اراده کافی برای شکل‌گیری علوم انسانی اسلامی وجود ندارد
کد خبر: 4181754
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۵
حجت‌الاسلام رضا غلامی:

اراده کافی برای شکل‌گیری علوم انسانی اسلامی وجود ندارد

رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی ضمن اشاره به تردید اساتید و مسئولان نسبت به کارآمدی علوم انسانی اسلامی تصریح کرد: اراده کافی برای شکل‌گیری علوم انسانی اسلامی ندارد؛ هرچند به وفور شعار داده می‌شود.

اراده کافی برای شکل‌گیری علوم انسانی اسلامی وجود نداردبه گزارش ایکنا، نشست تخصصی کمیسیون آینده‌پژوهی علوم انسانی هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی سه‌شنبه ۲۳ آبان در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد.

در این نشست حجت‌الاسلام و المسلمین رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

در ارتباط با روش‌شناسی آینده‌پژوهی علوم انسانی اسلامی متخصصان آینده‌پژوهی مفصل صحبت کردند، ولی بنده مجبورم برخی نکات را در این رابطه تقدیم کنم. یک نکته‌ای که در ابتدا باید متذکر شوم این است که ما دنبال آینده‌نگری آرمانی یا اسطوره‌ای راجع به علوم انسانی اسلامی نیستیم. البته ایرادی ندارد آینده‌نگری آرمانی هم باشد، اما وقتی صحبت از آینده‌پژوهی می‌کنیم هدفمان نوعی آینده‌پژوهی عملی با قواعد خاص خود است؛ ما آینده‌پژوهی را یا از طریق سناریونویسی پیش می‌بریم، یا روندها را مورد توجه قرار می‌دهیم و یا پویش محیطی انجام می‌دهیم.

در بحثم از طریق روندها و پویش محیطی به نتایجی دست پیدا کردم. تبعاً سؤال می‌کنید این نتایجی که شما می‌خواهی راجع به آینده علوم انسانی بگیری مبتنی بر چه شاخص‌هایی بوده است؟ این شاخص‌ها محصول مطالعات کتابخانه‌ای است؛ پنج عرصه برای تولید شاخص‌ها الهام‌بخش هستند: ایده و گفتمان علوم انسانی اسلامی، تکوین و تکون علمی، جریان بخشیدن به دانش جدید، تکامل در اثر آزمون و خطا، اثربخشی عینی بر حسب انتظارات.

یک‌سوم دانشگاهیان موافق علوم انسانی اسلامی

در بحث گفتمان می‌خواهیم ببینیم گفتمان علوم انسانی اسلامی چه وضعیتی داشته و در آینده چه وضعیتی خواهد داشت. در بحث گفتمان چند نتیجه مشخص داریم؛ یکی درک ضرورت شکل‌گیری علوم انسانی اسلامی که لااقل بین یک‌سوم دانشجویان و اساتید دین‌گرا وجود دارد. البته این وضعیت همیشه اینگونه نبوده و در ابتدا که این بحث مطرح شد، در برابرش یک مقاومت جدی شکل گرفت ولی هرچه جلوتر آمدیم این درک بیشتر شده و گرایش افراد دین‌گرا افزایش یافته است.

راجع‌به درک امکان علوم انسانی اسلامی بین اساتید دین‌گرا یک اطمینان نسبی وجود دارد که امکان رسیدن به علوم انسانی اسلامی وجود دارد، هر چند استنباطاتی که راجع به علوم انسانی وجود دارد متنوع است و ما یک استنباط نداریم. لذا این‌طور نیست درباره هر استنباطی درک واحدی وجود داشته باشد ولی در کل بین استادان و دانشجویان دین‌گرا امکان نظری شکل‌گیری علوم انسانی مشاهده می‌شود.

تردید در کارآمدی علوم انسانی اسلامی

درباره امید به کارآمدی این علوم، خیلی وضعیت خوب نیست، یعنی نتیجه بررسی‌ها اعم از مصاحبه‌ها و مطالعات میدانی این نکته را نشان می‌دهد. بله، ممکن است از جهت نظری بگویند یک اطمینان نسبی به علوم انسانی اسلامی وجود دارد تا کار را پیش ببریم و چیزی تحت عنوان علوم انسانی اسلامی سامان دهیم ولی اینکه چه مقدار کارآمدی دارد خیلی اطمینان‌بخش نیست و یک تردید میان استادان به چشم می‌خورد.

