند و معنایی که مفسر برای روزگار خودش دلالت می‌کند.
وی افزود: جابری می‌گوید تا زمانی که برخورد ما، برخوردی مستقل نباشد، تا فارغ از تعلقات ایدئولوژیک نفهمیم، نمی‌توانیم از قرآن درکی برای خود داشته باشیم و قرآن را معاصر با خود بفهمیم. جابری با تعبیرهای عرفانی و این قبیل هم، که بدون توجه به معنای واژه و لفظ و ... معانی‌ای را بار قرآن می‌کنند که ارتباطی با متن قرآن ندارد، میانه خوبی ندارد.
تأکید جابری بر بازسازی شرایط نزول برای فهم قرآن و ردّ تفسیر قرآن به قرآن
آرمین با اشاره به تأکید جابری بر بازسازی شرایط نزول برای فهم قرآن و رد تفسیر قرآن به قرآن، گفت: جابری معتقد است که ما باید آیات تاریخ‌مند قرآن را با آن شرایط تاریخی بازسازی کنیم، و تفسیر قرآن با قرآن را نفی می‌کند.
اشارتی به کتاب رهیافتی بر قرآن کریم
وی با اشاره به کتاب رهیافتی بر قرآن کریم نیز گفت: کتاب جابری نیمی به قصص قرآنی اختصاص دارد و نوآوری‌های جابری و نظرات او راجع به درک عینی از شرایط زمان نزول و نسبتی که وحی با این شرایط دارد، در برگرفته است و با توجه به اینکه این کتاب نوعی کتاب علوم قرآن است، جابری در آن اصول فهم قرآن را مطرح می‌کند و سپس در کتاب سه جلدی فهم القرآن، قرآن را ترجمه‌ای سریع کرد که ترجمه‌ای تفسیری است.
وی در پایان افزود: هرش می‌گفت «فهم قرآن و دلالت قرآن» یعنی باید قرآن را در زمان خودش فهمید (فهم قرآن) و بعد دلالت‌های امروزی را. جابری هم در آثارش همین بخش اول را انجام داده است و اگر نام آن را فهم القرآن گذاشته است منظورش همین فهمیدن قرآن در زمان نزول بوده است. اما به نظر من جابری در این مورد که قرآن چه دلالت‌هایی برای امروز دارد، سخنی نگفته و یادآور شده است که مفسر نیست.
آل‌مهدی: جابری؛ گذشته‌نگر و نه گذشته‌گرا
در ادامه سیدمحمد آل‌مهدی مترجم کتاب‌های جابری که تا حدود زیادی نامش با عابد الجابری گره خورده و بسیاری از آثار او را به فارسی ترجمه کرده است، در معرفی جابری گفت: جابری اندیشمندی گذشته‌نگر است که سنت را نقد یا واکاوی می‌کند. او گذشته‌گرا نیست، بلکه سنت یا گذشته را به هدف اصلاح اکنون ما نقد می‌کند. اما در مورد این که نقد این سنت چگونه است باید گفت که جابری می‌گوید اصلاً کار من این نیست که به فهم عرب چیزی بیفزاییم، می‌خواهم فهم عرب را نسبت به سنت تغییر دهم یا دست کم به ضرورت این تغییر آگاهش کنم. اینجاست که دست به کار می‌شود. 
وی ادامه داد: ما نوادگان سنتیم و نقد سنت آن گونه که جابری کرده، می‌تواند بسیار کارساز باشد. او می‌گوید من سنت را نقد نمی‌کنم که کنار بگذارم، نقد می‌کنم که بازسازی کنم. اصلاح کنونی ما جز با نقد گذشته میسر نیست. و نقد گذشته جز با فهم گذشته میسر نیست، پس باید فهم گذشته را مورد واکاوی قرار داد.
آل‌مهدی با بیان این که نقد گذشتگان از یک سو زیر نظر سنت حیات عربی بوده و از سوی دیگر تحت سلطه اندیشه غربی قرار داشته است، اظهار کرد: نقد گذشتگان در روش و دیدگاه مشکل داشته، هم باید سنت را در نظر گرفت و هم نگاه به آینده را. این صحبت‌ها در مراکش رخ داد، کشوری که نه قبیله حکم‌فرماست و نه احزاب. سخن اول با صوفیان است. در سال 1980 که جابری کتاب «نحن و التراث» را می‌نویسد هیاهو به پا می‌کند و دهه 1980 تا 90 را دهه جابری می‌نامند. تا آن دوره، فلسفه یا فلسفه یونانی است که به عربی نوشته شده یا دارای اصالت عربی خودش است. جابری گفت نه این و نه آن. جابری با پیش کشیدن دشواره و گسست، فلسفه مغرب را نه اینکه ادامه فلسفه مشرق بداند، بلکه انقلابی علیه فلسفه مشرق می‌داند.
