حجتالاسلام میلاد بسحاق، مدرس حوزه و دانشگاه در یادداشتی که در اختیار ایکنای لرستان قرار داده است، نوشت: حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 87 نهجالبلاغه میفرماید: «اى بندگان خدا، محبوبترين بندگان خدا در نزد او بندهاى است، كه خدايش در مبارزه با نفس يارى دهد. پس اندوه را جامه زيرين خود کند و خوف را پوشش رويين. چراغ هدايت در دلش افروخته است و براى روز مرگ خود توشهاى مهيا كرده، مرگى را كه ديگران دورش مىپندارند، نزديكش انگاشته. تن به سختيها سپرده. نگريسته و نيكو نگريسته، خدا را ياد كرده و فراوان ياد كرده. از آبى گوارا كه راه آبشخورش سهل و آسان بوده، سيراب گشته و با همان جرعه نخستين تشنگيش فرو نشسته است. راه هموار زير پاى كوفته را در پيش گرفته است. جامه هاى شهوت و هوس از تن به در كرده و از هر غمى و همّى دل را بپرداخته جز غم دين. از زمرهاى كه به كوردلى موصوف بودهاند خود را به يک سو كشيده و از مشاركت اهل هوا و هوس دورى جسته است. كليد درهاى هدايت شد و قفل درهاى هلاكت و ضلالت. راه خود را بشناخت و در آن قدم نهاد و نشانههاى راه را بشناخت و از گردابهاى مهالک برست و به ساحل نجات رسيد. به استوارترين دستگيرهها و محكمترين ريسمانها چنگ زد. به مرحلهاى از يقين رسيد كه چهره يقين را، كه چون آفتاب تابان بود، مشاهده كرد.»
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در پیامی میفرماید: اين خطبه درباره صفات پرهيزكاران و فاسقان و آگاهسازى نسبت به موقعيت اهل بيت(ع) در ميان مردم و نيز گمانهاى نادرستى كه براى بعضى پيدا شده، سخن مىگويد.
اين خطبه در واقع داراى پنج بخش است كه چهار بخش آن كاملًا به هم پيوسته است، ولى بخش پنجم مفهومى جداگانه دارد؛ بخشهاى پنجگانه به شرح زير است:
در بخش اول امام(ع) به بيان صفات عالمان راستين مىپردازد؛ همانها كه با امدادهاى الهى توانستهاند روح تقوا را در خود زنده كنند و هواپرستى را از خود دور کنند و در سايه اين خودسازى، كليد درهاى هدايت را بهدست آورند. در بخش دوم به نقطه مقابل اين گروه پرداخته و عالم نمايانى را معرفى مىكند كه جهالتهايى را از ديگران گرفته و امور باطلى را از سوى خود، به آن افزوده و مردم را به گمراهى كشاندهاند، در بخش سوم در تكميل بخشهاى گذشته به مردم هشدار مىدهد كه با وجود اهل بيت و عترت پيامبر(ص) كه سرچشمه زلال علم و آگاهى اسلامى هستند، چرا به سراغ افراد جاهل و بىخبر و ناآگاه مىروند؟
در چهارمين بخش به بعضى از سخنان پیامبر اکرم(ص) و پارهاى از نكتههاى حساس در مورد اهل بيت(ع) و معرفى خويشتن اشاره فرموده و حديث ثقلين را كه در ميان همه مسلمانان معروف و مشهور است، بهعنوان گواه سخن خود ذكر مىكند و در آخرين بخش به توهمات و پندارهاى بىاساس برخى مردم كه گمان مىكردند دنيا براى هميشه در كام بنىاميه خواهد بود، اشاره كرده و قاطعانه خبر از زوال و سقوط حكومت كوتاه آنها مىدهد.
امام علی(ع) در آغاز اين خطبه صفات اولياءاللّه و پرهيزگاران و سالکان الىاللّه را به عالىترين وجهى توصيف کرده است، بهگونهاى که ابن ابى الحديد در شرح نهجالبلاغه خود مىگويد: «اصحاب طريقت و حقيقت، علم و دانش را از اين خطبه گرفتهاند که حال عارف کامل را در آن بيان فرموده است»؛ بعضى معتقدند که امام(ع) در واقع خود را در اين بخش از خطبه معرفى کرده، چراکه اين صفات والا، جز در امثال او پيدا نمىشود، ولى بهتر آن است که گفته شود، بيان امام(ع) شرح حال و تبيين صفات کلى از عارفان کامل و رهروان راستين راه حق است، که او و همسرش و فرزندان معصومش، بعد از رسول خدا(ص) بارزترين مصداق آن هستند.
سپس امام علی(ع) به بيان نتيجه اين اعانت الهى پرداخته و مىافزايد: «فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ، وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ؛ آن کس، حزن و اندوه را شعار و ترس از خدا را جلباب خود قرار داده است» که «اِسْتَشْعَرَ» از ماده «شِعار» به معناى «لباس زيرين» است و قرار دادن حزن و اندوه، به منزله لباس زيرين، به اين معناست که اينگونه افراد با ايمان، در درون خويش، از ايام گذشته عمر که تلاش و کوشش کافى در اطاعت معبود نکردهاند، اندوهگيناند؛ اندوهى سازنده که آنها را به حرکتى جبرانکننده در آينده وا مىدارد و «تَجَلْبَبَ» از ماده «جِلباب» به معناى «چادر» يا «لباس رويين» است و قرار دادن خوف و ترس را به منزله لباس رويين، اشاره به اين است که اين افراد مخلص و مؤمن، پيوسته مراقب خويشاند و از اين بيم دارند که لغزشهايى از آنها سرزند، يا اعمالى انجام دهند که نام آنها را از طومار «مخلصان» حذف کند، اين احتمال نيز وجود دارد که غم و اندوهشان براى فراق محبوب و ترسشان از عدم وصال باشد.
سپس امام(ع) به نتيجه آن حزن و خوف سازنده پرداخته مىفرمايد: «در نتيجه، چراغ هدايت در قلبش روشن شده و وسيله پذيرايى، براى روزى را که در پيش دارد، روز مرگ و رستاخيز براى خود فراهم ساخته است»، روشن شدن چراغ هدايت، اشاره به تابش انوار معارف الهيه بر آينه قلب آنهاست، که به مصداق «وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ يُعَلِّمُکُمُ اللّهُ؛ تقوا را پيشه کنيد و خداوند به شما تعليم مى دهد» ميوه شيرينى است که از اين درخت مىچينند.
تعبير به «قِرى» که به معناى «وسيله پذيرايى از ميهمان» است، نشان مىدهد که روز مرگ يا روز رستاخيز که از هولناکترين روزهاست، براى آنان به اندازهاى دلپذير است که همچون روزى است که ميهمان شايستهاى در سراى ميزبان کريمى وارد مىشود، گويى مقام آنها همچون مقام شهداست که ميهمان خدا هستند و از خوان احسان او، روزى مىگيرند، سپس به صفات ديگرى از اين بنده محبوب الهى اشاره کرده و مىافزايد: «او دور را براى خود نزديک و سختى را آسان کرده است» اشاره به اينکه پايان عمر و قيامت را که بسيارى دور مىپندارند، نزديک مىبيند و به همين دليل، تحمل شدايد و سختىهاى اطاعت و ترک گناه در اين راه براى او آسان مىشود.
امام علی(ع) در اين جملههاى کوتاه و پرمعنا از يک سو، اشاره به اهميت تفکر و نظر در جهان هستى و مسائل زندگى مىکند که سبب بصيرت کامل و معرفتاللّه مىشود و از سوى ديگر، اشاره به تداوم ياد خدا دارد، که سبب احياى قلوب و آرامش دلهاست، سپس اشاره به سيراب شدن از سرچشمه وحى و کلمات پربار معصومين مىکند که به لطف الهى در اختيار بندگان قرار گرفته و اولياءاللّه بىدغدغه و بدون ترديد از اين شراب طهور، سيراب مىشوند و لاجرعه آن را سر مىکشند و سرانجام در جادهاى که مستقيم و استوار است، گام مىنهند و بهسوى قرب الهى و معرفت محبوب پيش مىروند.
