به گزارش ایکنا، همایش «تکنولوژی و فرهنگ: تاملات انتقادی با رویکردهای فلسفی- تاریخی» امروز شنبه 16 دی ماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی؛ رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، به عنوان یکی از سخنرانان در این همایش با موضوع «نسبت ارزشهای اجتماعی با فناوریهای نو» به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید:
به عنوان مقدمه باید گفت ارزشهای اجتماعی، اصول و معیارهایی هستند که افراد و گروههای اجتماعی برای شکلدادن به ماهیت ِنظم اجتماعی و تعریف آنچه قابل قبول و مطلوب و مهم است از بطن جهاننگری خود استخراج و آن را مورد ساماندهی قرار داده و سپس از آن بهرهبرداری میکنند. کلمه هنجارهای اجتماعی به معنای استانداردهای مشترکِ رفتارِ قابلِ قبولِ گروهها است که هرچند با جهاننگری اعضای جامعه و گروهها منافاتی ندارند اما در همه عرصهها لزوما دارای جنبه ارزشی پررنگی نیستند. برخی افراد وقتی از هنجار صحبت میشود آن را با ارزش یکی میدانند اما بنده آنها را به یک معنا در نظر نمیگیرم چون تفاوت ظریفی بین آنها قائل هستم.
دگرگونی جهان توسط فناوریها
بخش اول صحبت بنده به فلسفه فناوری و مسئله جامعه و فرهنگ اختصاص دارد. فلسفه فناوری، ساحتی است که به صورت آزاد، کلی، از بیرون و با کمی فاصله از پدیده و البته با اتکا به روشهای عقلی به بررسی ماهیت فناوری، هستیشناسی آن و خاصیت ذاتی فناوری و آثار عمیق اجتماعی آن میپردازد. مباحثی از جمله جایگاه فناوری در عالم و نسبت آن با نظام خلقت، مورد نظر فلسفه فناوری است که جنبه بنیادی داشته باشد. البته مباحث مربوط به اخلاق فناوری، رابطه انسان با فناوری و رابطه جامعه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد با فناوری، همگی در قلمرو فلسفه فناوری قرار میگیرند.
موضوعی که باید بر آن تاکید کنم این است که طرز تلقی انسان از هستی و جهانبینی وی، خواسته یا ناخواسته بر خلق فناوری موثر است؛ برای مثال از گذشته، رابطه دین و فناوری مورد مطالعه بوده و هنوز هم هست اما مسئله دیگر تاثیر فناوری بر جهانبینی است. بسیاری از محققان، دیدگاهی مثبت در این زمینه دارند. هایدگر که تاملات کمنظیری در زمینه فلسفه فناوری داشته است و نمیتوان راجع به این موضوع، صحبت کرد اما وی را نادیده گرفت معتقد است فناوری فقط یک ابزار نیست بلکه راهی برای آشکارسازی و درک جهان است. در حقیقت فناوریها جهاننگری انسان را به شیوههای پیچیده، دگرگون کردهاند. به نظر میرسد این دگرگونی از طریق کمک منحصر به فرد به علم، افزایش بینظیر دسترسی ما به جهان، مشاهده واقعیتهای مسلط بر جهان و همچنین از طریق تغییر موقعیت انسان در جهان و سبک زندگی تازهای است که فناوریها با هدف رفاه و قدرت بیشتر به وجود آوردهاند.
دیدگاه هایدگر درباره فناوری
هایدگر بیان زیبایی دارد و میگوید جهتگیری ما به سمت فناوری بسیار مهم است زیرا رابطه ما با جهان و درک از آن را شکل میدهد. البته هایدگر؛ ما را تشویق میکند که مفروضات خودمان درباره فناوری را زیر سوال برده و از این طریق دنبال درک قدرتمندتری از جهان باشیم. سؤالی که وجود دارد این است که آیا جهاننگریها، ذات فناوریها را کاملاً تغییر میدهند؟ مولفههای جهاننگری مدرن، کاملا فناوریها را در درون خود هضم میکنند یا خیر؟ آیا فناوری مدرن با جهان سنت سازگاری دارد یا خیر؟ باید دانست که فناوری، مولود جهان مدرن نیست بلکه بشر از زمانی که خودش را شناخت، صاحب تکنیک شد و وقتی به موزهها میرویم به خوبی به این مسئله پی میبریم که بشر همواره برای افزایش قدرت و رفاه و تصرف در طبیعت، از تکنیک بهره برده است اما قطعاً گستره و سرعت فناوری مدرن با فناوریهای پیشامدرن کاملا متفاوت است.
