آیتالله سیدعزالدین حسینی موسوی زنجانی در سال 1299 شمسی در زنجان متولد شد و از مراجع تقلید شیعه اهل ایران و امام جمعه زنجان پیش از انقلاب و اوایل پیروزی انقلاب بود. این عالم ربانی در سال 59 پس از ترور نافرجامی که علیه وی صورت گرفت به مشهد عزیمت کرد و تا پایان عمر با برکت خود در آنجا اقامت داشت و سرانجام در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ در منزل شخصی خود در مشهد درگذشت و پیکرش پس از تشییع باشکوه در رواق دارالزهد حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
از او آثاری همچون شرح خطبه حضرت زهرا(س)، رساله عملیه، مناسک حج، شرح زیارت آلیاسین، مطارحات حول معیار الشرک فی القرآن (به زبان عربی) معیار شرک در قرآن (ترجمه فارسی)، راه رستگاری، تفسیر سوره حمد، شرح و نقد مثنوی معنوی و یکصد و ده سؤال منتشر شده که بیشتر راجع به مسائل تفسیر و اخلاق است.
سیدمحمدحسن حسینیزنجانی، از نوادگان آیتالله سیدعزالدین حسینی زنجانی، در گفتوگو با ایکنا از زنجان، در مورد ویژگیهای برجسته این مرجع عالیقدر شیعیان اظهار کرد: فقیه آن شخصی است که ژرفاندیشی در دین دارد و با نگاه عمیق به سراغ مسائل دینی میرود. آیتالله سیدعزالدین حسینی علاقه وافری به مطالعه داشت و در تمام حالات زندگی از کسب علم دست برنمیداشت و حتی زمانی که از خواب بیدار میشد بلافاصله به سراغ مطالعه میرفت.
وی تصریح کرد: توجه ایشان به ادعیه مأثوره از ویژگیهای بارز این عالم ربانی بهشمار میرود و کمتر دعایی بود که ایشان نخوانده باشد و حتی معتقد بود مسائل مهم دینی و اعتقادی در لابهلای دعاهای معصومان وجود دارد. او نسبت به چند کتاب علاقه ویژهای داشت که یکی از آنها صحیفه سجادیه بود؛ بهطوریکه میتوانست آن را از حفظ بخواند و برای رفع حاجات دعای هفتم صحیفه سجادیه را توصیه میفرمود.
این کارشناس دینی، وقف وجود خویش برای خدمت به آستان امام زمان(عج) را از ویژگیهای بارز این مرجع تقلید شیعه دانست و افزود: اگر اکنون انحرافاتی را پیرامون خود و در روحانیت مشاهده میکنیم، به دلیل غفلت از امام عصر(عج) است، در حالی که اصل طلبگی به معنای خدمت به آن حضرت است. آیتالله حسینی توسلات مفصلی به امام عصر(عج) داشتند.
وی ادامه داد: آیتالله حسینی معتقد بود که تمام مکاتب و ادیان به این نتیجه رسیدند که بدون ارتباط با یک انسان کامل، امکان ترقی وجود ندارد و در این بین چه انسانی والاتر از حضرت ولیعصر(عج) وجود دارد. ایشان کتابهایی که دیگران در موضوع مهدویت نوشته بودند را تهیه میکرد و به طلبهها و افراد مختلف هدیه میداد که یکی از این کتابها «تکالیف الأنام فی غیبة الإمام» یا همان پیوند معنوی با ساحت قدسی مهدوی تألیف فقیه جلیلالقدر مرحوم صدر الاسلام همدانی بود.
حسینیزنجانی با اشاره به اینکه این عالم بزرگوار به فرزندان خود احترام بسیاری قائل بود، بیان کرد: زمانی که فرزندان به سن تکلیف میرسیدند آنها را با اسم کوچکشان صدا نمیکرد و شأن آنان را بالا میبرد. ایشان فرزندان و نوادگان خود را مجبور نمیکرد که راه روحانیت را ادامه دهند و زمانی که میخواستم طلبه بشوم توصیه داشت که اول علوم روز را یاد بگیر و بعد سراغ طلبگی برو؛ چراکه طلبگی امر سادهای نیست و هیچ زمان برای تحصیلات دینی دیر نمیشود.
