به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسلامی، مقالاتی با عناوین «تبیین هیجان از منظر روانشناسی و فلسفه اسلامی»، «بازنگری در تعریف و تقسیم معقولات»، «نقّادی واقعگرایی شبکهای»، «راهحلی برای چالش مفهومشناسی عدالت»، «بررسی و تحلیل دیدگاه ملاصدرا در مسئله «ارتباط وجود صمدی خداوند و وجود ممکنات»»، «علم الهی به اشیاء، از دیدگاه حکمت اشراقی و مقایسه آن با حکمت متعالیه به روایت علامه طباطبایی»، «اوصاف بدن مثالی در حکمت متعالیه و آموزههای دینی»، «ایده «وضع الفاظ برای روح معانی» از منظر اهل معرفت» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «تبیین هیجان از منظر روانشناسی و فلسفه اسلامی» آمده است: موضوع مقاله تبیین هیجان از دیدگاه روانشناسی و فلسفه اسلامی و روش ما، تحلیل محتوای کیفی، روش عقلی و روش انتقادی است. معنای لغوی هیجان در زبان فارسی، معادل جوش و خروش است که بر احساسات نسبتاً شدید دلالت دارد و معنای منفی دارد؛ زیرا از قوای غضب و شهوت ناشی میشود و در مقابل خردمندی است. اما در اصطلاح روانشناسی، هیجان بار معنایی منفی ندارد. ولی میتواند کاربرد منفی یا مثبت داشته باشد.
بر اساس یافتههای این پژوهش، «هیجانها» دارای ویژگیهایی هستند که عبارتند از: ناظر بودن آنها به بعد عاطفی انسان، متفاوت بودن آنها با انگیزش، داشتن نمود در ابعاد جسمانی، رفتاری و شناختی و انواع مثبت یا منفی و اولیه و ثانویه که ارزیابی شناختی تأثیر زیادی در آنها دارد.
در تبیین هیجانها نظریههای فلسفیِ «برساختگرایی اجتماعی»، «پدیدههای زیستشناختی»، «اموری به مثابه شناختها»، «ارزیابیهای بدنمند» و «انواع طبیعی» وجود دارد که با نقد و بررسی این نظریهها، دریافتیم که نگاه انحصاری در هر یک از این دیدگاهها قابل پذیرش نیست. در فلسفه اسلامی ـ با توجه به دیدگاههای فارابی، ابنسینا، مسکویه و علامه طباطبایی ـ در مورد هیجان میتوان گفت: هیجانها در قوه نزوعیه که یکی از قوای نفس حیوانی است بهوجود میآیند و در کیف نفسانی، از قسم حال در خُلقها هستند و در ضمن دو قوه شهوت و غضب نمودار میشوند. هیجانهایی از قبیل تعجب، خجالت، بیم و امید، از اختصاصات انسان است.
نویسنده مقاله «بازنگری در تعریف و تقسیم معقولات» در طلیعه نوشتار خود آورده است: در فلسفه معاصر اسلامی، معقولات به سه دسته «معقولات اولی یا مفاهیم ماهوی، ثانیه فلسفی یا مفاهیم فلسفی و ثانیه منطقی یا مفاهیم منطقی» تقسیم میشوند. در این بیان، معقول وصف مفاهیم ذهنی است. با توجه به منابع مرجع فلسفی، معلوم میشود در گذشته معقولْ گاهی وصف خود حقایق بوده، نه مفاهیم آنها و تنها به دو قسم اول و ثانی تقسیم میشده است. ابتلاء پیروان فلسفه اشراق به دیدگاه اصالت ماهیت و برخی شبهات دیگر باعث شد وجود و صفات آن ملحق به معقولات ثانی شده و اموری ذهنی قلمداد گردند. فیلسوفان بعدی با اصلاح این اشتباه، معقول ثانی را به دو قسم منطقی و فلسفی تقسیم کردند و امور وجودی را معقول ثانی فلسفی نامیدند و ملاکهایی برای تمییز سه دسته معقول ارائه دادند. در مقاله حاضر، با بررسی فرآیند تاریخی این تحولات به این نتیجه رسیدهایم که موصوف قرار دادن مفاهیم و تقسیم معقولات به سه دسته و الحاق حقایق فلسفی به «معقولات ثانی» مرجوح و در بخشی نادرست است و باید همانند برخی منابع گذشته، خود حقایق را معقول بنامیم و آنگاه آنها را به دو دسته معقول اول و ثانی تقسیم کنیم. در این تقسیم حقایق فلسفی جزء معقولات اولی بوده و خود آنها به سه قسم «ماهوی، فلسفی و اعتباری» تقسیم خواهند شد.
انتهای پیام