به گزارش خبرنگار ایکنا، مراسم افتتاحیه هفتمین کنگره علوم انسانی اسلامی و ششمین جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی، امروز دوشنبه 22 آبان ماه، در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم و رئیس مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، در سخنانی گفت: درباره نسبت و مناسبات دین و جامعه سخن فراوان است. دین به مثابه یک امر جهانشمول، در همه گروههای اجتماعی یافت میشود. دین، نیروی قدرتمندی است که باورها، آیینها و ارزشها را در بر میگیرد و اغلب بر جوامعی که در آن ریشه میگیرد، هم تأثیر میگذارد و هم تحت تأثیر قرار میگیرد. دین به افراد مجموعهای از باورها و ارزشهای مشترک میدهد و به آنها کمک میکند یاد بگیرند که چگونه اعضای خوب، نیکورز موثری در جامعه باشند. باورها و اعمال مذهبی اغلب بدون تحمیل از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند و میتوانند طرز تفکر و رفتار مردم را در ساحتها گوناگون شکل دهند.
وی در ادامه افزود: دین و جامعه، دارای یک تعامل و همافزایی پویا هستند که فرهنگها، ارزشها و قواعد زندگی فردی و مدنی را شکل میدهد. ادیان نظامهای اعتقادی هستند که انسان و جامعه را به جهان معنویت مرتبط میکنند. به عنوان ساختارهای توامان ذهنی و عینی، آنها بر نحوه درک و مواجهه ما از دنیای اطراف و ارزشهایی که میپذیریم یا رد میکنیم تأثیر میگذارند. با این اوصاف، دین با ارائه چارچوبهای اخلاقی، شکل دادن به هویتها و تقویت هنجارهای اجتماعی بر جامعه تأثیر میگذارد. دین از معنا بخشیدن به زندگی و ساماندهی به نظام اعتقادی تا تقویت وحدت و ثبات اجتماعی و نقش آفرینی به عنوان عامل مدیریت اجتماعی و قرار دادن انسان در مسیر سعادت و خوشبختی در جوامع انسانی حضور پررنگی دارد.
رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم گفت: حتی قابل اثبات است که مناسک دینی نیز که بعضا به منزله قشر و پوسته دین به آنها نگاه میشود، اثرات مثبتی مانند سلامت جسمی، روانی و تحرک اجتماعی دارد. به دلیل کارکردهای وسیع دین است که تحقیق آگاهانه و مستدل در سنتها، متون، آیینها و اعمال مذهبی جزء ضروری زندگی مدنی، هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی است. از طرف دیگر، دین همواره نقش مهمی در شکلدهی تجربیات اجتماعی انسان و تفسیرها از واقعیت در طول زمان داشته است. مطالعه دین از بسیاری از مرزهای رشتهای در علوم انسانی عبور میکند، همانطور که در ادبیات، تاریخ، هنر، جامعهشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، فلسفه، حقوق و غیره گنجانده شده است. جدای از آنکه جوامعی که رشد توامان عقلی و عاطفی بیشتری دارند میتوانند اقبال بیشتری به دین داشته باشند، واقعیت این است که هر میزان جامعه در نظر و عمل دیندارتر شود، ظرفیتهای دین در اعتلای اجتماعی، بیشتر شکوفا میشود و جلوههای تازهتری از قدرت دین در ساماندهی و ارتقاء اجتماعی بروز و ظهور مییابد.
غلامی با بیان اینکه جریان یافتن دین در جامعه میتواند به ورود انواع آلودگیها، ناخالصیها، خرافات و موهومات به دین نیز منجر شود، افزود: مواجهه علما با این گروه که آنها نیز بخشی از جامعه قلمداد میشوند نه بخشی از دین، در جای خود اهمیت و تأثیرات منحصر به فردی دارد. اینکه جامعه، دین را به خرافه و موهومات تبدیل کند و یا دائما در تلاش برای مقاومت در برابر آلودگیها و خالصسازی دین باشد، میتواند سرنوشت رابطه دین و جامعه را تغییر دهد.
مقاومت اندیشه در غربی در برابر شکلگیری جامعه دینی
رئیس مجمع عالی علوم انسانی اسلامی بیان کرد: پرسش مشخص این است که آیا علوم انسانی اسلامی تنها زاییده جامعه دینی است؟ آیا در صورت فقدان یک جامعه دینی به معنای عینی و نه تئوریک آن، صحبت از تولد، شکوفایی و اثربخشی آن بیهوده است؟ واقعیت این است که دین و جامعه دارای یک رابطه پیچیده و چند وجهی هستند که در طول تاریخ، تمدنها، فرهنگها و زندگی فردی را شکل داده است. دین یک پدیده اجتماعی است که به طرق مختلف تحت تأثیر اعضای جوامع نیز قرار میگیرد. جامعهای که اکثریت اعضای آن را دینداران تشکیل نداده باشند و یا دینداری آنها تابع اندیشه اسلام اجتماعی نباشد، به طور طبیعی نه فقط گرایشی به علوم انسانی اسلامی نخواهد داشت بلکه کنشهای فردی و اجتماعی آنان سرجمع به تولد و شکوفایی این علوم منجر نخواهد شد.
