بنی‌صدر جلوی فعالیت‌های مشترک ارتش و سپاه را گرفت/ از هیچ دلالی سلاح نخریدیم
کد خبر: 3750299
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۱

بنی‌صدر جلوی فعالیت‌های مشترک ارتش و سپاه را گرفت/ از هیچ دلالی سلاح نخریدیم

کانون خبرنگاران نبأ ــ محسن رفیق‌دوست در برنامه تلویزیونی 48 با بیان اینکه بنی‌صدر دنبال اختلاف میان سپاه و ارتش بود، گفت: تسلیحات جنگ مشکل داشت اما هیچ وقت سراغ دلال‌های اسلحه نرفتیم.

به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ؛ مجموعه تلویزیونی «48»، ویژه‌برنامه رسانه ملی در هفته دفاع مقدس است که هر شب از ساعت 23 با اجرای مسعود ده‌نمکی روی آنتن شبکه 4 می‌رود. میهمان این برنامه دوشنبه شب، 2 مهرماه محسن رفیق‌دوست، از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس بود. او درباره مباحث مختلفی از آغاز جنگ تحمیلی تا پایان آن صحبت کرد.

در ابتدای این برنامه تلویزیونی، محسن رفیق‌دوست که مدتی وزير سپاه بوده در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا انتظار جنگ با عراق وجود داشت یا خیر، گفت: در مرزها درگيری بود. خاطرم هست که یكی دو مجله بود که از پنج، شش ماه قبل از شروع جنگ، مقایسه‌هایی بین ارتش ایران و عراق انجام می‌دادند و برای مثال می‌گفتند که ایران چند تانک دارد و عراق چند تانک دارد و .... با این وجود، فکر نمی‌کردیم که چنین جنگی علیه ایران شروع شود. البته باید بگویم که ما می‌دانستیم که احتمال جنگ وجود دارد، اما حجم و زمان آن را نمی‌دانستیم. خاطرم هست که در سفری به بلغارستان، دیداری با ژیرکوف داشتم. او به من گفت که 15 روز قبل از آغاز جنگ، طاها یاسین رمضان به اینجا آمد و گفت که تا دو هفته دیگر وارد جنگ با ایران می‌شویم. از او پرسیدم که آیا شوروی هم در جریان جنگ ایران بود؟ او هم در پاسخ گفت که بله. در حقیقت، شوروی و آمریکا از ماجرای حمله به ایران خبر داشتند. سه روز قبل از شروع جنگ، سفیر آمریکا به اسرائیل می‌رود و نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به او می‌گوید که تا سه روز دیگر، آسمان ایران پر از هواپیماهای عراقی و اسرائیلی می‌شود.

وی درباره‌ مأموریت‌های سپاه پاسداران تا قبل از جنگ، عنوان کرد: به شدت درگیر مسائل داخلی بودیم. خاطرم هست که تشکیلات در سپاه مأموریت یافته بود تا ریشه حزب توده را بکند و به همین دلیل بخش بسیار زیادی از امکانات سپاه برای همین موضوع صرف شده بود. جالب است بدانید که شاه با همه قدرتش نتوانسته بود کاری بکند اما با همه آن توده را جمع کردیم. دقت کنید که در سال اول انقلاب، حداقل 63 و حداکثر 100 گروهک در ایران درست شده بود که نام‌‌های مختلف داشت و تقریبا سپاه با همه آنان درگیر شده بود. برای مثال، در هر دو سال 58 و 59، عمده فعالیت‌های سپاه درگیری با گروهک‌های ضد انقلاب و تجزیه‌طلب‌ها بود.

