عبدالحسین طالعی، سردبیر مجله کتابشناسی شیعه و عضو هیئت علمی دانشگاه قم در گفتوگو با ایکنا از خوزستان درباره ضرورت توجه و ترویج بیش از این صحیفه سجادیه، گفت: تاکنون زحماتی کشیده شده است که همه قابل استفاده و ان شاءالله مأجور است. از زمانی که مرحوم آیتالله سید علینقی فیض الاسلام از صحیفه ترجمه خوبی به فارسی ارائه کرد و این کتاب را بین مردم پخش کرد، نزدیک به ۷۰ سال میگذرد و از آن زمان تلاشهای خوب، ترجمهها، تدریسها، شروح و ترجمههای خوبی به زبانهای غیر فارسی ارائه شده است، اما انصاف این است که این، نسبت به آنچه بعضی از ادیان دیگر برای متون خود انجام دادهاند، هنوز بسیار کم است.
وی تأکید کرد: یکی از نیازهای ما این است که صحیفه سجادیه به نوعی در کتب درسی معرفی شود و همان گونه که از متون کلاسیک ادبیات قطعههایی متناسب با سطوح و پایههای مختلف تحصیلی در کتابها بازنویسی و ارائه شده است، درباره صحیفه هم باید این کار انجام شود. کم و بیش کارهایی در جریان است؛ بنیادی برای صحیفه سجادیه برپا و کتابخانه صحیفه سجادیه دایر شده است، اما همه اینها نسبت به اوج قلهای که لازم است در ترویج صحیفه سجادیه به آن برسیم خیلی خیلی اندک است و امیدواریم از این جهت شرمنده امام سجاد(ع) نباشیم.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه برخی از رویکردها در مورد صحیفه سجادیه باید تصحیح شود، افزود: صحیفه سجادیه، گنجینه گرانقدری است که از جهاتی به مراتب از نهجالبلاغه بالاتر است. یک جهت آن است که نهجالبلاغه کتابی است که مرحوم شریف رضی در سال ۴۰۰ هجری از بیانات امیرالمؤمنین(ع) که به واسطه راویان به دست او رسیده بود، گردآوری کرد. تقریباً ۳۶۰ سال فاصله بین زمان صدور این بیانات تا زمان تدوین این کتاب وجود دارد. البته اعتبار آن محفوظ و در جای خود اثبات شده است. اینکه میگویم صحیفه بالاتر است، از این جهت است که امام سجاد(ع) دعا میخواندند و دو فرزند ایشان، دعاها را مینوشتند. این پدیده نادری در احادیث به شمار میرود که یک معصوم سخن بگوید و همزمان دو نفر بنویسند.
طالعی ادامه داد: از این دو نفر، یکی جناب زید شهید است که نزد زیدیه جایگاهش روشن است و از نظر ما شیعیان هم شخصیت و مجاهد بزرگی است و نفر دیگر که دعاهای امام سجاد(ع) را مینوشت، امام باقر(ع) است. بعدها این دو نوشته دو جزوه مستقل از هم میشوند که طبق داستان مفصلی که در مقدمه صحیفه بیان شده است، نسخه امام باقر(ع) در اختیار امام صادق(ع) قرار میگیرد و نسخه جناب زید در اختیار پسرش یحیی بن زید بود که او آن را به یکی از شاگردانش سپرد و او نیز آن را به امام صادق(ع) تحویل داد. امام صادق(ع) هر دو نسخه را با هم مقابله کردند و دیدند عیناً یکی هستند.
سردبیر مجله کتاب شناسی شیعه اظهار کرد: این امتیاز و عظمتی است که در کمتر کتاب حدیثی از کتابهای ما دیده میشود. این به معنای بی اعتبار بودن کتابهای حدیثی دیگر نیست، بلکه به معنای اعتبار و اهمیت بیشتر صحیفه سجادیه است. از این جهت باید نسبت به این گنجینه بیش از این کار کنیم، چرا که چنین گنجینهای با این اهمیت نه تنها در بین شیعه بلکه در ادیان دیگر نیز کمتر یافت میشود. اگر ما جنبه وحیانی بودن صحیفه را و اینکه از بیان امام معصوم است کنار بگذاریم، صحیفه سجادیه به عنوان یک متن کلاسیک ادبی مربوط به قرن اول هجری هم جای کار دارد و میتواند موضوع پایاننامهها، پژوهشها و همایشهای مختلف به خصوص در فضای غیر شیعه باشد.
