حال و هوای بیمارستان‌ها در زمان جنگ/ خستگی که با ایمان مداوا می‌شد
کد خبر: 3750268
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۷ - ۰۷:۴۱
روایت یک امدادگر از دوران دفاع مقدس؛

حال و هوای بیمارستان‌ها در زمان جنگ/ خستگی که با ایمان مداوا می‌شد

گروه اجتماعی - یک امدادگر دوران دفاع مقدس گفت: در دوران دفاع مقدس شبانه‌روزی در بیمارستان فعالیت داشتیم و از ساعت هفت صبح تا هفت شب در یک بیمارستان و از ساعت هفت شب تا هفت صبح هم در یک بیمارستان دیگر بودیم، در بیمارستان‌ها از نظر جسمی شاید خسته می‌شدیم، اما از نظر روحی خستگی نداشتیم.

حال و هوای بیمارستان‌ها در زمان جنگ/ خستگی که با ایمان مداوا میشد

احمد ایزدپناهی، یک امدادگر دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان‌جنوبی، اظهار کرد: حدود 31 سال به عنوان کارشناس پرستاری خدمت کردم و 6 ماه پیش بازنشسته شدم.
وی با اشاره به دوران دفاع مقدس، افزود: در طول این دوران سه مرتبه داوطلبانه به جبهه اعزام شدم که نخستین بار قبل از ورود به دانشگاه به جبهه رفتم و بعد از اینکه وارد دانشگاه شدم در سال 65 نیز دوباره به عنوان نیروی امدادی به جبهه اعزام شدم.
این امدادگر دوران دفاع مقدس ادامه داد: لحظه به لحظه دوران دفاع مقدس خاطره است و آغاز امدادگری من نیز بعد از خدمت سربازی و با اعزام به جبهه بود.
ایزدپناهی با بیان اینکه در سال 66 نیز برای سومین‌بار به جبهه اعزام شدم، تصریح کرد: من به عنوان تکنسین بیهوشی در اتاق عمل فعالیت می‌کردم.

حال و هوای بیمارستان‌ها در زمان جنگ/ خستگی که با ایمان مداوا میشد
وی ادامه داد: در دوران دفاع مقدس شبانه‌روزی در بیمارستان فعالیت داشتیم و از ساعت هفت صبح تا هفت شب در یک بیمارستان و از ساعت هفت شب تا هفت صبح هم در یک بیمارستان دیگر بودیم، در بیمارستان‌ها از نظر جسمی شاید خسته می‌شدیم اما از نظر روحی خستگی نداشتیم.
این امدادگر دوران دفاع مقدس بیان کرد: با حضور در بیمارستان‌های صحرایی، گذشت زمان برای ما احساس نمی‌شد و رنگ خاک جلوی درب اورژانس بیمارستان صحرایی به دلیل تعداد زیاد مجروحان و شهیدان تغییر کرده بود.

حال و هوای بیمارستان‌ها در زمان جنگ/ خستگی که با ایمان مداوا میشد
تجربه همگرایی و وحدت در روزهای سخت
ایزدپناهی با بیان اینکه خاطرات آن زمان همواره در ذهنم باقی است، اظهار کرد: در آن زمان همگرایی و وحدت خوبی در میان پرسنل بود و به همین دلیل بسیاری از مشکلات را احساس نمی‌کردیم و میان پزشکان، خدمه و پرستار فاصله نبود.
وی افزود: وقتی که به بیمارستان طالقانی رفتیم مجروحان بسیاری را به دلیل اینکه در داخل بیمارستان جایی نبود در حیاط آن گذاشته و حتی به دلیل شلوغی برخی از بیماران ایستاده بودند.

حال و هوای بیمارستان‌ها در زمان جنگ/ خستگی که با ایمان مداوا میشد

رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: در ابتدای ورود به جبهه دچار استرس و اضطراب بودیم اما به تدریج به فضای منطقه عادت کردیم و به آژیرهای قرمز واکنش خاصی نشان نمی‌دادیم.
ایزدپناهی بیان کرد: برای اعزام به جبهه باید به فرودگاه مهرآباد می‌رفتیم تا سوار هواپیماهایی که مخصوص حابجایی بیماران بود، شویم و وقتی که به اهواز رسیدیم در بیمارستان‌های آن شهر تقسیم شدیم.
وی یادآور شد: شیرین ترین خاطره من از دوران جنگ زمانی است که مجروحان سلامتی خود را به دست می‌آوردند و تلخ ترین خاطره نیز زمانی شکل میگرفت که نمی‌توانستیم کاری برای مجروحان انجام بدهیم و آنان شهید می‌شدند.
انتهای پیام

captcha