به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدباقر قیومی، عضو انجمن کلام حوزه و مدیر گروه ادیان جامعه المصطفی(ص)، در نشست «ارجاء در ایمان» با بیان اینکه ایمان از مهمترین موضوعات ادیان به ویژه در اسلام است، گفت: مباحث کلامی قرن اول مباحثی مهم و تأثیرگذار در تاریخ اندیشه دینی تاکنون بوده و بعد از امامت مهمترین بحث ایمان است. مراد از ایمان ارجائی این است که نقشی برای عمل در حقیقت ایمان وجود ندارد؛ یعنی هرقدر گناه و معصیت انسان زیاد باشد، باز هم ضربه به ایمان نمیزند.
قیومی با بیان اینکه خلیفه سوم در نیمه دوم خلافت خود روشی متفاوت با خلیفه اول را پیمود و حوادثی پدید آمد که منجر به مرگ وی شد، افزود: با خلافت امیرمؤمنان(ع) برخی به عنوان معتزلیون سیاسی علیه امام قرار گرفتند. از یک طرف حکومت شام خلافت امام را نپذیرفت و در تقابل قرار گرفت و از طرف دیگر عایشه جنگ جمل هم ایجاد شد؛ مردمی که نوایمان و تازهمسلمان بودند وقتی دیدند میان داماد رسول الله(ص) و همسرش اختلاف رخ داد، نمیتوانستند تحلیل کنند؛ گرچه خود امام علی تحلیلهای خوبی ارائه کردند و ابنعباس و افراد دیگر هم حمایت میکردند؛ با وجود این در جنگ صفین با حیله عمروعاص در درون سپاه امام عقدهگشاییها و اختلافات زیادی صورت گرفت که به ضرر امام تمام شد.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) اضافه کرد: با پیدایش خوارج در صفین، آنها برای توجیه عقیدتی و اندیشهای در ضدیت خود با امام گفتند که امام در حکمیت مانند ما گناه کرده و کافر شده است و باید توبه کند. این جریان وارد مسئله خطرناکی شد و ملاکی سختگیرانه ارائه دادند، یعنی گناهکار و مرتکب کبیره را کافر دانستند؛ برخی افراد مصلحتاندیش مانند ابنحنفیه، نوه امام، حد وسط را گرفت و گفت که داوری درباره اختلاف دو داماد رسول الله(ص) یعنی امام علی و عثمان را به قیامت واگذاریم که البته اشکال بزرگی بود و خود او هم پشیمان شد. جریان مرجئه از همین تفکر شکل گرفت؛ یعنی مرجئه با عقل مصلحتاندیش سیاسی میخواست مسائل عقیدتی را حل کند، ولی کاملاً غلط بود؛ زیرا در اختلاف میان دو طرف که یکی حق است، باید جانب حق گرفته شود.
وی افزود: این موضوع در قالب اندیشه ارجائی باقی ماند؛ یعنی اینها در برابر اندیشه خوارج که صاحب هر گناه کبیره را کافر میدانستند، دایره ایمان را توسعه دادند و گفتند که عمل در ایمان دخالتی ندارد. آنان توجیه کردند که اگر عمل جزئی از ایمان بود، قرآن نباید آنها را از هم جدا میکرد؛ این جریان با نیت خوبی وارد صحنه شدند و میخواستند دایره ایمان را توسعه دهند، ولی باعث انحراف شدند و لعن ائمه(ع) را خریدند که این لعن عمدتاً متوجه اندیشه سیاسی آنها بود.
قیومی با بیان اینکه این افراد معتقد بودند اگر کسی برخی واجبات را ترک و محرمات را انجام داد، از دایره ایمان خارج نمیشود، تصریح کرد: سعیدبن جبیر و در رأس آنها عمادبن ابی سلیمان و شاگردش ابوحنیفه از این گروه هستند؛ جریان حنفی بزرگترین جریان اسلامی است که 40 درصد اهل تسنن را شامل میشود؛ اینها جریان اهل رای بودند که در دعوای شدید معتزلیون و اهل حدیث جریان سومی ایجاد کردند. تفکر اینها به تدریج به سمت اباحیگری رفت و حاکم وقت هم مورد حمایت قرار دادند. مرجئه محملی برای توجیه امور خطا و شهوترانی شد. این جریان میتوانست رفته رفته به سمت حذف شریعت پیش رفته و اباحیگری را حاکم کند؛ صادقین(ع) در چنین شرایطی وارد عرصه شده و به شدت مقابله کردند لذا روایات زیادی از اهل بیت و به خصوص صادقین بیان شده که ایمان بدون عمل مرده و ناقص است.
قیومی اظهار کرد: امام فرمودند ملعون ملعون ملعون من قال الایمان قول بلاعمل؛ امام رضا فرموده اند که «الایمان عقد بالقلب و ...» این روایات مؤید عمل به شریعت الهی است که از ایمان جدا نیست. شبیه این اتفاق در عالم مسیحیت رخ داد؛ یعنی حواریون با پولوس اختلاف کردند و پولوس گفت که عمل در ایمان نقشی ندارد و با پیروزی پولوس در مسیحیت نهادینه شد و رواج یافت. احتمال اینکه جریان ارجاء از مسیحیت ریشه گرفته باشد بعید نیست چون برخی رؤسای این جریان از مسیحیت تاثیر پذیرفته بودند.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی با بیان اینکه ائمه تاکید دارند هرچند ایمان و عمل از لحاظ مفهومی متفاوتند ولی توام با هم هستند، تصریح کرد: کلینی روایات متعددی نقل کرده که ایمان بر همه جوارح بدن پخش شده است و هر عضو بدن از ایمان سهمی دارد؛از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) هم روایت شده است که با فضیلتترین عمل چیست که هیچ عملی بالاتر از آن نیست، حضرت فرمودند که الایمان عمل کله و اقرار و اندیشه بخشی از عمل (عمل قلب) است و خداوند ایمان را فریضه بر همه اعضای انسان قرار داد.
وی با بیان اینکه حقیقت ایمان از عمل جداست ولی ترک اعمال نیک و انجام اعمال گناه سبب از بین رفتن ایمان میشود، اظهار کرد: بل ران یعنی گناه باعث رینه و زنگار بر قلب است و سبب نقص در دستگاه معرفتی انسان میشود، یا آیه عاقبة الذین اسا السو، عاقبت افراد بی عمل(نیک) تکذیب خداوند است؛ روایات زیادی هم هست که گناه سبب از بین رفتن ایمان مستقر انسان است. یعنی در قلب انسان، نقطه سیاهی یجاد میشود که فقط با توبه از بین میرود.
قیومی با بیان اینکه عمل نیک هم سبب فیض الهی و تکامل ایمانی است، اضافه کرد: در اسلام متنی صدردصد وحیانی و قابل اعتماد به نام قرآن و اهل بیت(ع) را داریم که معیار داوری است؛ ایمان در قرآن و نزد اهل بیت(ع)، عاملی حَیَوانی و زنده است ولی در دعواهای کلامی معتزله و اشاعره مدیریت این مباحث از بین رفت و ماهیت خود را از دست داد؛ مثلا رؤیت الهی از مباحث تربیتی است و انسان بداند اگر در مسیر دستورات خدا باشد، خدا را در قیامت خواهد دید ولی دعواهای کلامی رؤیت با سر و ... بحث را بی روح و بی ارزش کرد و اداره این مباحث در دست شیطان قرار گرفت.
وی افزود: منشا، پیامدها و سرنوشت تفکر ایمان ارجائی در مسیحیت کاملا متفاوت از اسلام است؛ حضرت عیسی در 30 سالگی عروج کرد و حواریون و در راس آن پترس(شمعون) راه او را ادامه دادند؛ شمعون جدمادری حضرت مهدی(عج) هم هست؛ برخی از حواریون از انبیاء بودند و به تعبیر قرآن بر آنها وحی میشد تا اینکه پولوس وارد صحنه شده و به مخالفت با آنان بر میخیزد و اندیشههای جدید مطرح میکند و آن اینکه مسیح فرزند خدا بود و آمد تا خود در راه گناهان ما قربانی کند؛ لذا شریعت برای دوره قهر است و وقتی مسیح آمد و به صلیب کشیده شد قهر خدا با انسان به آشتی تبدیل شد و برای نجات عمل به شریعت لازم نیست.
قیومی بیان کرد: پولوس شریعت را امر دنیوی و ایمان را امر اخروی بر میشمارد؛ اوج این موضوع در ختنه است؛ در یهودیت ختنه شدن اولاد ذکور خیلی مهم و عامل ورود به یهودیت است ولی پولوس ختان را قلبی و در روح میداند و نه در جسم؛ و در برابر او حواریون تاکید زیادی بر عمل در کنار ایمان داشتند ولی در نهایت جریان پولوسی پیروز شد.
وی در مورد تفاوت شریعت و عمل صالح اظهار کرد: درگیری پولوس با شریعت به معنای نفی عمل صالح نیست، او معتقد است نیازی نیست که انسان راه حق را از انبیاء بگیرد بلکه میتواند از طریق قلب پاک خود بیابد؛ البته اینها به شریعت نگاه طفیلی داشتند. اینها اعمال اخلاقی را مورد توجه قرار میدهند ولی با شریعت مبارزه کردند.
انتهای پیام