وی گفت: آنچه برخی از بزرگان اهل تسنن درباره صحیفه سجادیه گفتهاند و احترام و اعتباری که قائل شدهاند، دلیل است بر اینکه این کتاب باید بیشتر از اینها بین اهل تسنن به عنوان کتاب یکی از بزرگان تابعین(چون آنها که قائل به امامت امام سجاد(ع) نیستند، اما به عظمت این بزرگوار و اینکه یکی از بزرگان تابعین است واقفند) رواج پیدا کند. در فضای خارج از مسلمانان نیز هر جا که موضوع ادبیات دعا و ادبیات مناجات طرح شود، صحیفه سجادیه یکی از نقطههای شاخص است.
طالعی با بیان اینکه برای ترویج صحیفه سجادیه لازم است که بعضی از پیرایههایی را که به صحیفه بستهایم از دامن صحیفه پاک کنیم، گفت: یکی از این پیرایهها که متأسفانه بدون دقت رواج پیدا کرده، حرفی است که برخی از گویندگان و نویسندگان گفته و نوشتهاند و بعدها دیگران نیز بدون دقت همان حرفها را به گفتارها و نوشتارهای بعدی منتقل کردند و به عواقب این کلام فکر نکردند. این کلام این است که گفته میشود: «امام سجاد(ع) در مقابل بنی امیه مبارز بود و کتاب صحیفه هم کتاب مبارزه است و ایشان رموز مبارزه را در قالب دعا بیان میکردند.» این حرف مقداری درست است، امام سجاد(ع) در هرحال بنی امیه را قبول نداشتند. این بدیهی است و اینکه در زمان دشواری و بعد از عاشورا میزیستند که دیگر، خوبان امت گلچین شده و افراد معدودی از آنها باقی مانده بودند، امام به کمک این افراد معدود، شیعه را دوباره احیا کرد و احیای مجدد تشیع، خود جهادی بسیار دشوار بود که امام سجاد(ع) عهدهدار بودند.
این استاد دانشگاه در نقد مطلب مذکور درباره صحیفه سجادیه گفت: اگر از این جمله این گونه برداشت شود که «مبارزه» اصل است و «توحید» فرع، این برداشت، بسیار خطا است و امیدوارم گویندگانی که این کلمات را بیان میکنند نظرشان به این جمله نباشد و مبارزه را اصل و توحید را فرع قرار ندهند، ولی اگر نظر گویندگان و یا برداشت شنوندگان این باشد، غلط است. آنچه در آموزههای دینی داریم این است که جهاد، وسیلهای برای ترویج توحید است. قرآن هیچگاه جهاد را بدون اینکه «فی سبیلالله» باشد بیان نمیکند. تأکید قرآن بر «فی سبیل الله» بودن جهاد به خاطر این است که جهاد کیفیتی دارد و عمل مجاهدانه به نوعی است که فرد مجاهد را پیش چشمها میآورد، شهرتی برای او ایجاد میکند که اگر آن جنبه اخلاص الهی در آن نباشد، این شهرت میتواند بدترین آفت برای فرد شود و او را گرفتار دنیا طلبی، شهرت طلبی و قدرتطلبی کند.
این استاد دانشگاه افزود: از طرف دیگر در عبارت «فی سبیل الله»، اگر معلوم نشود «الله» چه کسی است و در اینکه توحید صحیح چگونه است، دقت نشود و مشخص نشود توحید قرآنی و اهل بیتی چیست، در این صورت، جهاد، انجام شده، اما به طور تحریف شده و در مسیری شبیه مسیر داعش. چراکه آنها هم شاید ادعا کنند که «فی سبیلالله» هستند، اما میپرسیم کدام «الله»؟ «الله»ی که صورت جسمی دارد یا «الله»ی که از جسم بودن و تصور و شباهت با مخلوقات منزه است؟ بیان صحیح از عقیده توحید کاری است که صحیفه سجادیه عهدهدار آن است و این اصل است. در پرتو این اصل، فروع دین ما مثل نماز و روزه و جهاد و بقیه مسائل معنا میشود. همچنین اخلاق فردی و اجتماعی ما هم در پرتو این اصل معنا میشود که ما اخلاق سکولار و اخلاق به دور از عبودیت نداشته باشیم و مهمتر از آن، اصول دین تصحیح میشود؛ اگر توحید تصحیح شد، نبوت، امامت، عدل و معاد هم به طور صحیح تبیین میشوند.
