به گزارش ایکنا از همدان، سیّد روحالله مصطفوی موسوی خمینی مشهور به امام خمينى، در روز 30 شهريـور1281 هجری شمسی، مصادف با 20 جمادیالثانی 1320 هجرى قمرى در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانوادهاى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر (س) پاى بر خاكدان طبيعت نهاد.
امام (ره) در 5 ماهگی پدر خود را از دست داد و بعد از شهادت پدر تحت سرپرستی عمه، مادر و دائی مهربانش پرورش یافت، امام تحصیلات مقدماتی را در خمین نزد میرزا محمود آغاز و در مکتب ملا ابوالقاسم و مدرسه جدید التاسیس احمدیه آن دیار ادامه داد، در سن 15 سالگی تحصیلات فارسی آن روز را به اتمام رسانید و نزد برادر بزرگش مرحوم آیتالله پسندیده، صرف و نحو و منطق را شروع کرد.
امام از سنین طلبگی از طریق تماس مداوم با علما و روحانیونی که در پی نهضت ضد انگلیسی مردم عراق به ایران میآمدند و از طریق تماس باشخصیتهای روحانی عصر مشروطیت و بالاخره پیگیری دائمی اخبار و حوادث روز از طریق وسایل ارتباطجمعی همواره تلاش میکرد تا در متن تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و جهان اسلام قرار گیرد.
در سن 18 سالگی هنگامیکه 14 سال از وفات مادرش میگذشت، بهواسطه روح تشنه و جستجوگرش راهی حوزه علمیه اراک شد که از حوزههای بزرگ دینی به شمار میرفت و تحت زعامت و سرپرستی مؤسس حوزه علمیه قم مرحوم آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی که از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشراف و از شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم میرزای شیرازی بود، اداره میشد
امام از نادرترین روحانیون حوزه علمیه قم بود که در 1299 در عین جوانی و درحالیکه تنها 18 سال داشت کودتای رضاخان را محکوم کرد، او در تمام طول دو دهه حکومت رضاخان در برابر برنامههای ضد اسلامی وی از قبیل کشف حجاب، جدایی دین از سیاست، رواج فرهنگ اروپایی در ایران، اهانت به روحانیت و غیره، علناً موضعگیری میکرد.
در سال 1340 آیتالله حائری یزدی به درخواست علمای بزرگ شهر مذهبی قم از اراک به این شهر مهاجرت کرد. امام نیز به قم سفر کرد و در محضر آیتالله حائری یزدی پایههای علمی و مبانی فقهی و اصولی را تکمیل کرد و در محضرت آیتالله شیخ علیاکبر یزدی (معروف به حکیم) در علم هیئت مهارت یافت.
یادگیری علوم اسلامی با حضور در محضر آیتالله شاهآبادی
امام (ره) از استاد و مراد خود آیتالله شاهآبادی متون مختلف عرفان، حکمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در دریای علوم اسلامی غرق کرد، در سال 1345 سطوح را به پایان رسانید و به درجه اجتهاد نائل شد و بدون نیاز علمی و فلسفی به حوزههای علمیه نجف در زمره مجتهدین و نوابغ فقهی قرار گرفت.
در سال 1348 با دخت مکرمه مرحوم آیتالله آقای حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو پسر و سه دختر بود، امام (ره) در سال 1347 درحالیکه فقط 27 سال داشت تدریس فلسفه را آغاز کرد
در سال 1364 همزمان با ورود آیه الله بروجردی به قم به تدریس علوم منقول و خارج فقه و اصول پرداخت قبل از آن مدتی به تدریس (سطوح) اشتغال داشت و کتابهای فقه و اصول را بابیانی شیوا و رسا برای طلاب و فضلا شرح و بسط میداد.
روحيه مبارزه و جهاد درراه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادى و تربـيت و محيط خانـوادگى و شرايط سـيـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ايـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـيـر تكاملى آن بهموازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ايـشان از يكـسـو و اوضاعواحوال سياسـى و اجتماعى ايـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه يـافـته است.
حیات سیاسی و اجتماعی
در ۱۵ اردیبهشتماه ۱۳۲۳ در اوضاع آشفته و فضای آزادی نسبی پس از رضا پهلوی، امام در پیامی به ملت، از قیام برای خدا صحبت کردهاند و آن را تنها راه اصلاح دوجهان نامیدهاند، در همین سال در پاسخ به شبهات کتاب اسرار هزارساله، به رضاخان هم تاختند و در آن ایده حکومت اسلامی و ضرورت قیام برای تشکیل آن را مطرح ساختند.
در دوران مرجعیت آیتالله بروجردی امام از طرف ایشان عضو هیئت مصلحین بودند که مأموریت اصلاح حوزه را داشت و باعث تحولاتی در حوزه شدند، ایشان در مسائل گوناگون مورد مشورت آیتالله بودند، مخصوصاً مسائل مربوط به حکومت.
