15 باب بهشتی و دوزخی در خانواده
کد خبر: 3771640
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۷

15 باب بهشتی و دوزخی در خانواده

گروه اجتماعی ـ صداقت، عقلانیت، معنویت، معاضدت، محبت، مقاومت و مدیریت هشت باب سامان‌گر و بهشتی در خانواده هستند و اختلال در حیات جسمی، روانی، علمی، معنوی، عاطفی، اقتصادی، اجتماعی نیز هفت باب ویران‌گر و دوزخی در خانواده به‌شمار می‌روند.

15 باب بهشتی و دوزخی در خانواده

امروزه خانواده در سطح جهانی در معرض آسیب‎های جدی قرار گرفته که بایستی با فوریت‌های امدادی به آن رسید.تغییر وضعیت شکلی خانواده و گسترده به‌سمت هسته‌ای فقط به کوچک‌سازی آن از حیث اعضا و ارتباط نیانجامید، بلکه به ناچیزسازی و بی‎ارزش شدن آن منتهی گردید.خانواده آن‌قدر ناچیز گشت که ارزش‌هایی چون فداکاری و وفاداری از جانب اعضای آن اعم‌از مادر، پدر و فرزندان رخ بربست و روح «تفرد و تلذذ» بر آن حاکم گشت و در این میان تعمیق این روحیه در درون انسان‌ها و متاثر شدن عاطفی‌ترین لایه‌های وجودی و انسانی‌ترین تصمیمات خصوصی ذیل چنین فرهنگی باعث شد که گذشت والدین برای خوشبختی فرزندان که یک روزی ارزش بود در حد یک بلاهت تنزل کرده و دیگر کسی به فداکاران به ارزش‌ها و وفاداران به انسان‌ها، پاداش اجتماعی ـ فرهنگی ندهد، بنابراین نتیجه این شد که خانواده روز به روز غریب‌تر و نحیف‎تر و تنهاتر گردید و جریان «نفوذ و تلذذگرایی» روز به روز وسیع‌تر و تنومندتر گشت که بدون شک این امر خود حاصل مولود نامبارک وضعیت جهانی جدید است.

وظایف زنان از نگاه قرآن
اولین وظیفه زنان شوهرداری است که در سوره روم آیه 21 با این مضمون «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» به این امر که زن باید محیط خانواده را به‌گونه‌ای سامان دهد که عامل آرامش شوهر خود باشد، اشاره‌ شده است.
دومین وظیفه زن فرمان‌برداری متواضعانه است چراکه زنان صالح متواضع‌ترند و اطاعت مستمر و متواضعانه وظیفه‌ای است که در قرآن به‌صراحت از زن خواسته‌ شده است.
سومین وظیفه زنان حفظ خود، اسرار و حقوق شوهر است که در سوره نسا آیه 34 با این مضمون «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا» به این امر نیز اشاره‌ شده است.
رعایت پوشش واجب اسلامی، نگه‌داری چشم‌های خود از نگاه‌های هوس‌آلود و حرام، طریقه سخن گفتن با نامحرمان باید به‌گونه‌ای باشد که هوس‌آلود سخن نگویند و آخرین وظیفه زنان عدم اختلاط با نامحرمان است.
برخلاف برخی نوشته‌ها زن مقدمه وجود مرد نبوده، برای او آفریده نشده بلکه هر یک برای تکمیل یکدیگر به‌وجود آمده و خلق‌ شده‌اند و صدق این سخن در سوره بقره آیه 187 است که می‎فرماید: «آن‌ها لباس شما و شما لباس آن‌ها یعنی هر دو زینت هم هستید».
دومین ویژگی وجود زن را برای مرد مایه خیر، برکت و آرامش می‌داند ولی در جهت‌گیری عقلی و استدلالی هم سنگ با مردان نیست.از دیگر ویژگی‌های زن جوشان‌تر بودن احساسات زن از مردان است، ویژگی دیگر روحیه خواسته شدن و مطلوب قرار گرفتن است برخلاف مرد که خصوصیت او خواستن است.
جلوه‌گری و خودنمایی از دستوراتی است که خداوند برای همسر واجب کرده به‌گونه‌ای که در آیات آمده زنان زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهران‌شان.پاک‌دامنی و حفظ آبرو از ویژگی‌های دیگر زنان است، دیگر خصوصیت زن عاطفه مادری است و این بزرگ‌ترین افتخار برای زنان است که سوره‌ای در قرآن نیز به نام زن است.