طالعی خاطرنشان کرد: وقتی توحید که به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) اساس دین است در کتاب صحیفه، تصحیح میشود، این میتواند بالاترین فایده صحیفه باشد و طبیعتاً جهاد امام سجاد(ع) زیرمجموعه این توحید قرار میگیرد. این جهادی است که امام سجاد(ع) در صحیفه انجام میدهند و البته جنبه اصلی آن دعا و نیایش و ضرورت دعا و نیایش در همه زمانها خصوصاً در زمانی مثل دوران کنونی است که معنویت کمرنگ شده و مسلما صحیفه جایگاه مهمی دارد.
وی ادامه داد: گاهی اوقات برداشتهای نادرستی میشود که تشیع را به دو گونه تقسیم میکنند: یک تشیع اعتدالی و یک تشیع غالیانه. این سخن، در بیان گویندگان داخلی و خارج از کشور هست. برای تشیع اعتدالی چند نماد قائل هستند که از جمله آنها صحیفه سجادیه است. اینکه این تقسیم درست است یا خیر، تبیین آن گفتاری طولانی میطلبد، اما چند نمونه از صحیفه بیان میشود که معلوم کنیم این تقسیم، تقسیم درستی نیست و آنچه را تشیع غالیانه حساب میکنند به خوبی در صحیفه سجادیه وجود دارد.
سردبیر مجله کتاب شناسی شیعه، تصریح کرد: همانطور که یک زمان، تقسیمی شد و گفتند تشیع علوی و صفوی و این تقسیم پیامدهای عجیبی داشت، تقسیم تشیع به اعتدالی و غالیانه هم تقسیم بسیار خطرناکی است و عواقب درازمدت بسیار خطرناکی خواهد داشت. در ادامه سه نماد از تشیع را که غالباً نمادهای تشیع غالیانه میدانند، در صحیفه بررسی میکنیم.
وی گفت: یکی از این نمادها بحث «شفاعت» است. میگویند شفاعت در تشیع اولیه یا تشیع اعتدالی نیست و ساخته شده زمانهای بعد است. دو نمونه از بحث شفاعت را به معنایی که امروز به کار میبریم، در صحیفه مرور میکنیم: نمونه اول در دعای چهل و دوم صحیفه است که درباره قرآن است. امام عرضه میدارد: «اللهم اجعل نبینا صلواتک علیه و علی آله یوم القیامة ... امکنهم منک شفاعة»: خدایا پیغمبر(ص) ما بهترین جایگاه شفاعت را داشته باشد.
این استاد دانشگاه افزود: همچنین، امام سجاد(ع) در دعای چهل و هشتم که دعای روز عید قربان است، عرضه میدارد: «فانی لم آتک، ثقة منی بعمل صالح قدمته و لا شفاعة مخلوق رجوته الا شفاعة محمد و اهل بیته صلواتک علیه و علیهم و سلامک» خدایا من در این آمدنم به سوی تو، اعتمادم به عمل صالحی نیست که انجام دادهام، بلکه امیدم به شفاعت پیامبر(ص) و اهل بیت پیغمبر است. این کلام در معنی شفاعتی که امروزه به کار میبریم، صریح است. در جای خود بحث شده است که شفاعت به معنای بی توجهی به عمل نیست، بلکه به این معناست که در درگاه الهی، مهمترین مطلب، شفاعت است و عمل زیرمجموعه شفاعت است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: موضوع بعدی «توسل» است. امام در دعای چهل و نهم عرضه میدارد: «اللهم انی اتقرب الیک بالمحمدیه الرفیعه و العلویه البیضاء»: خدایا من به رفعت محمدی و نورانیت علوی به تو تقرب میجویم و به وسیله این دو بزرگ به تو توجه پیدا میکنم. در دعای توسل معروف که گاهی مورد اشکال قرار میگیرد چنین عبارات به کار رفته است. توسل در تشیعی که امام سجاد(ع) ترسیم میکنند هم هست.
طالعی افزود: موضوع بعدی «تبری» است. تبری، بد معنا شده است. تبری در مقابل تولی است. تولی در لغت یعنی نزدیک شدن و تبری یعنی دور شدن. طبیعی است هرچه انسان به سمت خدای متعال نزدیک شود، از دشمن خدا دور میشود. اگر ما قبول کنیم پیغمبر(ص) و اهل بیت ایشان حجتهای بزرگ خدا هستند، در این صورت مطلب روشن است که وقتی انسان به پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) نزدیک میشود، از دشمن آنها دورتر میشود. این معنای ساده تبری است. اگر کسی اعمالی انجام میدهد به عنوان تبری، دلیل نمیشود که ما آن اعمال را وسیله قرار دهیم که تبری را کنار بگذاریم، ما آن اعمال را قبول نداریم، اما تبری را به عنوان یک اصل مسلم از آموزههای قرآن باید قبول کنیم.