در مهرماه ۱۳۴۱ لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مورد تصویب دولت قرار گرفت که طبق آن سه شرط مسلمان بودن، سوگند به کلامالله مجید و مرد بودن رأیدهندگان و انتخاب شوندگان حذفشده بود تا زمینه حضور بهاییها فراهم شود. امام در تلگرافی به عَلَم نوشتند:«مجدداً به شما نصیحت میکنم که به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی گردن نهید، و از عواقب وخیمِ تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون بترسید؛ و بدون موجب، مملکت را به خطر نیندازید؛ والا علمای اسلام درباره شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد». پیام محکم امام در شرایط آن روز بینظیر بود.
قیام پانزده خرداد
اندکی پس از غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی، شاه برای طرحی با عنوان «انقلاب سفید»اعلام رفراندوم کرد، امام در بیانیهای صریح چهار روز پیش از رفراندوم، آن را مخالف اسلام و قانون اساسی قلمداد کردند.
در فروردین ۱۳۴۲ بعد از حمله مأموران به فیضیه امام در سخنرانی خود از سکوت بزرگان گلایه میکنند:«امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است» روز بعد بیانیهای را منتشر میکنند و بهصراحت از علما میخواهند که تقیّه را رها کنند و میافزایند: «من اکنون قلب خود را برای سرنیزههای مأمورین شما حاضر کردهام».
در شرایطی که ساواک از سخنرانان برای عدم تعرّض به شاه و اسرائیل تعهّد گرفته بود، امام در عاشورای سال ۱۳۴۲ در سخنرانی خود به شدّت به شاه و دخالتهای اسرائیل انتقاد کردند، همان شب امام دستگیر شدند و از قم به تهران اعزام شدند، با قیام مردم تهران و ورامین و فشار علما، حکومت مجبور به آزادی ایشان شد.
اعتراض به کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه
۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ لایحه کاپیتولاسیون در مجلس تصویب شد، خبر که به امام رسید، پیام هشدارآمیز صادر کردند، امام در ۱۳ آبان ماه با چند روز تأخیر به دلیل برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا دستگیر و به ترکیه تبعید شدند، اقامت امام خمینی در ترکیه یازده ماه به درازا کشید.
سالهای نجف
امام و فرزندشان مهرماه سال ۱۳۴۴ به نجف تبعید شدند، حکومت در نظر داشت امام در حوزه نجف و در فضای دور از سیاست آن منزوی شود، درحالیکه امام در طول اقامت در نجف هرروز سه ساعت به زیارت و عبادت در حرم میپرداختند اما پیگیری فعالیتهای نهضت هم با وقفه روبرو نشد، امام چهار روز پس از ورود به نجف در دیدار با آیتالله سید محسن حکیم، وی را به قیام فراخواندند، فروردین ۱۳۴۶ در اعتراض به لوایحی که قوانین ضد اسلامی داشت به هویدا نامهای با لحن تند نوشتند.
اوجگیری نهضت
اول آبان ۱۳۵۶ خبر درگذشت سید مصطفی، فرزند امام، بدون سابقه بیماری موجب حیرت شد، دکتر گفته بود که وی را مسموم کردهاند، امام اجازه کالبدشکافی ندادند و در پیامی شرایط کشور را مصیبتبارتر دانستند، لحن پیام امام، شاه را به خشم آورد و دستور داد در مقاله روزنامه اطلاعات به امام حمله کنند، مردم در اعتراض به جسارت به امام، در قم قیام کردند که با سرکوب مواجه شد،شهرهای ایران در چهلم شهدای شهرهای پیشین ملتهب میشد و امام برای هرکدام از این اتفاقات پیام میدادند.
انقلاب اسلامی
با اوج گرفتن فعالیتهای امام، مأموران حکومت عراق خانه امام را محاصره کردند و رفتوآمد به آن را قطع کردند، با افزوده شدن فشارها تصمیم گرفتند که به سوریه بروند، امکانش فراهم نشد، به پاریس رفتند و در پاریس به مصاحبه با رسانههای گروهی و تبیین دلایل و برنامههای انقلاب اسلامی پرداختند.
امام پس از سالها دوری از وطن، سرانجام ۱۲ بهمنماه ۱۳۵۷ وارد ایران شدند و در ۱۵ بهمنماه بازرگان، را نخستوزیر دولت موقّت و امور تشکیل کابینه کردند، ایشان با صدور اطلاعیهای در مورد حکومتنظامی ۲۱ بهمن، آن را خدعه خواندند و از مردم خواستند که به آن اعتنا نکنند که این اقدام باعث به ثمر نشستن نهضت و پیروزی انقلاب اسلامی شد.
