به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین امین شمشیری، استاد حوزه علمیه، 22 فروردین در ادامه سلسلهمباحث تفسیر آیات عرفانی قرآن کریم به آیه 119 سوره توبه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:
خداوند انبیاء را به عنوان صدیق و صادق معرفی کرده و فرموده است که با آنان همراه شوید. بنابراین صدق یکی از مراحل و منازل عرفان و به معنای محکمی و استوار و تام بودن است، برخلاف دروغ که استحکام و قوتی ندارد. البته در عرفان لفظی وجود دارد برای هر حقیقتی که استعدادهای آن به فعلیت رسیده باشد و ما زمانی صادقیم که انسان کاملی شویم و استعدادهای وجودی ما به فعلیت برسند.
همه ما بالقوه میتوانیم مجتهد و فیزیکدان و... شویم و وقتی آن را محقق کنیم، صادق هستیم؛ عارف به وحدت وجود قائل است و حقیقت ما وقتی صادقانه نمایان میشود که همه استعدادهای ما شکوفا شود و پیامبران و ائمه و انسانهای کامل غیرمعصوم کسانی هستند که استعدادهای آنها به کمال رسیده است و ما هم باید انسان کامل شویم. استعدادهایی که در وجود آنان است برای ما هم هست، ولی آنها آن را کامل دارند و ما انسان کامل بالقوه هستیم. البته حقیقت صدق ذومراتب است؛ یعنی هرقدر استعدادهای ما فعلیت بیابد صادقتریم؛ آیه فرموده است ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوا پیشه کنید یعنی اول ایمان بیاورید و تقوا داشته باشید و با صادقان باشید تا انسان کاملی شوید.
صادق در مباحث معناشناسی کسی است که سخنانش مبتنی بر واقعیت باشد؛ در اخلاق کسی صادق است که علاوه بر ابتنای سخنانش بر واقعیت، به آنها پایبند باشد. بنابراین ممکن است یک روحانی و استاد دانشگاه حرفهای صادقانه و مبتنی بر واقعیت بگوید، ولی به آن معتقد نباشد؛ او صادق معرفتشناسانه است نه صادق عرفانی و اخلاقی.
کسانی که رؤیای صادقانه دارند صادقاند و به چیزی که میگویند عقیده دارند و سالک عارف تلاش میکند تا استعدادش را به فعلیت برساند؛ البته ممکن است کسانی با الفاظ عرفانی بازی کنند ولی مانند کودکان خود را مشغول بازی کردهاند، اینها سر کار هستند. خداوند فرمود ای کسانی که ایمان آوردهاید با صادقان باشید؛ پس آیه طبق آنچه گفتیم سه منزل دارد و شرط آن بودن با صادقان، داشتن ایمان و تقواست. در عرفان اسلامی نگاه ویژه به انسان وجود دارد و راه آن تضعیف نفس است و حتی میتوانیم از بالا خبر بگیریم و برخلاف برخی که میگویند ما خاک پای قنبر هم نمیشویم، باید انسان کاملی شویم. باید همه تواناییها را شکوفا کنیم.
پس صادق کسی است که نه تنها ایمان، تقوا داشته و همراه صادقین هستند، بلکه همه استعدادهای وجودی خود را شکوفا کرده و به کمال رسیدهاند. تفاوت انسان کامل غیرمعصوم با سایرین در به فعلیت رساندن است؛ مثلاً مرحوم قاضی چون دست به هجرت معنوی زده و خانه را به صاحبخانه واگذار کرده است، قلب او محل تجلی اوصاف الهی است و به مرحله توحید افعالی و فنای در ذات رسیده است و همه افعال را به خدا نسبت میدهد و از دیگران ترسی ندارد.
انسانهای سطحی به سبب دینداری ضعیف در لحظه لحظه زندگی خود به یاد خدا نیستند و اینکه خدا همهکاره است، ولی در روز قیامت برای عارف و غیرعارف، توحید تجلی خواهد یافت. «يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»؛ آن روز كه آنان ظاهر گردند چيزى از آنها بر خدا پوشيده نمى ماند امروز فرمانروايى از آن كيست از آن خداوند يكتاى قهار است. امروز ملک و فرمانروایی برای خداوند یکتای قهار است. عدهای در دنیا به این توحید میرسند، ولی در روز قیامت همه خواهند فهمید؛ برخی میگویند اول خدا و بعد شما، ولی انسان عارف اول و وسط و آخر را خدا میداند و توحیدی زندگی میکند و اگر همه بگویند مرگ بر فلانی و درود بر فلانی برای او فرقی ندارد که مصداق آن در دوره حاضر امام خمینی(ره) بود.
