غلامرضا کریمی، دانشیار روابط بینالملل و رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی، در گفتوگو با ایکنا در پاسخ به این سؤال که تحولات پرشتاب اخیر در منطقه دلالت بر گذار به سمت یک نظم جدید منطقهای دارد، گفت: برای تحلیل سیاست بینالملل و شکلگیری هر نظم منطقهای و بینالمللی، سه دسته از قدرتها حائز اهمیت هستند؛ روابط ابرقدرتها، روابط قدرتهای بزرگ، روابط قدرتهای منطقهای.
وی افزود: به عبارتی اینکه مناسبات قدرت بین ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ و قدرتهای منطقهای چگونه است، نوع نظم حاکم بر یک منطقه را مشخص میکند.
کریمی اظهار کرد: در منطقه خاورمیانه شاهد تحولاتی در طول چند سال گذشته پیرامون هر یک از این سه سطح بودهایم. نگاه به تحولات کلان نظام بینالملل نشاندهنده افول جایگاه هژمونیک آمریکا در معادلات نظم منطقهای خاورمیانه است و نمادها و نشانههای افول آمریکا نه تنها در سطح بینالمللی بلکه در سطح منطقه نیز مشاهده میشود که به موازات آن جایگاه چین نیز برجسته شده است.
وی ادامه داد: البته نوع نظمی که در حال شکلگیری است از جنس و ماهیت نظام دو قطبی نیست که شاهد دو قطب مخالف هم با دو حوزه نفوذ متفاوت باشیم. اتفاقا این نظم بینالمللی با محوریت آمریکا و چین، در پرتو گسترش همهجانبه روابط اقتصادی بین آمریکا و چین در همه سطوح و یا همکاری و رقابت توأمان به ویژه در عرصه اقتصادی است.
رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی بیان کرد: در سطح قدرتهای بزرگ هم اولویت اصلی در حوزه اقتصاد است و قدرتهایی مانند اتحادیه اروپا، هند، ژاپن و آفریقای جنوبی، به طور عمده تمرکز و حساسیت خود را بر حوزه اقتصاد معطوف کردهاند که نیازمند همکاری و تعامل است.
کریمی ابراز کرد: در سطح منطقه خاورمیانه نیز وقتی روابط قدرتهای منطقهای مانند ایران، عربستان، ترکیه، مصر و برخی دیگر مانند عراق مورد بررسی قرار میگیرد، متوجه میشویم تحولات نظام بینالملل نیاز به برقراری آرامش و ثبات در این منطقه دارد. تا پیش از این، بنای قدرت هژمون، آمریکا، بر این بود که بحرانهای جدی را در سطح خاورمیانه برای تقابل با ایران و شکل نگرفتن نظم منطقهای مد نظر ایران در پرتو مقاومت و بیداری اسلامی ایجاد کند اما امروز نه تنها آمریکا بلکه چین هم به منزله یک ابرقدرت به دنبال نقشآفرینی در سطح منطقه است.
وی افزود: همچنین اگر در گذشته یکی از اولویتهای اصلی آمریکا حفظ نظم انرژی و ثبات انتقال انرژی در خاورمیانه بود امروز به دلیل استفاده آمریکا از نفت «شیل» و حتی صادرات آن، برقراری این نوع نظم در خاورمیانه از دستور کار او خارج شده است، در حالی که چین در مقابل دقیقا میخواهد نظمی در خاورمیانه شکل بگیرد که امنیت انرژی برای صادرات انرژی به چین برقرار و تأمین شود.
وی با تأکید بر اینکه در پرتو این نظم جدید میبایستی روابط خوبی بین ایران و عربستان برقرار شود، گفت: ضرورت نظم کلان بینالمللی نیز ایجاب میکند که روابط ایران و عربستان، روابط سوریه و عربستان، بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و برقراری تعادل در روابط میان ایران با کویت و امارات انجام و فضای جنگ نیابتی بین ایران و عربستان در 7 سال گذشته تعدیل شود. براین اساس شاهد شکلگیری یک نظم جدید منطقهای در خاورمیانه متأثر از نظم کلان بینالمللی هستیم و این نظم مقولهای جدا از نظم کلان بینالمللی نیست و روابط ایران و عربستان یکباره خوب نشده است.
