نفی ادعای «تعدّد مولفان قرآن» با اثبات انسجام آیات کیهانی
کد خبر: 3948526
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۷
طباطبایی بیان کرد:

نفی ادعای «تعدّد مولفان قرآن» با اثبات انسجام آیات کیهانی

طباطبایی با نقد 3 ادعای خاورشناسان مبنی بر تعدد مولفان قرآن، تدوین قرآن قبل از صدر اسلام و شکل‌گیری آن در خارج از عربستان، گفت: اگر سیصد آیه کیهانی قرآن را کنار هم قرار دهیم، خواهیم دید که تصویری منسجم از جهان ارائه می‌کنند و نشان می‌دهد قرآن از سوی یک نفر تألیف شده است.

به گزارش ایکنا، نشست علمی «از کیهان‌شناسی قرآنی تا تاریخ قرآن؛ بحثی درباره دلالت‌های تاریخی کیهان‌شناسی قرآنی» عصر امروز 29 دی‌ماه با سخنرانی محمدعلی طباطبایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به همت پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم‌ انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

وی در ابتدا اظهار کرد: عنوان تاریخ قرآن عنوانی جدید در رشته علوم قرآنی است، هرچند موضوع آن قدیمی است و به چهارده قرن قبل برمی‌گردد، اما هم خود عنوان و هم روش‌های مورد استفاده در آن کاملاً نو است و متعلق به دوران مدرن است. وقتی از کیهان‌شناسی گفته می‌شود، احتمالاً در بادی امر دانش خاصی که به مطالعه کیهان می‌پردازد، به ذهن خطور می‌کند. این درست است، اما این تنها معنای کیهان‌شناسی نیست خصوصاً وقتی این اصطلاح را در مورد متون کهن به کار می‌بریم. در این موارد، منظور ما این است از نگاه یک شخصیت، مجموعه نظام کائنات چه تصویر کلی دارد و چطور کار می‌کند. بنابراین نیازی نیست که در این تصویر تبیین‌های علمی ارائه شده باشد. همین مقدار که متوجه شویم تصویر کلی جهان چگونه است، به کیهان‌شناسی آن شخص یا متن پی برده‌ایم. وقتی به سراغ قرآن می‌رویم، درست است که در قرآن، علم مستقلی برای معرفی کیهان و اجزای آن نداریم، اما به این معنا نیست که اگر تمام کلمات و عبارات قرآن را زیر و رو کنیم، نتوانیم به تصویری از شکل کلی کیهان دست پیدا کنیم. این همان کاری است که در کیهان‌شناسی قرآن به دنبال آن هستیم و می‌خواهیم نشان دهیم وقتی سراغ قرآن می‌رویم و سعی می‌کنیم ببینیم تصویر جهان در قرآن چه شکلی است، به تصویری کلی دست پیدا می‌کنیم.

وی افزود: مسئله بعدی این است که ارتباط این موضوع با تاریخ قرآن چیست. شکی نیست کسانی که سراغ قرآن رفتند تا نشان دهند قرآن چگونه به کیهان نگاه می‌کند، وقتی با نگاه الاهیاتی سراغ این متن رفتند، سعی کردند تصویری منطبق با آنچه علم روز عرضه می‌کند، از قرآن بیرون بکشند. این دیدگاه این پیش‌فرض را دارد که آنچه قرآن ارائه می‌دهد با علم روز همخوان است. در دوران مدرن مفسران تلاش می‌کنند نشان دهند یافته‌هایی که دانش کیهان‌شناسی درباره شکل کلی جهان ارائه می‌دهد همان چیزی است که قرآن آن را تأیید می‌کند و درباره‌اش صحبت کرده است. وقتی با نگاه تاریخی سراغ قرآن می‌رویم چنین پیش‌فرض‌هایی نداریم و پیش‌فرض ما این است که این متن باید با ادبیات زمانه خود صحبت کند و آنچه در متن می‌بینیم بازتاب‌دهنده میزان اطلاعات رایج در همان عصر و زمانه است. بنابراین وقتی ما با نگاه تاریخی سراغ هر متنی می‌رویم شرط اولش این است که پیش شرط الاهیاتی خودمان را تعلیق کنیم.