وی افزود: ایشان هم نسبت به فراگیری علوم دینی علاقه داشت و در کنار آن به تحصیل علوم دیگر نیز میپرداخت. وی به زبان فرانسه مسلط بود و متن فرانسوی را به راحتی میخواند و حتی در اواخر عمر خود یعنی حدود 90 سالگی از اطرافیانش خواسته بود که برایش معلم فرانسه بگیرند تا دانستههای خود در آن زبان را تقویت کند.
نوه آیتالله حسینیزنجانی از علاقه این مرجع عالیقدر به شعر و ادبیات سخن به میانآورد و گفت: وی در تبعیت محض از قرآن و اهلبیت(ع) زبانزد بود. ایشان به برخی از اشعار مولوی علاقه داشت و آنها را حفظ بود، اما وقتی میدید برخی اشعار مولوی از مسلمات مذهب تشیع انحراف دارد، با صراحت بیان میکرد و حتی در آثار خود نیز به این موضوع اشاره کرده است، ایشان میگفتند: مولوی در عین اینکه اشعار فوقالعادهای دارد اما یک دفعه از اوج به پایین میآید.
وی با اشاره به شعری از مولوی مبنی بر «پس امام حی قائم آن ولی است / خواه از نسل عمر خواه از علی است» ابراز کرد: آیتالله زنجانی با اشاره به این بیت مولوی میگفتند که این اشتباه عجیب اوست و در حقیقت ندانستن امامت است. معرفت یافتن نسبت به خدا در گرو معرفت امام است و کسی که معرفت امام را نداشته باشد نمیتواند خدا را بشناسد و در واقع اهلبیت(ع) بابالله هستند. به طور کلی ایشان در مواجهه با شخصیتهای بزرگ علمی با دیدی منصفانه برخورد و در حالیکه مطالب صحیح آنها را نقل میکرد، از بیان انحرافات آنان نیز خودداری نمیکرد. کتاب تفسیر سوره مبارکه حمد ایشان گواه دیدگاههای عمیق و منصفانه وی در این رابطه است.
حسینیزنجانی یادآور شد: سیدعزالدین هیچگاه از مسیر ثقلین جدا نمیشد و راه رسیدن به صراط مستقیم را در گرو تبعیت از قرآن و عترت میدانست. ایشان به وجود مقدس امام رضا(ع) ارادت خاصی داشت و در وصیتنامه خود نوشته بود من از کودکی مشمول عنایات ویژه حضرت امام علی بن موسیالرضا بودم و هستم. ایشان وصیت کرده بود که این شعر را در سنگ قبرش حک کنند «شاها چو تو را سگی بباید، گر من بُوَم آن سگ تو شاید؛ خود را بقبول رایگانت، بستم به محلهٔ سگانت؛ افکن نظری بر این سگ خویش، سنگم مزن و نرانم از پیش» که در اینجا مراد از سگ، عبد و خدمتگزار است.
وی تصریح کرد: ایشان بر حفظ اصالت حوزههای علمیه مصر بودند بهطوریکه وقتی گزارشی میرسید که در حال تغییر شیوههای سنتی تدریس حوزه و کتب هستند بسیار ناراحت میشد و به مسئولان حوزه میگفت این کتابها فقیهپرور هستند و نباید تغییر کنند.
نوه آیتالله حسینیزنجانی به رفتارهای خانوادگی این عالم فقید اشاره کرد و گفت: ایشان اهل تواضع و مزاح بودند و شخصیتی نداشتند که باعث خوف اعضای خانواده شود اما به فرزندان و نوادگان تأکید میکردند که وقت خود را به بطالت نگذرانند. افراد را به حفظ قرآن و احادیث سفارش میکرد اما اجبار و اکراه برای آموختن را روا نمیدانست.
وی ادامه داد: همیشه به ما توصیه میکردند که از جوانی خود استفاده کنیم تا در آینده حسرت فرصت از دست رفته را نخوریم و یک بار به بنده گفتند که کاغذ و قلم بردار و این شعر مرحوم دکتر اسدالله مبشری را بنویس:
جوانی چو باد خوش نوبهار
درافتد به جنبش درآید به کار
نسیمی که نامش جوانی بود
که سرمایه کامرانی بود
کنون دست در حلقه موی توست
به بوسیدن روی نیکوی توست