رفیق‌دوست در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به تجهیزات سپاه در آغاز جنگ، گفت: آن موقع در اكثر استان‌ها و شهرستان‌ها سپاه تشكيل شده بود، البته امکانات بسیار محدودی داشت، حتی زمانی که جنگ آغاز شد، ما به‌صورت متمرکز در جنگ وارد نشدیم. هنوز جنگ با منافقان و ضد انقلاب را داشتیم اما زمانی که احساس شد که باید این دزد را از خانه بیرون کرد، به جبهه رفتیم و از مشهد و اصفهان نیروها را وارد عملیات کردیم. برای تهیه تدارکات و امکانات به سوریه سفر کرده بودم اما از همان فرودگاه سوریه مستقیما به جبهه رفتم. یکی از کارهای مهمی که باید انجام می‌شد، برقراری اتحاد بین سپاه اصفهان، تهران و مشهد بود. دقت کنید که در آن زمان ما هیچ سازمان رزمی نداشتیم و از همان ابتدا کارها را باید آغاز می‌کردیم. ما کم‌کم در جبهه‌ها سازمان پیدا کردیم. باید گفت که سازماندهی رسمی نیروها و تشکیل یگان‌های اسم و رسم‌دار تقریبا بعد از زمانی که آقای محسن رضایی، فرمانده سپاه شدند آغاز شد؛ قبل از آن و زمانی که بنی‌صدر، فرمانده کل قوا بود جلوی تمام فعالیت‌های مشترک ما با ارتش را گرفت و ما که قبلا از آنان سلاح و تجهیزات می‌گرفتیم دیگر هیچ امکاناتی از آنان نگرفتیم.

وی ادامه داد: خاطرم هست که شهید کلاهدوز به من زنگ زد و گفت که اگر یک هزار تفنگ به من بدهید، نیرو هست و کار را جلو می‌بریم. برای دریافت اسلحه سراغ بنی‌صدر رفتم، به او گفتم که آقای بنی‌صدر دستور بدهيد هزار تفنگ به ما بدهند، گفت برو از ارباب‌هايت بگير. گفتم ارباب‌ها كيستند؟ گفت «بهشتی و هاشمی و خامنه‌ای»، گفتم آن‌ها ارباب‌های من هستند اما آن‌ها تفنگ ندارند، گفت نمی‌دهم. بعد رفت نشست در جيپ‌اش، جيپ‌اش هم سرش به طرف ديوار بود. راننده‌اش نشست كنار دستش، من رفتم زير چرخ جيپ خوابيدم. بهش گفته بود چرا نمي‌روی، گفت اين خوابيده است. آمد پايين، گفتم تا ننويسی نمي‌روم. نوشت به تسليحات ارتش كه هزار تفنگ به من بدهند و رفت. باید بگویم بخش عظيمی از چيزهايی كه ما با آن جنگيديم همين‌هايی بود كه به صدام مي‌فروختند و ما در جنگ‌ها غنيمت می‌گرفتيم. يكی از هنرهای ما در تداركات اين بود؛ در جبهه‌ها مواظب بوديم بچه‌ها چه می‌گيرند، مثلاً تانك تی 55 می‌گرفتند، خب اين تانک در ارتش ايران كه نبود، ما تانک دیگری داشتیم. بلافاصله ما دست به كار می‌شديم، می‌رفتيم مهمات تانک تی 55 را تا قبل از عمليات بعدی می‌آورديم كه اين تانک به درد بخورد.

رفیق‌دوست درباره‌ نحوه تهیه مهمات جنگ، گفت: عمده تجهیزات‌مان را از کشورهای بلوک شرق می‌خریدیم. اول‌ها كه می‌خواستيم خريد بكنيم، مثلاً يک هيئت از افسرهای سوری با من می‌آمدند، می‌رفتيم بلغارستان، يوگوسلاوی، كشورهای بلوک شرق، لهستان. آن‌ها می‌شدند خريدار، من ليست می‌دادم چه می‌خواهيم بعد كه خريد می‌شد من كشتی اجاره می‌كردم، به آن‌جا می‌رفت، حمل می‌شد و به ایران می‌آمد. يعنی خريدار تسلیحات ما چندين بار سوری‌ها و چندين بار ليبيايی‌ها بودند ولی بعد پولش را خودمان می‌داديم. كم كم از وقتی از نظر خريد وضع‌مان خوب شد در همان موقع احمد وحيد دستجردی يک ارتباط برقرار كرد با كشور بی‌طرف اروپايی سوئيس. ما حجم‌ بسيار زيادی از مهمات‌هايی كه سلاح‌هايش را ارتش داشت، از سوئيس می‌خريديم. يک نكته هم بگويم كه معمولاً مورد سؤال قرار می‌گيريم و آن این است که ما در طول جنگ‌مان از دلال اسلحه نخريديم.