استاد روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: ایران و عربستان تلاشهای زیادی در چند سال اخیر برای بهبود روابط انجام دادند و مذاکرات متعددی در عراق و عمان برگزار کردند اما همواره با مشکلات و موانع جدی مواجه میشد ولی وقتی قدرتی مانند چین وارد معادله میشود و فشار لازم را بر روی این قضیه وارد میکند، معادلات منطقه دچار تحولات اساسی میشود. ضمن اینکه خود عربستان، امارات و قطر هم نیازمند این هستند که خاورمیانه یک نظم باثبات و پایداری پیدا کند، هرچند ایران هم به دنبال این نظم بوده است اما این کشورهای عربی به دلیل اینکه در طول یک دهه گذشته بیش از هزار میلیارد دلار در کشورهای خود برای اجرای پروژههای کلان اقتصادی سرمایهگذاری خارجی و داخلی کردند، نیاز به امنیت دارند و برخورد یک موشک سرگردان به آرامکو و اختلال در صادرات نفت عربستان، نه تنها برای امنیت عربستان، بلکه برای امنیت انرژی چین هم خطرناک است.
کریمی تصریح کرد: بنابراین استلزامات نظام بینالمللی و نظام منطقهای ایجاب میکرده که این نوع تعامل در سطح منطقه بین قدرتهای منطقهای برقرار شود که بارزترین نمونه آن همین از سرگیری روابط ایران و عربستان بود.
رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی بیان کرد: نکته حائز اهمیت این است که علیرغم تلاشها برای عادیسازی وضعیت سیاسی در منطقه، ایران به دلیل محدودیتهای اعمالشده ازسوی غرب، توانایی محدودی برای بهرهگیری از این فرصتها برای حل مشکلات و چالشهای اقتصادی خود را دارد. در حالی که ایران باید از این نظم منطقهای در حال ظهور، منافع اقتصادی مشهود داشته باشد.
وی افزود: هر چند ایران به لحاظ نظامی و استراتژیک بازیگر بزرگ و مهمی در منطقه به اذعان تمام قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای است اما میزان بهرهگیری ایران از این فرصت بزرگ به وجود آمده در منطقه برای حل مشکلات اقتصادی کاهش یافته زیرا گرفتار تحریمهای اقتصادی یکجانبه آمریکا است و دلار 80 درصد معادلات اقتصادی بینالمللی را تعیین میکند و ایران به دلیل تحریمهای شدید آمریکا امکان بسیار کمی را برای نقشآفرینی اقتصادی برای حل معضلات و مشکلات داخلی خود دارد و این بزرگترین مسئله نظم نوین منطقهای در خاورمیانه است.
کریمی اظهار کرد: اگر در آینده نزدیک شرایط محیط بینالمللی به گونهای رقم نخورد که ایران بتواند مسائل و مشکلات اقتصادی خود را مانند فقر و سرمایهگذاری خارجی برای توسعه حل کند با چالشهای جدی مواجه میشود. بنابراین آنچه اکنون در ادبیات استراتژیک جهانی پیرامون خاورمیانه مطرح است این است که ایران چطور میتواند یک وضعیت عادی در سطح منطقه پیدا کند تا از مزایای اقتصادی آن بهرهمند شود.
وی یادآور شد: البته ایران هم در حال تلاشهایی از جمله توافق با آژانس برای رفع نگرانیها در خصوص غنی سازی در ایران، عدم دریافت قطعنامه جدید در شورای حکام، کاهش فشارهای بینالمللی و فعال نشدن مکانیسم ماشه است و همه اینها مجموعه پیامهایی است که ایران به محیط منطقهای و بینالمللی میدهد که آمادگی این را دارد که از یک وضعیت طبیعی و عادی اقتصادی برخوردار شود.