پس انسان صادق باید به آنچه میگوید معتقد باشد و سطح افراد و افق تکاملی آنها را کوتاه نگیریم تا طرف فکر کند اگر نماز صبح او قضا نشد شاهکار کرده است؛ در عصر ما مدرنیته بر جهان سیطره یافته و راه آسمان را قطع و انسان را به زمین میخ کرده است. غایت انسان در چنین فضایی این است که خودشیفته باشد. به همین دلیل ساعتها جلوی آینه میایستد تا نظر دیگران را به خود جلب کند؛ چنین انسانی از غیب و آسمان بریده است و در چنین نگاهی انسان اشرف مخلوقات نیست و عقبهای مانند میمون دارد چنانچه داروین گفت و او یکی از حیوانات است لذا زندگی حیوانی دارد. ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که انسانها همراه با خوکها مشغول خوردن بودند و این کار را راهی برای رهایی از مشکلات بیان میکنند. سبک زندگی خوکی جدیدترین دستاورد فرهنگ غربی است که آن را به خورد مردم دنیا میدهند.
الان بحرانهای زیادی مانند بحرانهای جنسی و محیط زیست و جنگهای مختلف در دنیا وجود دارد که محصول مدرنیته و غرب و نگاه او به انسان است و اگر بخواهیم با این نگاه مخالفت کنیم، باید انسان کامل و صادق را تعریف کنیم؛ همه باید کامل و صادق شویم. مراقب باشیم جوانان را به سمت آلودگی حیوانی نبرند و اگر ما تفاسیر عرفانی را بلد نباشیم، سطح عرفان را پایین خواهیم گرفت و وقتی چنین کردیم، به هر چیزی آلوده خواهند شد؛ مثلاً وقتی موشک امید را فرستادند عدهای تمسخر میکردند چون برخی نتوانستند و بیچارگی و ضعف را تئوریزه کرده بودند.
اگر تعریف بدی از انسان داشته باشیم، هرگز به کمال خود نمیرسیم. بنابراین باید تفاسیر عرفانی گفته شود تا بدانیم افق ما انسان کامل شدن است و اگر مرحوم امام این دید را نداشت، هرگز انقلاب نمیکرد. بنابراین نباید یک قدم از تهذیب نفس و عرفان و انسان کامل شدن کوتاه بیاییم. علامه حسنزاده آملی فرموده که انسان نهالی است که اگر به دست مربیان کامل و مکمل واگذار شود و دستور باغبانان دینی در زندگی او اجرا شود، آنچنان عروج وجودی و اشتداد روحی خواهد یافت که در مقام تمثیل شجره طوبای الهی میشود که «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ.»
کسی که اسیر نفس اماره است به رضایت خدا نمیاندیشد و به دنبال رضایت نفس است، ولی انسان سالک با صدق حرکت میکند. اینکه کسی نیتش آن باشد که چشم برزخی بیابد و جن و فرشتهای ببیند به این نتایج نمیرسد و بعد آن را میبوسد و کنار میگذارد، در صورتی که نیت او حب خدا و ملاقات الهی نبوده و توبه نکرده است و فقط دنبال باز شدن چشم برزخی بوده و اینها فهم غلط از عرفان است که برخی به آن مبتلا هستند. نیت عرفان آدم شدن و صادق شدن است و اگر کسی از ابتدا با نیت غلط وارد این عرصه شود، به آن نخواهد رسید. نیت انسان باید خداوند و قرب الهی باشد. کسی که دنبال این باشد که عارف شود تا دست بر سر افراد بکشد و آنان شفا بیابند، از اساس عرفان را درست نفهمیده است.
البته یک نوع صدق، صدق در زندگی است. انسان صادق همیشه نارسایی را در وجود خود میبیند و به کارهای کمبها توجهی ندارد؛ انسان نمیتواند هم به دنبال چشم برزخی و شفا دادن باشد و هم نیت الهی داشته باشد، بلکه این مسائل نقل و نبات راه عرفان است و مدتی ذکر یونسیه تکرار شود به این مرتبه میرسیم، بلکه عارف سبک زندگی خود را اصلاح میکند و محور و هدف آن قرب خداست و چنین انسانی دنبال خطای دیگران نمیرود و چنین صدقی به خواب مرتبط است. مرحوم بوعلی میگوید اگر کسی در نوشتار و گفتارش صادق باشد خوابهای راست میبیند و وقتی در عالم رؤیا حقیقت را به انسان نشان میدهند که او مرز حلال و حرام را میشناسند و در بیداری پرحرف نیست. بنابراین مقام صدق مقامی است که انسان به کمال و قوای او به فعلیت میرسد.
انتهای پیام