از آنجا که انسانها دارای فطرت تعالیخواه هستند و از آنجا که فناوریها مخلوقِ انسانهایِ دارای فطرت هستند بنابراین تأثیرات جهانبینی مدرن، نه لزوماً الحادی و نه بدون گرایش به فضایل انسانی است. قبول داریم که فناوریها مخصوصا فناوریهای نو به رفاه و قدرت انسان سرعت و شتاب بینظیری دادند اما در این مسیر بسیاری از داراییهای ارزشمند انسانی را تباه کردهاند. نکته دیگر اینکه رویکرد اینجهانی را در انسان تقویت کردهاند، همچنین در رقابت بین اخلاق و نفع و سود، اغلب سود بر اخلاق غلبه میکند اما این هم امری مطلق نیست چراکه برخی فناوریها وجود دارند که اتفاقا اخلاقی هستند و سعی میکنند سود و نفع را کنار بگذارند. رویکردهای فایدهگرایانه، عملاً برخی از فنارویها را به سمت یک غول غیر قابل کنترل پیش برده است و خودِ خالقان فناوری هم از مدیریت آن عاجز هستند. البته این هم امری مطلوب نیست. مثلا در هوش مصنوعی ممکن است این امر مطرح باشد و با آمدن کامپیوترهای کوانتوم، انبوهی از اطلاعات را دریافت کند و قدرت خلاقیت داشته باشد و این یادگیری بسیار وسیع و قدرت خلاقیت میتواند هوش مصنوعی را از اختیار انسان خارج کرده و حتی از انسان، برتر شود اما این امر راجع به همه فناوریها مصداق پیدا نمیکند.
نتایج مثبت و منفی رشد فناوری
با این اوصاف، معتقدیم که فناوری میتواند به بسطِ اخلاق کمک کرده و در برخی بزنگاهها جلوی سوء استفادهها را بگیرد. در برخی از موارد هم خود مردم جلوی سوء استفاده از فناوری را گرفته و برخی شرکتها را مجبور کردهاند که تغییراتی در کارکرد فناوری ایجاد کنند. بر اساس این طرز تلقی، بخش مهمی از فناوریها خنثی تلقی میشوند چراکه خالق آن، بنایی برای تحمیل کردن ارزشهای مورد نظر خودش نداشته است. امروزه در برخی فناوریهای دیجیتال هم قواعدی پیشبینی شده که از آنها استفاده غیراخلاقی نشود.
با همه این اوصاف، میتوان فناوریهایی را پیدا کرد که از ابتدا کاملاً جهتدار خلق شدهاند و اشاعهدهنده یا تحققبخش ارزشهای خاصی هم هستند. مشکل اصلی ما با این نوع فناوریها است که خنثی کردن آنها هم به راحتی نیست یا ناممکن است چون ذات این فناوریها با کارکردهای خاصی پیوند خورده است. بر اساس این موارد معتقدم رابطه جامعه و فرهنگ با فناوری، رابطهای دو سویه است چراکه از یک طرف، باورها و عقاید و میوه آنها یعنی ارزشها و هنجارها بر روی فناوریها موثر هستند و از سوی دیگر فناوری، مولد ارزشها و هنجارهایی است که بر جامعه تاثیر میگذارند لذا مباحث فلسفه فناوری، اهمیت زیادی دارند و نباید آن را کمارزش تلقی کنیم همانگونه که بسیاری از مسئولان ما توجهی به این مسئله نمیکنند.
واقعیت این است که فناوریها به بخش جداناپدیری از زندگی انسان در دو بُعد فردی و اجتماعی تبدیل شدهاند و تأثیرات مثبت و منفی زیادی در مناسبات انسانها داشتهاند. این تأثیرات به حدی است که میتوان ادعا کرد استفاده از فناوری در مسیر انسانی و غنی ساختن جامعه، اجتنابناپذیر است. کاهش تعامل چهره به چهره، افزایش انزوا و کاهش تعاملات اجتماعی، تأثیر بر سلامت روان، عدم اعتماد، بیکاری و جایگزینی فناوری به جای انسان، نابرابری در دسترسی به فناوری دیجیتال، نقض ارزشهای اجتماعی و اشاعه کلیشههای مضر فرهنگی، از جمله تبعات فناوریهای نو هستند. از جمله تأثیرات مثبت فناوریهای نو نیز ارتباطات جهانی و تبادلات فرهنگی، جنبههای بهبود یافته جامعه همانند مراقبتهای بهداشتی و آموزش، افزایش ارتباطات بین فردی، افزایش دسترسی به اطلاعات و ارتباطات و مهارتهای اجتماعی هستند.
انتهای پیام