مهدی امام جمعه، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان با بیان اینکه معارف قرآن و اهلبیت(ع) بر ضرورت نواندیشی و آزاداندیشی دینی بنا شده است، اظهار کرد: روایات صادره از معصوم تحت عنوان «حدیث» به معنای «همیشه نو» شناخته میشود و همواره و در طول زمان، امکان فهمهای «نو» از آیات و روایات ضرورت داشته است و برهمین اساس امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند:«شگفتیهای قرآن هیچگاه پایان نمیپذیرد». در واقع این شگفتیها در تازگی قرآن نهفته و قرآن همواره فهمی نو به ما ارائه میدهد.
وی با بیان اینکه نواندیشی مبتنی بر آزاداندیشی چند رکن دارد که به صراحت در قرآن آمده است، افزود: رکن اول؛ تفکر، تعقل و تدبر میباشد که قرآن آن را به رسمیت شناخته و ضرورتش را گوشزد کرده است. رکن دوم، پرسشگری محسوب میشود که در قرآن و سنت اهلبیت(ع) به رسمیت شناخته شده و حتی پرسشهای مردم از پیامبر(ص) نظیر «یسئلونک عن الروح» یا «یسئلونک عن النبإ العظیم» در قرآن منعکس شده و مشی امیرالمؤمنین(ع) نیز «سلونی قبل ان تفقدونی» بود.
امام جمعه ادامه داد: رکن سوم، استماع است، در واقع متدینین و به ویژه علمای دینی همواره باید گوش شنوا داشته و از فهم دیگران بهره ببرند و فضای گفتوگو و دیالوگ حاکم باشد. آنجا که قرآن میفرماید:«فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»، در این آیه هم حقیقت محوری مطرح و هم اینکه انسانها باید نسبت به یکدیگر استماع داشته باشند. در واقع همگان باید اهل شنیدن و گفتوگو و همواره آماده نقدپذیری باشند.
وی با بیان اینکه نواندیشی و آزاداندیشی باید روشمند و نظاممند باشد و بر اساس یکسری اصول و مبانی منقح شده صورت بگیرد، گفت: نواندیشی دینی بر این اصل استوارمیباشد که اسلام بهعنوان دین خاتم پاسخگوی نیازهای همه زمانها و مکانهاست، این زمانها و مکانهای مختلف، شرایط تاریخی و اجتماعی متفاوتی دارند و مستلزم فهمهای نو هستند تا پاسخگوی نیازهای جدیدی باشد که در یک دوره تاریخی به وجود آمده و در دورهای دیگر وجود نداشته است.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: زمانی که از اجتهاد در معارف شیعی یاد شده و یکی از منابع آن، عقل ذکر میشود، نواندیشی اجتنابناپذیر بوده و کاملا ضروری جلوه میکند. در طول تاریخ شیعه، همواره تفاسیری از قرآن به رشته تحریر درآمده که نمیتوان آنها را تکرار مکررات دانست. اگر این تفاسیر را با یکدیگر مقایسه کنیم، متوجه میشویم که نوعی نواندیشی در هر یک از آنها نسبت به موارد قبلی صورت گرفته است.
وی با اشاره به تفاوت میان نواندیشی دینی و روشنفکری دینی گفت: روشنفکری دینی نشأت گرفته از نوعی التقاط است و بحث روشمندی، نظاممندی و اصول و مبانی در اینجا خود را نشان میدهد.اصول و روشهای نواندیشی دینی باید ریشه در مبانی دینی داشته باشد و زمانی که مبانی و روشهای غیر دینی را در فهم دینی به کار میبریم که برگرفته از تفکرات دنیای مدرن است، اصطلاحا به آن روشنفکری دینی گفته میشود و انواع و اقسام آن با مبانی مختلف وجود دارد که شاید بعضی از آنها را نتوان از نواندیشی دینی تمیز داد.
وی افزود: روشنفکری دینی طیف گستردهای از اندیشمندان را در دو قرن اخیر شامل میشود که مبانی میان آنها مشترک نیست و هر کدام مبانی خاص دارند. بعضی از این مبانی، قابل نقد، برخی از آنها التقاطی و تعدادی نیز برگرفته از مبانی دینی است و به همین دلیل نمیتوان در رابطه با روشنفکری دینی به صورت یک کاسه قضاوت کرد.
امام جمعه اظهار کرد: عقلانیت یکی از پایههای نواندیشی دینی مبتنی بر آزاداندیشی دینی است، اما آیا منظور از آن، عقلانیتی شخصی و سلیقهای میباشد، یا عقلانیتی دارای مبانی منقح شده؟ یکی از پایههای عقلانیت در حکمت و فلسفه، مبانی وجودشناسی است که باید مبنا قرار گیرد و اینکه اعتبار مبانی عقلی از کجا اخذ شده و بر اساس کدام اصول عقلانی میتوان نوسازی و بازسازی اندیشه دینی را پیش برد، باید مورد نقد و بررسی واقع شود.
وی ادامه داد: یکی از اصولی که در قرآن و معارف اهلبیت(ع) و نیز حکمت و فلسفه اسلامی بر آن تأکید میشود، این است که نواندیشی دینی باید منطبق بر فطرت باشد، اما اینکه فطرت انسانی چیست و چگونه است، بحث مفصلی میباشد که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و مرحوم مطهری در آثار خود مباحث گستردهای را در خصوص آن بیان کردهاند. در واقع نواندیشی و آزاداندیشی دینی در چارچوب سلسلهای از اصول صورت میگیرد و باری به هر جهت، سلیقهای و شخصی نیست.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه دین میتواند پاسخگوی نیازها و مشکلات باشد، گفت: اگر فهم ما از دین جوابگوی نیازهای زمانه نباشد، خود منشأ گسترش بیدینی است وبه همین دلیل برای حفظ دین و نظام دینی، باید همواره قدرت مواجهه آن را با نیازهای زمانه تقویت کرد، زیرا زمانه رو به تحول و گسترش میباشد و تغییرات خود را پیش برده و هیچگاه متوقف نمیشود و این فهم دینی است که باید متناسب با این تغییر و تحولات باشد. در واقع دین با بنا کردن یک سلسله اصول، تجویز اجتهاد و قرار دادن عقلانیت به عنوان یکی از منابع اجتهاد، این بازسازی و نوسازی مداوم را پیشبینی کرده که مرحوم مطهری در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان»، مکانیسمهای آن را بیان کرده است.