8 باب سامان‌گر و بهشتی در خانواده
ازجمله هشت باب سامان‌گر و بهشتی در خانواده می‌توان به صداقت، عقلانیت، معنویت، معاضدت، محبت، مقاومت و مدیریت اشاره کرد و در مقابل اختلال در حیات جسمی، روانی، علمی، معنوی، عاطفی، اقتصادی، اجتماعی نیز هفت باب ویران‌گر و دوزخی در خانواده به‌شمار می‎روند.
صداقت آن‌قدر حائز اهمیت است که رسول مکرم اسلام آن‌را مایه نجات می‎داند درست برخلاف آن چیزی که مردم در نیازمندی به دروغ می‎پندارند، پندار مردم این است که از فلان تنگنا و یا گردنه فلان رسوایی فقط با دروغ است که می‎توان نجات یافت.

اختلال در حیات معنوی؛ تهدیدی برای خانواده
قطعاً یکی‌از آفت‌های آسیب‌زننده به خانواده‌ها فقدان معنویت است.معنویت‌محوری در خانواده یعنی وجود یک معنای برین یک ایمان راستین در خانواده به‌گونه‌ای که پدر و مادر در تمامی لحظات و حرکات وفاداری به آن‌را پیگیری می‎کنند.اختلال در حیات معنوی خانواده، بدون شک ناشی از اختلال در حیات معنوی والدین و یا غفلت‌هایی که در امر معاشرت و نظارت بر وضعیت فرزندان داشته‌اند، می‎باشد.
اختلال در حیات معنوی فرزندان آن‌ها را آماده پذیرش هر نوع هنجارشکنی، بداخلاقی، بزه و فساد می‎کند.پس می‎توان نتیجه گرفت که اعتقادات مثل ریشه درخت است که همه‌کاره‌ است اما دیده نمی‎شود ولی اخلاقیات مثل شاخ و برگ درخت هستند که رویت می‌شوند پس اگر کسی اخلاقیات و اعتقاداتش توحیدی باشد صدق در ایمان دارد و بهترین شکل است.
اگر کسی هم اخلاقیاتش غیر توحیدی و اعتقاداتش هم غیر توحیدی باشد دارای یک کفر یک‌پارچه است.ننگ کفر را دارد ولی ننگ نفاق را ندارد.اما اگر اعتقاداتش توحیدی باشد و اخلاقیاتش غیرتوحیدی باشد و یا برعکس، این فرد در طول زمان یک‌پارچه می‎شود یا اخلاقیات عیرتوحیدی مثل اعتقادات توحیدی می‌شوند و یا برعکس، به هر حال در طول زمان یا خوب به نفع بد کنار می‎رود که اتفاق نامبارکی است و یا بد به نفع خوب کنار می‎رود که یک اتفاق مبارک است.


بی‌محبتی؛ سرچشمه بسیاری از ناهنجاری‎های رفتاری
بی‌محبتی سرچشمه بسیاری از ناهنجاری‎های رفتاری انسان است.انسان اگر از محبت سیراب نشود و سرسبز نگردد بدون شک حفره‌های ایجادشده ناشی از چنین فقدانی لانه رشد بسیاری از مفاسد اخلاقی و عدم تعادل روحی می‎گردد کمااینکه حیات عاطفی فرزندان موضوع مهمی است آن‌ها باید با همه وجود خود احساس کنند که مورد توجه و تفقد والدین هستند برای آن‌ها مهم هستند.درد آن‌ها والدین را دردآگین می‌کند و بهجت آن‌ها والدین را به ابتهاج می‌رساند این‌که والدین فرزندان را خیلی دوست دارند لازم است اما کافی نیست بلکه فرزندان باید این دوست داشتن را احساس کنند و این موضوع احساس نمی‎شود مگر آن‌که والدین آن‌را در لابه‌لای کلمات و کردار خود اظهار نمایند و نمایان کنند.

انتهای پیام

captcha