پژوهشگر علوم قرآن ادامه داد: اگر این نکته را در ذهن داشته باشیم عجیب نیست بدانیم تصویر جهان که با این نگاه از متن قرآن بیرون می‌آید بسیار بیش از آنکه با تصویر امروز از جهان مطابق باشد با تصویر جهان باستان همخوانی دارد. بنابراین اگر با این نگاه با متن قرآن برخورد کنیم با یک تصویر پیشامدرن از کائنات مواجه خواهیم شد. با این مقدمات الآن باید بگویم در این پژوهش دنبال چه پرسش و پاسخی هستیم؛ اینکه اگر با این نگاه سراغ قرآن برویم، راهی وجود دارد که به پاسخی برای بعضی پرسش‌های تاریخی راجع به تاریخ شکل‌گیری این متن دست بیابیم؟ آیا کیهان‌شناسی غیر از آنکه به ما کمک می‌کند بدانیم قرآن چه نگاهی به دستگاه آفرینش دارد، برای پیشبرد تاریخ قرآن هم استفاده‌ای خواهد داشت یا خیر؟

سه پرسش اساسی درباره تاریخ قرآن

وی تاکید کرد: بعد از این مقدمات می‌توانیم وارد بحث‌مان شویم. به طور مشخص درباره تاریخ قرآن چند پرسش اساسی که امروز برای تاریخ‌پژوهان دغدغه شده است را مطرح می‌کنم و درباره این موضوع بحث می‌کنیم که چگونه کیهان‌شناسی قرآن می‌تواند برای آنها پاسخ ارائه کند. اولین پرسش خیلی مهم این است که این متن تاریخی از سوی چند نفر نگارش شده است. تاریخ‌پژوهان قرآن از چند دهه قبل این سوال برای‌شان مطرح شده که قرآن چند نویسنده دارد. سنت اسلامی پاسخش این است که قرآن فقط یک مولف دارد و آن خود خداست، اما از نظر برخی تاریخ‌پژوهان پاسخ این پرسش این است که قرآن بیشتر از یک نویسنده دارد. پرسش مهم دیگر این است که قرآن چه زمانی تألیف شده است. اینجا باز سنت اسلامی پاسخ مشخصی دارد و آن صدر اسلام یا اوایل قرن هفت میلادی است. در عین حال تاریخ‌پژوهانی هستند که معتقدند اینطور نیست و قرآن کمی قبل از قرن هفتم میلادی یا کمی بعد از قرن هفتم میلادی پدیدار شده است؛ لذا درباره تاریخ شکل‌گیری بین محققان اختلاف نظر وجود دارد. همینطور درباره اینکه این متن کجا شکل گرفته، سوال وجود دارد. سنت اسلامی می‌گوید در مدینه و مکه شکل گرفته، اما تاریخ‌پژوهانی هستند که به اماکن دیگری مثل عراق، سوریه یا فلسطین اشاره می‌کنند. بنابراین اگر پایمان را فراتر از سنت اسلامی بگذاریم، می‌بینیم بدیهی‌ترین مسلمات تاریخی درباره قرآن به چالش کشیده شده است و برای پاسخ به آنها لازم است با همان روش وارد گفت‌وگو شویم و نشان دهیم بدون پیش‌فرض‌های الاهیاتی، چگونه می‌توانیم پاسخ‌هایی برای این پرسش‌ها ارائه دهیم که مسموع باشند.

طباطبایی در ادامه اظهار کرد: پرسش اول این بود که این متن از سوی چند نفر شکل گرفته است. یکی از نخستین کسانی که این شبهه را ایجاد کرد، «جان ونزبرو» بود که چهل سال پیش آمد و با روش خاصی که در تحلیل متن قرآن داشت، به این نتیجه رسید که در جاهای مختلف قرآن شاهد سنت‌های متفاوت هستیم؛ یعنی مثلاً در بررسی روایت‌های مختلف قرآن از داستان شعیب به این نتیجه رسید که در هر روایت، عناصری متفاوت از روایت دیگر وجود دارد که ثابت می‌کند هر کدام از این روایت‌ها توسط سنت متفاوتی ایجاد شده است. بعد از او کسانی آمدند که آن روش را ادامه دادند و کماکان مشغول تحلیل داستان‌های قرآن هستند. البته در مقابل اینها کسان دیگری هستند که برای روایت‌های مختلف در قرآن تبیین‌های دیگری ارائه می‌کنند که منتهی به چند مولفه دانستن قرآن نمی‌شود.