وی ادامه داد: نقد عقل عربی، چهارگانه عقل عربی مباحث زیادی دارند، اما روی هم رفته اگر آثار جابری را بخواهیم تقسیم بندی کنیم، یک نوع تقسیم‌بندی بر اساس سال‌های انتشار است، تقسیم بندی دیگر در حوزه توجه است. برخی کتاب‌های در حوزه سنت است، حوزه دیگر گفت‌وگوی جهان عربی با جهان غرب است، حوزه سوم گفتمان مسلط عربی است، حوزه چهارم مشکلات کشور مغرب است. او بیش از اندازه متواضع است و می‌نویسد: فضایی درست کرده‌ام که مرا نقد کنید. او می‌نویسد: «نقد باران رحمتی است که گلستان اندیشه را بارور می‌کند.»
کتاب‌های جابری در این راستا، متأثر از شخصیت‌های مختلف است. پیاژه، آلتوسر و فوکو و ... اما برای گرفتن اندیشه‌های آنان به دنبال ادا نیست، او می‌گوید: روش برای من ابزار است، هرجا به کار برود، استفاده می‌کنم. باید خیلی دقیق بود تا ریشه اندیشه‌هایش را یافت.
در برخورد با اندیشه جابری، عده‌ای مثل هانی عواد و علی حرب، همه اندیشه‌های جابری را «درون اندیشه‌های اسلامی می‌دانند؛ بنیادگرای اسلامی» می‌دانند و به سخنرانی دموکراسی در لبنان 1992 استناد می‌کنند. عده‌ای دیگر مثل جرج طرابیشی کتابی چهار جلدی با عنوان نقد نقد عقل عربی نوشته و در آن متأسفانه این نظر را داشته که جابری رشدی شروع کرد و سلفی تمام کرد.
آل‌مهدی درباره ترجمه آرمین گفت: زبانی لاهوتی دارد. مثلا جایی می‌نویسد: «امروز کسی را نخواهی یافت که تو را به آن رهنمون باشد.» اما در کاربرد زبان فارسی می‌توانست کمتر از کلمات عربی استفاده کند.
برومند اعلم: نگاه تاریخی قرآن نگاهی واقع‌گراست
در انتهای این نشست عباس برومند اعلم به بیان نکاتی در باب نگاه تاریخی قرآن پرداخت و گفت: قرآن هر جا نگاه تاریخی دارد، نگاهی واقع‌گرا دارد، اما در اغلب تفاسیر ما نگاه بلافاصله به سمت اسطوره پیش می‌رود و داستان‌های عجیب و غریب می‌سازد، دانشمندان دو قرن اخیر این گفتمان اسرائیلی و این هژمونی را شکستند، که در میان این دانشمندان شاید عابد الجابری در نقطه اوج باشد.
جابری به درستی کاربست قصص و آیات تاریخی قرآن را عبرت می‌داند
وی با بیان این که جابری در نگاه به آیات قرآن به درستی کاربست این قصص و آیات تاریخی را عبرت می‌داند، اظهار کرد: در یک گام جلوتر، آنها را اقامه برهان می‌داند و حتی آنها را امثال و حکم می‌بیند؛ که قرآن در میان مسائل جدی، برای اتقان کلام به مخاطب، آنها را به عنوان حکمت مطرح می‌کند. اما من معتقدم که بسیاری از آیات قرآن، بسیار متقن است، در آیات قرآن اتقان گزاره‌های تاریخی را به خوبی می‌توان مشاهده کرد. قرآن کتاب تاریخ نیست، اما استفاده از تاریخ به معنای واقعی کلمه است، روایات را با اتقان بالا مطرح می‌کند.
امکان ارائه یک مدل تاریخ‌نویسی قرآنی
برومند گفت: آیا نمی‌توان مدل تاریخ‌نگاری و تاریخ‌نویسی قرآنی را مطرح کرد. آیا ما می‌توانیم یک مدل تاریخ‌نویسی قرآنی ارائه دهیم؟ من متوجه هستم که قرآن کتاب تاریخ نیست، اما آیا نمی‌توان از استنادات تاریخی آن یک مدل ارائه داد؟ آیا همین که قرآن تنها به اصل پرداخته و نه به حشو و زواید، آیا همین برای این نبوده است که سنت تغییرناپذیری در حیات اجتماعی بشر ارائه دهد؟ آیا نمی‌توان از این یک مدل تاریخ‌نگاری ارائه داد؟
وی در پایان و در مورد نکته‌ای که آرمین درباره اختلاف نگاه جابری و علامه فضل‌الله بیان کرد، گفت: بر خلاف آقای آرمین من فکر می‌کنم آنچه مرحوم علامه فضل‌الله بیان می‌کنند، تباینی با نظر جابری ندارد. او معتقد است آیات قرآن راهنمای پیامبر است، پیامبر(ص) در مواجهه با رخدادهای تاریخی فعال مایشاء نیست و با توجه به استراتژی وحی حرکت خود را مشخص می‌کند.

captcha