غلامی گفت: با آنکه علوم انسانی ماهیت و ساخت علمی و ساینتیفیک خود را حفظ میکند، اما هر علمی، اولاً، بر اساس پیش فرضهای فکری- فلسفی حاکم که حتما بخشی از آن از عقلانيت اسلامی متأثر است و ثانیاً بر مبنای شرایط فردی و اجتماعی و به تبع آن هم مسائل و هم ظرفیتهای مواجهه با مسائل در جامعه دینی، عینکی را بر چشم علوم انسانی در محیط جامعه دینی میزند و علوم انسانی را متصف به وصف اسلامی میکند که در غیر جامعه دینی چنین عینکی وجود ندارد. عقلانیت عملی و تجویزاتی که این عقلانیت به مثابه یک امر پسینی، با اتکا به نتایج علوم انسانی اسلامی خواهد داشت از اهمیت فراوانی برخوردار است. این عقلانیت، هر چند ماهیت و ساخت علمی و ساینتیفیک ندارد اما در یک هماهنگی ویژه با علوم انسانی اسلامی، تبلور بخش نظم اسلامی است.
وی با تاکید بر اینکه چنانچه جامعه دینی، تنها جنبه هویتی برای جامعه مسلمانان داشته باشد، طبیعی است که علوم انسانی اسلامی به عنوان یک دانش متاثر از پیش فرضهای فلسفی و عقلی و دینی، مجالی برای تولد و شکوفایی پیدا نمیکند، گفت: این در حالی است که فکر، فرهنگ و اندیشه غربی مدرن نیروی طبیعی مقاومت در برابر شکلگیری جامعه دینی است و چنانچه در جامعهای از هر طریقی رواج یابد، یا جامعه دینی در اتمسفر جهانی شدن با محوریت فکر و فرهنگ غربی هضم شود، فرصت شکلگیری علوم انسانی اسلامی به صورت مضاعف کاهش مییابد.
رئیس مجمع عالی علوم انسانی اسلامی افزود: به رغم انتقال وسیع فکر، فرهنگ و سبک زندگی غربی به ایران و تاثیرات انکارناپذیری که این انتقال داشته است، همچنان تحقیقات میدانی نشانمی دهد که جامعه ایرانی، جامعهای دینی است و بخش مهمی از مردم، نه فقط به برقراری نظم اسلامی در جامعه قلباً تمایل دارند بلکه به آن امید میورزند. برای نمونه، در نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صدا و سیما که در مرداد ماه ۱۴۰۲، با حجم نمونه ۴۹۴۹ نفر از افراد ۱۸ سال به بالا در تهران و ۳۱ شهر بزرگ کشور صورت گرفته است، برخی نتایج حاصل شده که خیلی جالب است و نشان میدهد بعضی تلقیها درباره وضعیت دین در ایران اغلب نادرست یا دچار سیاستزدگی است و ۷۶ درصد در حد خیلی زیاد و زیاد گفتهاند دستورات دینی موجب وحدت و انسجام اجتماعی میشود ۷۹ درصد در حد خیلی زیاد و زیاد گفتهاند دین اسلام، برای پیشرفت عقل، علم و معنویت را به کار میگیرد و ۵۵ درصد در حد خیلی زیاد و زیاد گفتهاند دین ضامن آبادانی دنیا و آخرت است.
نقش علوم انسانی در روند جامعهپردازی
غلامی با بیان اینکه علوم انسانی اسلامی به ویژه در مقام عینیت، حاصل یک پروسه طبیعی در جامعه دینی است، گفت: تا وقتی چنین جامعه دینی با شاخصهای مطلوب وجود نداشته باشد نمیتوان انتظار داشت علوم انسانی اسلامی بروز و ظهور پیدا کند. موضوع بسیار مهم، تلاشهای گسترده مسلمانان برای تقویت ایمان و به تبع آن، سبک زندگی اسلامی در مسیر تقرب به جامعه مطلوب اسلامی است. این واقعیت را نمیتوان نادیده انگاشت که علوم انسانی اسلامی برای جوامع غیردینی یا جوامع دینیای که به اندیشه اسلام اجتماعی تمایلی نشان نمیدهند در جزئیات کارایی چندانی ندارد و لزوما توفیقمند نیست. نباید از نظر دور داشت که دینی که با ایمان وارد قلمرو حیات فردی و اجتماعی شده است، فراتر از آزادی است. در عین حال، ایمان افراد یکسان نیست و کاهش سطح ایمان، گرایش به نظم مدنیِ دینی را کاهش میدهد و ثانیا، همه اعضای جامعه را دینداران تشکیل نمیدهند و طبیعی است نظم دینی باید آزادیهای فردی آنها را مادام که به حقوق سایرین لطمه نزنند تضمین کند.
رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم در پایان گفت: صحبت از تقدم جامعه دینی به علوم انسانی اسلامی و تمرکز برای شکلگیری چنین جامعهای، منطقی به نظر میرسد. در عین حال، یک سوال قابل طرح است و آن اینکه آیا علوم انسانیِ اسلامی در فرایند شکلگیری جامعه دینی مطلوب فاقد هرگونه نقشآفرینی است؟ به بیان دیگر، مگر میتوان برای علوم انسانی در روند جامعهپردازی نقشی قائل نبود و خلق و شکوفایی جامعه دینی را امری بیگانه با علم و عقلانیت در نظر گرفت؟ نمیتوان انکار کرد که شکلگیری تئوریک و نیمه عینی سطحی از علوم انسانیِ اسلامی در مسیر آفرینش و تکامل جامعه دینی و رسیدن جامعه به شاخصهای مطلوب ضروری است و تا زمانیکه علمی کارآمد به مدد مسلمانان در مسیر جامعهپردازی نیاید، تلاش در جهت رسیدن به جامعه اسلامی مطلوب مقرون به نتیجه نیست. در چنین شرایطی، نباید وجود علم دینی را مشروط به وجود جامعه دینی آن هم از نوع مطلوب آن کرد.
انتهای پیام