وی افزود: هدف من این است که از مغز روش ونزبرو استفاده کنم و آن، موضوع انسجام و عدم اختلاف است. برای پاسخ به این پرسش با نگاه به کیهان‌شناسی قرآن باید بگوییم آیا اگر تمام آیات قرآن را در موضوع اجزای کیهان جمع کنیم و کنار هم بگذارم، در مجموع می‌توانیم به یک تصویر منسجم از متن قراَن دست پیدا کنیم یا خیر. اگر مجموعه آیات قرآن را کنار هم بگذاریم، آیا به عدد مشخصی برای آسمان و زمین و شکل آنها می‌رسیم یا به دستگاهی میرسیم که در آن تناقض وجود دارد. وقتی ما سیصد آیه قرآن که درباره کیهان است را کنار هم بگذاریم، به خوبی همه آیات کنار هم جمع می‌شوند؛ مثل پازلی که همه قطعاتش برای خودش است. وقتی ما تمام آیات را کنار هم می‌چینیم، یک تصویر منسجم شکل می‌گیرد که شامل هفت آسمان، ماه و خورشید، ستارگان و اجرام سماوی، عرش و کرسی خدا بر فراز هفت آسمان و سایر عناصر و جزئیات است و همه اینها به گونه‌ای کنار هم قرار می‌گیرند که هیچ قسمتی از این دستگاه هنگام کار کردن دچار اختلال نمی‌شود. این امر، پرسش مهمی را درباره تعداد مولفان قرآن پاسخ می‌دهد. وقتی اینجا به تصویر منسجمی دست پیدا می‌کنیم، می‌توانیم نتیجه بگیریم در قرآن فقط با بیش از یک سنت و یک مولف مواجه نیستیم، چون اگر بیش از یک مولف در کار تألیف این کتاب بودند و دخالت داشتند، ما انتظار داشتیم حداقل در مواضع جزئی از این تصویر، اختلال‌هایی مشاهده کنیم و ناهماهنگی ببینیم. باید توجه داشت این تصویر نزدیک به تصویری است که در جهان سنتی از کیهان وجود داشته است؛ اما کیهان‌شناسی قرآنی جزئیاتی دارد که خاص خودش هست و در هیچ جای دیگر یافت نمی‌شود.

زمان تألیف قرآن کریم

وی در ادامه گفت: پرسش دوم این بود که این متن در چه زمانی شکل گرفته است. باز در اینجا با نگا ونزبرو مواجه هستیم که درباره زمان شکل‌گیری قرآن تردیدهایی را ایجاد کرد و گفت این متن طی دو قرن شکل گرفته است. در کنار او قرآن‌پژوهان شکاک دیگری را هم سراغ داریم که مدعی‌اند قرآن پیش از قرن هفتم میلادی شکل گرفته است. بنابراین خیلی مهم است روش‌هایی بیابیم و اثبات کنیم که از بین این پیشنهادات مختلف، کدام یک قابل دفاع است. باز من می‌خواهم از یافته‌هایی که در کیهان‌شناسی داریم، استفاده کنم. وقتی آیات 8 و 9 سوره جن را با نگاهی کنجکاوانه مورد مطالعه قرار دهیم، گویی دارند از اتفاق بسیار نادر و خاصی در آسمان شب عربستان سخن می‌گویند. طبق تفسیر الاهیاتی این آیات چیزی نمی‌گویند جز اینکه در زمان بعثت، جن‌ها نمی‌توانستند استراق سمع کنند، اما از نظر تاریخی این آیات نشان می‌دهند در آسمان شب آن روزگار اتفاق جدیدی رخ داده و گویی بارش‌های شهابی غیر عادی اتفاق افتاده است. کسانی که با پدیده بارش شهابی آشنا هستند، می‌دانند ما هر سال تعداد زیادی بارش داریم  و مخصوصاً در دنیای قدیم که آلودگی نوری وجود نداشته مخصوصاً برای مردمانی که بسیار وابسته به شناخت آسمان بودند، این بارش‌ها پدیده آشنایی بوده است. بنابراین احتمالاً هر سال بارش‌ها را می‌دیدند. اگر اینطور باشد پس این آیه هیچ کمکی برای تاریخ‌گذاری متن قرآن به ما نمی‌کند، چون هر سال بارش شهابی داشتیم، اما اگر کمی بیشتر دقت کنیم، این آیه پاسخی در خودش دارد و آن این است که بارش‌های سالانه یک پدیده معمول برای مردمان روزگار باستان بوده است، بنابراین این امر نمی‌توانسته موضوع گفت‌وگوی جن‌ها باشد.