این رزمنده دوران دفاع مقدس درباره‌ نقش کمک‌های سوریه در جریان جنگ ایران و عراق، اظهار کرد: آقای اسد همان اوایل يكی از افراد ارتش‌اش را به نام سرتيپ عميد عدنان به من معرفی كرد كه با من همكاری كند؛ اولين چیزی که خواستم يک جايی در فرودگاه دمشق بود، يک آشيانه خواستم تا هر وسیله جنگی مثل دوربين ديد در شب، ماسک‌های ضد گاز، كلاه آهنی و آن چيزهايی كه لازم بود و از خارج می‌آورديم در آنجا انبار کنیم. حتي تا آخر جنگ آن آشيانه را داشتيم و دست خودمان بود؛ می‌برديم آنجا انبار می‌كرديم، بعد هواپيما می‌فرستاديم بار می‌كردند و می‌آوردند. كمک خوبی كه كرد اين بود وقتی بنا شد موشک بگیریم، به ما تجهیزات داد. قبلاً سالی دو سه بار سوريه، ليبی و كره شمالی را می‌رفتم. چون از كره شمالی هم می‌خريديم که راحت‌تر از كشورهای بلوک شرق بود. اولين كشوری كه مستقيم به خود ما تجهیزات فروخت، كره شمالی بود كه من فراموش كردم بگويم، ولی آن کشور توانش زياد نبود كه بخواهد جنگ ما را پشتيبانی بكند.

وی افزود: من وقتی كه وزير شدم يک سالی نرفتم، سال 1363. بعد من را دعوت كردند هم سوری‌ها و هم ليبيايی‌ها كه من قرار شد يک سفر رسمی به‌عنوان وزير سپاه به اين دو كشور بروم؛ رفتم پيش آقای هاشمی گفتم من می‌خواهم بروم آنجا، آقای هاشمی گفت حاج محسن برو تلاش كن بلكه از اين دو كشور موشک بگيری؛ گفتم تلاشم را می‌كنم. اراک ما را موشک می‌زد، ولی ما نداشتيم پاسخ بدهیم.

رفیق‌دوست درباره‌ تولید موشک توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت: من يک دفعه همه بچه‌ها را جمع كردم. گفتم تا انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی است و تا آمريكا هم ابرقدرت امپرياليستی جهان‌خوار است، ما مورد عنايت تسليحاتی دنيا قرار نمی‌گيريم. حتی جالب است که بسیاری از موشک‌هایی که از کشورهای مختلف دریافت می‌کردیم خراب بود و نیاز به تعمیر داشت. بنابراین، تلاش کردیم تا خودمان موشک بسازیم. ما حتی به تولید هواپیما و دیگر تجهیزات نیز فکر کرده بودیم که تا زمانی که جنگ برقرار است، نیاز به محصولات خارجی نداشته باشیم. در مورد داستان مک فارلين هم باید بگویم که آن جریان شبیه به همين چيزی است كه مسئولان ما در این‌روزها می‌گویند. آمريكايی‌ها هميشه دنبال اين هستند كه ما را در موضع ضعف به مذاكره با خودشان بكشانند و يک آبنباتی هم به ما بدهند. در جريان مک فارلين من از اول تا آخر اصلاً در جريان نبودم.

وی به ماجرای حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و اعزام نیروهای ایرانی به آن منطقه اشاره کرد و گفت: وقتی خرمشهر را آزاد كرديم، همزمان آن‌ها حمله كردند به لبنان. ما مأمور شديم برويم و به لبنانی‌ها كمک‌ بكنيم و خاک‌شان را آزاد بكنيم. بنابراین من اول رفتم با حافظ اسد صحبت كردم بعد با دولت لبنان صحبت كردم؛ بعد از من دو مرتبه همراه با محسن و مرحوم شهيد صياد شيرازی رفتيم اوضاع را بررسی كرديم. من در خاک سوريه و لبنان دو پادگان آماده كردم. پادگان‌ها كه آماده شد نيروها را منتقل کردیم.

رقیه بقایی
انتهای پیام

captcha