۱۰ اسفندماه، از تهران به قم رفتند تا در آنجا مستقر شوند، مردم تا کیلومترها به استقبال آمده بودند، از همان ابتدا بر برگزاری رفراندوم اصرار کردند تا نهایتاً در ۱۰ فرودین ۱۳۵۸ مردم در رأیی قاطع به جمهوری اسلامی آری گفتند.
در ۲۹ دیماه وصیتنامه جدیدشان را نوشتند و آقایان منتظری و پسندیده را وصی خودشان قراردادند، چند روز بعد به دلیل عارضه قلبی به بیمارستانی در تهران منتقل شدند، نظر پزشکان به جراحی بود، امام مخالفت کردند و قبول کردند که داروها را منظم استفاده کنند.
پس از دو ماه، امام بهبود پيدا كردند و پزشكان صلاح نديدند كه دوباره در قم اقامت كنند و تأكيد نمودند كه در اطراف بيمارستان قلب منزلي براي امام گرفته شود و علاوه بر آن به تشخيص پزشكان الزاماً ميبايست در شمال تهران كه از هواي مناسب برخوردار است سكونت داشته باشند،در فروردین ۱۳۶۵ قلب امام برای لحظاتی ایستاد، تلاش پزشکان ممکن بود که به نتیجه نرسد اما ناگهان قلب در آخرین شوک بازگشت.
در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ پزشکان وجود سرطان معده را تائید کردند، در دوم خردادماه امام تحت عمل جراحی قرار گرفتند، و نهایتاً پس از حدود ۱۰ سال رهبری انقلاب اسلامی، شبانگاه سیزدهم خرداد روح امام برای همیشه آرام گرفت.
امام خمینی عرفان و تعقل
بیشتر عرفا، سیر و سلوک را امری نفیکننده تعقل، یا جدای از آن میدانند و عقیده دارند که راه عرفان، جدای از طریق عقل است و مسائل عرفانی، یافتنی است، نه گفتنی. امام خمینی (ره) نهتنها در پیمودن این مسیر، عقل را مردود نمیشمردند، بلکه برای طرح مبانی عرفانی و خداشناسی، استدلال عقلی هم مطرح میفرمودند. درواقع امام، با تأثیرپذیری از قرآن و تعالیم اهلبیت (ع) برای عنصر تفکر و اندیشه، احترام خاصی قائل بوده و از تعقل بهشدت حمایت میکردند. در عرفان ایشان، تفکر و تحقیق، یکی از ارکان و سلوک به شمار میآید.
امام خمینی و نماز
نماز، ارتباط بین بنده و خداوندگار عالمیان و صفا دهنده روح آدمی است که آن را جانی تازه میبخشند، نقل میکنند در روزهایی که امام خمینی (ره)، در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند و زیر دستگاه اکسیژن قرار داشتند، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی در آن حال، نماز شب خود را نیز ترک نکردند.
حضرت امام خمینی (ره)، برای نماز تمیزترین جامه را بر تن میکردند، ایشان سپس با دقت وضو میگرفتند و محاسن مبارک خود را شانه میکردند، بعد عطر میزدند و پس از گذاشتن عمامه بر سرشان به نماز میایستادند، حتی در هنگام بیماری و باوجود زخمی بزرگ در ناحیه شکم، ایشان موقع نماز، تمیزترین جامهها را بر تن میکردند.
امام خمینی و درس اخلاق
پس از رحلت آیتالله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، استاد بزرگ اخلاق، امام خمینی (ره) این درس را در عصر روزهای جمعه ادامه دادند که البته بعدها توسط کارگزاران رضاخان به تعطیلی کشید، یکی از شاگردان این کلاس میگوید: «امام، در هفته یکبار درس اخلاق داشتند که یک هفته انسان را کنار از گناه نگاه میداشت و تحت تأثیر آن، او را از تمایلات مادی و حیوانی بازمیداشتند».
امام خمینی از دیدگاه مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری، عظمت روح و شخصیت والای امام خمینی (ره) را چنین بیان میکنند: «نامآور بزرگ دوران معاصر، یعنی امام روح امام خمینی (ره) دانشمندی پارسا و خردمندی پرهیزکار و حکیمی سیاستمدار و مؤمنی نواندیش و عارفی شجاع و هوشمند و فرمانروایی عادل و مجاهدی فداکار بود، او فقیه و اصولی و فیلسوف و عارف و معلم اخلاق و ادیب و شاعر بود. در او خصلتهای برجسته خداداد، درآمیخته با آنچه او خود از معارفی قرآنی آموخته و دلوجانش را به آن زیور داده بود، شخصیت عظیم و جذاب و تأثیرگذاری پدید آورده بود که هر یک از چهرههای برجسته یک قرن اخیر جهان ـ که قرن رجال بزرگ و مصلحان نامآور دینی و سیاسی و اجتماعی است ـ در برابر آن کم جاذبه و یکبعدی و کوچک به نظر میآمدند».
انتهای پیام