این استاد روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی بیان کرد: لذا مسئله اصلی شکلگیری نظم نوین در خاورمیانه دقیقا بر محور این مؤلفه است که غرب چطور میخواهد مسئله تحریمها علیه ایران را حل و فصل کند. اگر مشکلات بین ایران و غرب حل نشود، به سوی یک وضعیت بیثبات و عدم تعادل در نظم منطقه ای خاورمیانه پیش خواهیم رفت و باید منتظر ماند و دید که ظرف چند ماه آینده نظام بینالملل و قدرتهای منطقهای چگونه زمینه لازم را برای ورود ایران به معادلات اقتصادی منطقه و جهان فراهم میکنند.
وی ابراز کرد: به نظر میرسد در چشمانداز بلندمدت اگر زمینه و شرایط لازم برای حل مشکلات اقتصادی ایران فراهم نشود این تحولات اخیر در منطقه و احیای روابط ایران با کشورهای عربی، کوتاهمدت و موقتی خواهد بود و به نوعی چالشهای امنیتی را مجددا در منطقه بیشتر میکند و بیثباتی و عدم تعادل و بی نظمی را رقم میزند.
کریمی با بیان اینکه عدم تعیین تکلیف برجام و پرونده هستهای، شرایط موجود منطقهای را لرزان و لغزنده میکند، گفت: اگر برخی مقامات کشور تصور میکنند رابطه با چین و روسیه و بهبود روابط با کشورهای عربی میتواند جایگزین حل مسئله برجام و رابطه با غرب باشد این نشانگر نگاه از منظر نظم دوقطبی کهنه به تحولات بینالمللی موجود است که دیدگاه اشتباهی است.
رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی تأکید کرد: نظم بینالمللی آینده نظم دوقطبی جنگ سرد نخواهد بود. اگر چین به عنوان ابرقدرت در حال ظهور است و آمریکا به لحاظ هژمونیک در حال افول است بدین معنا نیست که آمریکا تا 20 سال آینده آن چنان دچار افول میشود که از ابرقدرت به یک قدرت بزرگ تبدیل میشود بلکه حداقل تا سال 2050 آمریکا به عنوان ابرقدرت در سطح بینالمللی ایفای نقش میکند اما این فضای دوقطبی مانند فضای جنگ سرد نیست که این دو ابرقدرت با هم تقابل کنند.
وی یادآور شد: درست است که چین و آمریکا در عرصههای استراتژیک و نظامی تقابلهایی خواهند داشت اما در عرصه اقتصادی با یکدیگر همکاری میکنند زیرا نوع نظم نوین اقتصادی در قرن 21 که مبتنی بر علوم جدید است برپایه مشارکت و همکاری است. بنابراین اگر تحلیل برخی این باشد که ایران میتواند در سایه نزدیکی به چین و روسیه تمام مشکلات خود را در محیط منطقهای و بینالمللی حل کند، یک خطای استراتژیک مرتکب شده است.
کریمی در پایان بیان کرد: ایران حتما باید مشکلات خود را با غرب و اتحادیه اروپا حل کرده و تحریمها را رفع کند تا وضعیت اقتصادی ایران به یک وضعیت عادی تبدیل شود. به هیچ وجه قابل قبول نیست که میزان صادرات و واردات ایران در طول سال، تنها 100میلیارد دلار باشد بلکه باید توانایی جذب 100 میلیارد دلار سرمایه خارجی و رسیدن به رشد اقتصادی 6 تا 8 درصدی را داشته باشیم. در غیر این صورت کشور دچار چالشهای جدی میشود کما اینکه الان هم کشور با یک سری چالشها در داخل مواجه است و لذا برای حل این مشکل، کسانی که بازیگران اصلی نظام بینالملل و نظم منطقهای هستند، باید به حل این مشکل فکر کنند. البته ایران هم در چند ماه اخیر ظرفیت خود را برای حل و فصل مسائل و مشکلات اقتصادی و رفع چالشهای بینالمللی نشان داده است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام