به گزارش ایکنا، نشست «دانشگاه اسلامی» با حضور محمدعلی برزنونی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع) و محمدمحسن غفوریان نادرنژاد؛ معاون آموزش و کارآفرینی جهاد دانشگاهی در خبرگزاری ایکنا برگزار شد.
در ابتدای نشست غفوریان ضمن اشاره به رسالت جهاد دانشگاهی در حوزه آموزش، به ضرورت بازاندیشی در فعالیتهای جهاد دانشگاهی در عرصه آموزش عالی تاکید کرد و به طرح این پرسش پرداخت اگر بنا است فعالیتهایی از نوع دانشگاهداری در جهاد دانشگاهی وجود داشته باشد الگوی مطلوب ما برای این کار چیست. وی در ادامه تاکید کرد: اصلیترین هدف این نشست این است از نظر الگوی نظری بتوانیم چشماندازی از یک دانشگاه مطلوب طراحی کنیم و مسئله مهمتر اینکه دنبال اجرا و عملیات و رفع نیاز در این زمینه هستیم و باید ببینیم فرآیند استقرار این نظام مطلوب چگونه است.
در ادامه نشست برزنونی به توضیح درباره دانشگاه اسلامی پرداخت و بیان کرد: همیشه بحثهای نظری اینچنینی جزء دغدغههای مبارکی بوده که در طی چهل سال پس از انقلاب خیلیها وارد آن شدند. خود ما در دانشگاه خودمان از سال 70 وارد این دغدغه شدیم و جلسات متعددی در این زمینه برگزار کردیم. در ده سال اخیر جرئت کردیم وارد نگارش مطالبی شویم که بشود این فضا را تغییر داد لذا بحثی که خدمت شما ارائه خواهم کرد دانشگاه تراز اسلامی در گام دوم انقلاب است. ابتدا من طرح مسئله میکنم و بعد راه حل را میگویم.
وی افزود: مسئله ما این است که چگونه به دانشگاه تراز انقلاب اسلامی در گام دوم دسترسی پیدا کنیم و در مسیر تمدنسازی نوین اسلامی نقشآفرینی کنیم. ابتدا اجازه دهید نیمنگاهی به بیانیه گام دوم بیندازم. بیانیه از سه عرصه برخوردار است یک عرصه، عرصهای است که تحلیل وضعیت ما را کرده است یعنی یک ترسیم کلی از انقلاب ارائه داده است؛ هم ترسیم وضع موجود کرده و هم به اینکه چه باید باشیم اشاره کرده است. عرصه دوم که مهمتر است عرصه تدبیر است. ما در بحث تدبیر میبینیم به هفت عرصه مهم اشاره کرده است. بعد از تحول نظام معنایی جامعه سخن میگوید و ایضا جهاد امیدآفرینی، جوانسازی و مردمیسازی حکمرانی از دیگر تدبیرها است که به آن پرداخته شده است. یکی از آن هفت عرصه علم و دانش است. وقتی شما کلان بیانیه را میبینید نقش راه برای تداوم مسیر انقلاب برای ما ارائه کرده است. ما با این نگاه وارد بحث میشویم.
وی ادامه داد: حقیقت آن است وقتی قطار پیشرفت انقلاب اسلامی راه افتاد ما به یک نقطه عطف رسیدیم. نقطه عطف دو تا مسیر متباین را برای ما مشخص کرد. یک مسیر، مسیری است که آماده است، ریلگذاری شده است و همه چیز آن فراهم است ولی نهایت این ریل همان تمدن غربی است که من اسمش را سراب توسعه و تمدن غربی میگذارم. معمولا دانشگاهها در این ریل حرکت میکنند ولی انقلاب آمد که ریل عوض کند و ما قرار بود دانشگاههای دیگری داشته باشیم، بانک دیگری داشته باشیم، اقتصاد و سیاست دیگری داشته باشیم. یعنی لازم بود ما این اتفاق را در جامعه رقم بزنیم. ما حق نداشتیم تاریخ را دوباره تکرار کنیم، حق نداشتیم همواره شاگرد بمانیم و تقلید کنیم، حتما باید یک حرکت انقلابی میکردیم تا یک جهان جدید ایجاد کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: تفاوت این ریل با ریل پایینی این است که ریل پایین آماده است ولی ریل بالا آماده نیست یعنی ما باید ریلگذاری کنیم و حرکت کنیم تا به تمدن نوین اسلامی برسیم. ما باید منشورها، مکاتب و نظامهای جهانشمول ارائه میکردیم ولی نکردیم. چرا نکردیم؟ یک بخش آن به درون جامعه برمیگردد و یک بخش به بیرون جامعه برمیگردد. گام نخست در این عرصه دشمنشناسی است. حقیقت آن است که نظام سلطه با ما تقابل دارد. نظام سلطه یک بحث سیاستگذاری دارد، در لایه پایینتر سطح راهبردی، در لایه پایینتر سطح عملیاتی و در سطح پایینتر پیادهنظامهایی که راهبردهای آمریکا را در درون کشورهای هدف دنبال میکنند. هدف دشمن از این کارها این است که اسلام ناب را به یک اسلام دیگر تغییر دهد. بنابراین ما در این عرصه با یک جنگ هوشمند پیچیده روبرو هستیم و هرگونه نگاه تکببعدی در این نبرد پیچیده و چندبعدی محکوم به شکست است.
وی تصریح کرد: در این میان چه باید کرد؟ امام المسلمین در بیانیه خودش میفرماید بپاخیزید و دشمن بدخواه که از جهاد علمی شما بیمناک است را ناکام کند یعنی دانشگاه در اینجا خیلی حرف برای گفتن دارد. دانشگاه باید چکار کند؟ باید تبیین، نظریهپردازی، گفتمانسازی و اجرای این بیانیه را به مثابه سند بالادستی و نقشه راه گام دوم ایفا کند و همچنین نقشه راه عملیاتی را برای رسیدن به تمدنسازی دنبال کند.
محمدعلی برزنونی در ادامه مطرح کرد: مهم این است در این عرصه این نکته را هم بدانیم حالا که جنگ هوشمند و ترکیبی داریم، وضعیت ما چطور است، وضعیت آن طرف چطور است. در حوزه تهدید و جنگ نرم، دشمن حجم عظیمی از تهدیدها را دارد، در عرصه تهدید نیمهسخت بخشی را دارد، در حوزه جنگ سخت تهدیدها کم است. آمادگی ما درست برعکس است یعنی در عرصه جنگ سخت قدرت سخت ما بسیار بالا است و به بازدارندگی رسیدیم، در قدرت نیمهسخت مثل ترور، هک و ... تقریبا برابریم اما در حوزه قدرت نرم چطور؟ حوزه سخت متولیانش مشخص است، حوزه نیمسخت متولیانش معلوم است ولی حوزه نرم متولیانش چه کسانی هستند؟ اصلا معلوم نیست. این را بپذیریم که ما در حوزه قدرت نرم نمیدانیم ماموریت مقابله با تهدید و جنگ نرم پیچیده و هوشمند دشمن با کیست. لذا بحث ما این است که در این عرصه باید وارد دانشگاه تراز اسلامی شویم. این مقدمه را گفتم که بدانید چرا باید وارد این فضا شویم.
وی در ادامه عنوان کرد: در هر طراحی سه بحث مهم وجود دارد؛ چیستی، چرایی، چگونگی. از این رو بحث ما این خواهد بود که دانشگاه تراز اسلامی چیست، چرا باید چنین دانشگاهی داشته باشیم و طراحی یکپارچه این دانشگاه چگونه است. من تلاش میکنم به چیستی و چرایی بپردازم. ما انقلاب اسلامی را اینگونه تعریف میکنیم: دگرگونی رژیم غیر اسلامی حاکم بر مبنای اسلام و شیوههای مورد تایید اسلام و استقرار یک نظام اسلامی که به وسیله آن بتوانیم همه اهداف و آرمانهای فردی، اجتماعی، سیاسی و ... اسلام را محقق کنیم. بر این اساس، تعریف من از دانشگاه تراز اسلامی این است: دانشگاهی که با توجه به نظام شامل و فراگیرش یعنی انقلاب اسلامی و برای تحقق آن اهداف و آرمانها بازتعریف و بازطراحی شده است که متناسب با نیازمندیها و کارکردهای انقلاب اسلامی است و نقش خود را در دوگانه تمدن نوین اسلامی و سراب توسعه تمدن غربی ایفا میکند. اهداف و کارکردهای دانشگاه اسلامی این چهار مورد است؛ یکم، تربیت و آموزش نیروی انسانی، دوم، پژوهش و تولید علم، سوم، کارآفرینی و ارائه خدمات دانشی و فناوری به جامعه، چهارم، تمدنسازی و تاثیرگذاری فرهنگی.
وی در ادامه تاکید کرد: اگر بخواهیم نگاهی به تاریخچه آموزش عالی در ایران داشته باشیم، ما قبل از اسلام دانشگاه جندیشاپور را داشتیم، از ظهور اسلام تا قرن سوم به واسطه زمینهسازیهایی که پیامبر(ص) کردند مسلمین نهادهای علمی خوبی را تاسیس کردند لذا در دو قرن بعد توسعه علمی خوبی پدید آمد، بحثهای علمی در حوزههای گوناگون افزایش پیدا کرد، دارالعلمها ایجاد شد، بیمارستانها ایجاد شد. بعد از این ما وارد یک دوره انحطاط علمی میشویم یعنی قرن ششم تا دهم. در دوره صفویه تا قاجار یک رونق کوتاهمدت شکل گرفت که در آن علوم دینی تقویت شد، جامعه یکپارچه شد و علمای جبل عامل لبنان به ایران مهاجرت کردند و فضای علمی جامعه را یک مقدار باز کردند. در دوره قاجار الگوهای غربی وارد فضای ایران شد. جریان علم و دارالفنون تاسیس شد. تاسیس دارالفنون از یک نگاه خوب است، از یک نگاه خوب نیست. اصلا علت اینکه در کشور ما نگاه به علوم انسانی اینقدر منفی است همین است. در این دوره فرهنگ غربی وارد کشور شد و جریان فراماسونری به شدت تقویت شد. دوران پهلوی دوران تقلید و غربگرایی محض بود و پروژه مدرنیزاسیون غربی کاملا دنبال شد. همچنین مدارس عالی تاسیس شد، دانشگاه تهران به تقلید از غرب پدید آمد و حتی دانشکده معقول و منقول درست کردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی قرار شد اتفاقاتی بیفتد. در این دوره آموزش عالی توسعه پیدا کرد اما چگونه؟ بدون هیچ پشتوانه فکری. ما آموزش عالی را به شدت توسعه دادیم ولی آمایش سرزمینی نداشتیم.