بحث بعد اراده نظام برای شکل‌گیری این علوم است. دستگاه‌های مسئول و حتی آنها که مطالبه تحول در علوم انسانی می‌کنند درک روشنی از علوم انسانی ندارد یعنی علوم اسلامی را با علوم انسانی خلط می‌کنند، عقلانیت را با علم خلط می‌کنند. پس با این درک ضعیف، این مطالبه صورت می‌گیرد. در خود کارآمدی علوم انسانی میان مسئولان هم تردید وجود دارد. برای مثال وقتی یک نظریه اقتصاد اسلامی به رئیس بانک مرکزی می‌دهی دلش راضی نیست آن را جایگزین نظریه‌ای کند که همه می‌گویند این نظریه یک نظریه برتر است لذا ما نظریات زیادی دادیم که کنار گذاشته شد. در واقع اراده کافی برای شکل‌گیری علوم انسانی اسلامی ندارد؛ هرچند به وفور شعار داده می‌شود.

نمی‌خواهیم علوم انسانی اسلامی را به زور به دانشگاه تحمیل کنیم و این علوم باید در یک روند طبیعی وارد دانشگاه شود. علوم انسانی باید به طور طبیعی جای خودش را باز کند البته تدابیر مدیران دانشگاه‌ها برای اینکه موانع را بردارند و انحصارگرایی را از بین ببرند موثر است. من با توجه به این سرفصل‌ها جمع‌بندی‌ام این است اگر بخواهیم در دانشگاه طبق روندی داشته باشیم نه پروژه‌، وضعیت کنونی مساعد نیست تا علوم انسانی در جان نظام آموزش عالی بنشیند.

سه سناریو سفید، سیاه و خاکستری برای علوم انسانی اسلامی قابل تصور است. من خودم به سناریو خاکستری تمایل دارم و توصیه‌هایی کردم برای اینکه از سناریو خاکستری به سناریو سفید حرکت کنیم. اگر این توصیه‌ها مورد توجه قرار بگیرد شاید تا حدی بتواند آینده محتمل را تغییر دهد و ما را آینده متفاوتی نزدیک به سناریو سفید برساند.

مردم پاسخ سوالاتشان را از علوم انسانی نمی‌گیرند

در ادامه این نشست مجتبی رستمی کیا؛ مدیر مرکز مطالعات سیاست‌گذاری علوم انسانی اسلامی سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

تجربه زیسته بلندمدت حوزوی دارم و رشته دانشگاهی‌ام مرتبط با الهیات است و در فضای علوم انسانی زیسته‌ام. سناریوهای علوم انسانی را می‌توانیم به شکل وضعیت مطلوب مطرح کنیم و بگوییم یک مدل تمدنی داریم که باید به آن برسیم ولی من از این مدل تبعیت نکردم و آینده توصیفی را مد نظر قرار دادم.

در روندهای گذشته علوم انسانی چند کلان‌روند داریم از جمله رویکرد اثباتی، رویکرد تفسیری و رویکرد انتقادی و ترکیب این پارادایم با حکمت متعالیه یک روند جدید ایجاد کرد که منجر به تولید پارادایم میان‌رشته‌ای در علوم انسانی شد. شاید غالب‌ترین وجه اسلامی‌سازی علوم انسانی در ایران روش‌شناسی بنیادین باشد که با تقسیم اجزای علوم، اراده‌اش بر این بود اگر مبانی دانش را تغییر دهیم می‌توانیم آن دانش را تغییر بدهیم. روش‌شناسی بنیادین گاهی در پی اصلاح علوم موجود است، گاهی دنبال ایجاد دانش‌های جدید است. الان در پی رفتن به دنبال دانش‌های جدید است لذا نظریاتی که در گذشته پیرامون اصلاح علوم موجود بود را نقد کرده است.

از منظر محیط فرهنگی و اجتماعی علوم انسانی اسلامی باید بگویم که مردم ایران پاسخ مسائل خود را نه از دانشگاه و حوزه که از فضای مجازی دریافت می‌کنند. انسان امروز ایرانی بیش از اندازه سایبری شده است. دوری از اصالت‌های فرهنگی و رویکرد کاملاً همدلانه با سبک زندگی غربی در کشور به وضوح قابل مشاهده است.

بسیاری از متفکران درباره آینده دینداری در ایران هشدارهایی داده‌اند. اگر این استنباط صحیح باشد که به غیر از قدرت سیاسی این نفوذ و احتیاج مردمی است که دانش‌های انسانی را جهت بخشیده است افول یا تقلیل دینداری در ایران به علوم انسانی مبتنی بر دین فشار زیادی را تحمیل خواهد کرد تا جایی که به شکل‌گیری طبقه جدیدی از دانشمندان انسانی اسلامی منجر خواهد شد که در مقابل مردم صف‌بندی خواهند کرد.

انتهای پیام
captcha