وی ادامه داد: در این دو آیه، جن‌ها از اتفاق جدیدی سخن می‌گویند. اگر اینطور به قضیه نگاه کنیم، کنجکاو می‌شویم که آیا در گردش‌های نجومی، سال‌هایی وجود دارد که بارش‌های شهابی در آن بیشتر از سال‌های دیگر باشد؟ پاسخ مثبت است. آیا ما می‌دانیم در هر کدام از سال‌های گذشته، در چه سالی بارش شهابی زیاد یا کم بوده است؟ ما پاسخ دقیق برای این پرسش نداریم، اما می‌توانیم برای آن راه‌هایی پیدا کنیم. در یک مقاله، نویسنده بر اساس گزارش رصدگران آسمان تلاش کرده نشان دهد در چه دوره‌هایی از تاریخ، شاهد زیاد شدن بارش‌های شهابی بوده‌ایم. از قرن ششم تا اواخر قرن هفتم میلادی، اگر دنبال زمان‌هایی برای اوج گرفتن بارش‌ها بگردیم، مشاهده می‌کنیم در حوالی سال‌های ششصد تا ششصد و پنجاه میلادی، شاهد اوج‌گیری بارش‌ها هستیم و این همان زمانی است که سنت اسلامی ادعا می‌کند متن قرآن در آن زمان شکل گرفته است. بنابراین با توسل به پدیده‌های نجومی و تلاش برای یافتن سرنخ‌های غیر اسلامی درباره آنها ممکن است به سرنخ‌هایی برای پاسخ به پرسش‌های تاریخی درباره زمان شکل‌گیری متن قرآن برسیم.

برخورد گزینشی با آیات برای اثبات تدوین قرآن خارج از عربستان

طباطبایی در ادامه تصریح کرد: پرسش سوم این بود که متن قرآن کجا شکل گرفته است؟ آیا کیهان‌شناسی کمک می‌کند به این پرسش پاسخ بدهیم. کرونه در مقاله‌ای به این موضوع پرداخته که مخاطبان متن قرآن مردمانی کشاورزی بودند و در جایی زندگی می‌کردند که آب و هوای مناسب برای کشاورزی داشته است. همچنین کرونه اشاره می‌کند قرآن بارها درباره دام‌هایی صحبت کرده که بعید است بپذیریم در صحرای عربستان زندگی کنند یا مثلاً درباره زیتون صحبت کرده است که با اقلیم سوریه سازگار است. باز اشاره می‌کند صحنه‌هایی که قرآن توصیف می‌کند، شبیه محیط‌های روستایی است و باز این امر نشان می‌دهد قرآن خارج عربستان و در منطقه حاصل‌خیز سوریه شکل گرفته است. مجموعه استدلال‌های کرونه خیلی جالب و قانع‌کننده به نظر می‌رسد، اما اگر کمی دقیق نگاه کنیم، کرونه در حال برخورد گزینشی با آیات است. درست است در قرآن به محصولات مناطق حاصل‌خیز اشاره شده است، ولی فراموش نکنیم در همان آیاتی که از این میوه‌ها سخن گفته شده است، اشارات فراوان به نخل را می‌بینیم و می‌دانید درخت نخل بومی عربستان است. اگر اشاره به دام‌های اهلی نشانه شکل‌گیری قرآن در منطقه در حاصل‌خیز است، اشارات قرآن به حیواناتی مثل شتر را چطور باید توجیه کنیم؟

انتهای پیام
captcha