استاد دانشگاه امام حسین(ع) ادامه داد: من به پیشینه بحث پیرامون دانشگاه اسلامی اشاره کنم. در جهان اسلام مرحوم اسدآبادی کارهای خوبی کرد، شیخ محمد عبده کارهای خوبی کرد. بعد از انقلاب امام خمینی و آیتالله خامنهای هر دو به این بحث پرداختند. شهید مطهری، شهید مفتح، آیتالله مهدوی کنی و آیتالله مصباح یزدی و ... هم به این بحث پرداختند و هر کدام تعریفی از دانشگاه اسلامی ارائه کردند. حال سوال این است: چرا دانشگاه تراز انقلاب اسلامی؟ نقش دانشگاهها در تحقق اهداف انقلاب اسلامی را نباید نادیده بگیریم. رهبری در یک سخنرانی فرمودند نگاه نسل نو به آیندههای روشن و دور باشد؛ آینده دور ایجاد تمدن اسلامی است. بعد فرمود شما دانشگاهیان هسته اساسی و اصلی در ایجاد این تمدن هستید بنابراین اگر ما ادوار انقلاب اسلامی را نگاه کنیم ما در دولت اسلامی گیر کردیم و داریم درجا میزنیم و نگرانم این درجا زدن منجر به پسرفت بشود. در این میان دانشگاه سه کارکرد مهم دارد: کادرسازی و انسانسازی، سازماندهی، فکر و علم و نوآوری و فناوری. دولتسازی یعنی همین، پرورش انسانها و پرورش فکر. این کار دانشگاه است. دانشگاه تمدنساز باید الگو بدهد. اگر این اتفاق افتاد و دانشگاه تراز انقلاب اسلامی پدید آمد میتواند کار انقلاب را سامان بدهد. این توضیح چرایی دانشگاه تراز انقلاب اسلامی بود.
وی تصریح کرد: بر اساس اندیشههای رهبران انقلاب اسلامی چه تصویری از دانشگاه تراز قابل ترسیم است؟ پیامد این دانشگاه منظومه آرمانی اسلامی است که عبارت است از پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی، تشکیل دولت اسلامی، ایجاد جامعه اسلامی و تحقق تمدن نوین اسلامی و زمینهسازی ظهور. نتیجه آن چیست؟ توانمندی احصاء و حل مسائل انقلاب اسلامی و اقتدار و مرجعیت فکری، علمی و فناوری. خروجی آن چیست؟ انسان حکیم در تراز اسلام، امام و شهدا. این واژهها، واژههای خودمان نیست بلکه دقیقا از منظومه فکری دو امام انقلاب درآوردیم. خروجی دیگرش حکمت است. فرآیندهایش چیست؟ برای اینکه تولید علم و عالم کنیم و اثرگذاری در جامعه داشته باشیم، یک موردش تربیت و آموزش است، یک موردش پذیرش و انجام مسئولیتهای اجتماعی است، یک موردش سیاستگذاری و مدیریت است، یک موردش تعامل استانی، ملی و بینالمللی است، یک موردش هم پژوهش و کارآفرینی است. منابع و زیرساختهایش چیست؟ یکی اینکه ریشه در مبانی و اصول و ارزشها دارد. یکی از زیرساختهایمان اساتید و پژوهشگران هستند، یکی از زیرساختها رشته و دوره و متن و محتوا است، یکی از زیرساختها فضا و محیط است.
وی در پایان به ارائه پیشنهادهایی پرداخت و گفت: بنده مبتنی بر این بحث پیشنهادهایی دارم؛ یکی اینکه الگوی دانشگاه تراز اسلامی را گفتمانسازی کنیم تا تصمیمسازی کنیم و مدل ذهنی مشترکی برای همه مدیران و مسئولان و اساتید شکل بگیرد و این به خواست عمومی و مطالبه اجتماعی بدل شود. پیشنهاد دیگر این است که از این الگو به عنوان چشمانداز مطلوب برای تدوین برنامههای تحول در دانشگاهها استفاده کنیم. ارزیابی وضع موجود دانشگاه بر اساس شاخصهای ارائهشده به عنوان معیار سنجش یکی دیگر از پیشنهادها است. مورد چهارم استفاده از این الگو برای رتبهبندی دانشگاههای برتر و تعیین جایزه برای دانشگاه تراز انقلاب اسلامی است. پیشنهاد پنجم شناسایی تجارب موفق پیادهسازی در بخشهای مختلف الگو است.
انتهای پیام