سپس امام(ع) در شش وصف ديگر به برنامههاى خودسازى اين بندگان مخلص پرداخته و نتايج درخشان آن را نيز شرح داده و مىفرمايد: «اين بنده مخلص خدا جامه شهوات را از تن برون کرده و از تمام هم و غمها -جز يک اندوه خود را تهى کرده و تنها به آن مىانديشد (هم و غم او تنها وصال محبوب و قرب پروردگار اوست) و اين زهد و اخلاص، او را از نابينايىها رهايى بخشيده و از زمره هواپرستان خارج کرده است؛ به اين سبب کليد درهاى هدايت و قفل درهاى ضلالت گرديده»، بنابراین رها کردن شهوات و دلمشغولىها و چشم دوختن به آن نقطه واحدى که مبدأ عالم هستى است، سبب بينايى چشم جان انسان شده و نه تنها رهرو راه حق شده بلکه رهبر ديگران نیز میشود و لطف الهى کليد درهاى هدايت را در دست او قرار داده و قفل درهاى جهنم را به او مىسپارد، که نخستين را باز کند و ديگرى را ببندد.
در ادامه اين سخن باز به شش وصف ديگر که اوصاف پيشين را تکميل مىکند اشاره مىفرمايد و مىگويد: «اين بنده خالص راه هدايت را با بصيرت دريافته و در آن گام نهاده و نشانههاى اين راه را به خوبى شناخته و از امواج متلاطم شهوات گذشته است و از ميان دستگيرههاى هدايت، به مطمئنترين آنها چنگ زده و از رشتههاى نجات به محکمترين آنها متمسک شده است، به همين دليل در مقام يقين به آنجا رسيده که حقايق را همانند نور آفتاب مى بيند.»
در واقع در صفات پيشين بيشتر روى جنبههاى عملى تکيه شده بود و در اينجا روى جنبههاى علمى و عقيدتى تکيه شده، خارج شدن از صفت نابينايى و کنار زدن حجابهاى هواپرستى و پيدا کردن راه و شناخت علامتها و نشانهها و عبور از درياى متلاطم شهوات و چنگ زدن به محکمترين دستگيرههاى هدايت که قرآن مجيد و کلمات معصومين و راسخان در علم است، سبب مىشود که اين بنده خالص به مقام «حقاليقين» برسد، چشم حقبينش گشوده شود و جهان غيب را با چشم دل، همچون آفتاب ببيند و اين بالاترين افتخار و موهبتى است که نصيب انسان مىشود و برترين پاداشى است که به راهيان راه حق داده مىشود.
امام(ع) در اين بخش از سخنان خود، به چيزى اشاره فرموده که خميرمايه تمام سعادتها و نيروى محرک انسان به سوى همه خوبىهاست، تحمل شدائد را بر انسان، آسان مىدارد و او را به يک وجود شکستناپذير مبدل مىکند، در يک جا با تعبير «فَظَهَر مِصْبَاحُ الْهُدَى فِي قَلْبِهِ؛ چراغ هدايت در قلبش روشن شده» و در تعبير ديگر با جمله «فَهُوَ مِنَ الْيَقِينِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ؛ ايمان او همانند نور آفتاب است» به آن اشاره کرده و آن رسيدن به مقام يقين است که آن هم مراتبى دارد که در قرآن مجيد تحت عنوان «علماليقين» و «عيناليقين» و «حقاليقين» به آن اشاره شده است و آخرين مرحله آن یعنی حقاليقين همان مرحله شهود کامل است که انسان، جهان غيب را همچون نور آفتاب ببيند و به مرحله «لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً؛ اگر پرده ها کنار برود، چيزى بر ايمان من افزوده نمىشود» برسد.
انتهای پیام