این پژوهشگر ادامه داد: امام سجاد(ع) در دعای ۲۵ که دعا برای فرزندان است، عرضه میدارد: «لأولیائک محبین مناصحین و لأعدائک معاندین مبغضین»: خدایا به من کمک کن فرزندانم دوستدار و خیرخواه اولیای تو باشند و نسبت به دشمنان تو معاند باشند. این عبارات روشن است. اگر کسی بخواهد دوستدار خدا باشد، طبیعتاً باید دشمنِ دشمنان خدا باشد. امام سجاد(ع) تفصیل بحث تبری را در دعای چهل و هشتم به کار میبرد. امام در این دعا چنین بیانی دارند که نماز عید جایگاهی است مختص اولیای تو، اما دشمنان تو این مقام را دزدیدند و برای خود قرار دادند و نتیجه این شد که دین تو را تحریف کردند، سنتهای پیامبر(ص) را متروک کردند و بدعتهایی آوردند و قرآن را پشت سر گذاردند. امام در پایان عرضه میدارند: «اللهم اعدائهم من الاولین و الآخرین و من رضی بفعالهم و اشیاعهم» خدایا دشمنان اولیائت را لعن کن و همه کسانی که به فعل آنها رضایت دارند و از آنها پیروی میکنند. اینجا امام تبری را به مرحله لعن رسانده است.
این استاد دانشگاه افزود: آنهایی که میگویند لعن در دین خدا نیست، در دین اعتدالی نیست خوب است این کلمات را ببینند. لعن به این معناست که خدا آنها را از رحمتت دورکن، همچنان که خودشان، با اعمال خود، دور شدن از رحمت تو را پذیرفتهاند.
طالعی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در بین شروح نوشته شده برای صحیفه سجادیه یکی از بارزترین شروح، کاملترین، جامعترین و دیدنی ترین آنها کتاب شریف «ریاض السالکین» از مرحوم سید علی مدنی در قرن دوازدهم است. این کتاب مثل خورشیدی در بین شروح صحیفه میدرخشد و این به دلیل شخصیت جامع سید علی مدنی است که فقیه، محدث، ادیب و متکلم است و در تمامی این جنبهها در صحیفه سجادیه وارد شده است. طبیعتا مثل هر کتاب دیگری نقدهایی بر این کتاب وارد شده است که در جای خود بحث شده، ولی این نقدها ریاض السالکین را از رده خارج نمیکند، لذا در معرفی ریاض السالکین و مولف آن باید بیش از این کار شود.
سردبیر مجله کتابشناسی شیعه گفت: یکی از بزرگان خوزستانی شرح جالبی بر صحیفه دارد که متأسفانه متن کامل آن هنوز چاپ نشده است و قسمتی از آن که شامل دعای اول تا نوزدهم صحیفه است، به چاپ رسیده است. این شرح از مرحوم سید میر علی طبیب موسوی دزفولی است. ایشان از بزرگان سادات گوشه در قرن ۱۲ است. این مرد بزرگ تألیفات دیگری هم داشت که از جمله آنها «مصباح المتهجد» در باب تهجد و اعمال و دعاهای مستحب است.
این استاد دانشگاه افزود: شرح صحیفه سید میرعلی به نوعی تلخیص و یا تحریری از ریاض السالکین مرحوم سید علی مدنی است که به فارسی فصیح در سال ۱۳۷۳ به اهتمام و سرمایهگذاری بانویی دانشمند از نوادگان مؤلف به نام علویه فاطمه امام توسط کتابخانه مرحوم سید موسی عالمشاه که ناشر موفقی در دزفول بود، چاپ شد. این نسخه در ردیف کتابهای نایاب است، اما خوشبختانه از اصل نسخه شرح صحیفه که در اختیار مرحوم فاطمه امام بود، عکسهایی در جاهای مختلف موجود است و جا دارد این کتاب به طور کامل تصحیح و منتشر شود. البته طبیعتاً ادبیات آن برای امروز سنگین است، اما در هر حال به عنوان یک شرح ارزشمند و نماد توجه برخی از علمای خوزستانی به این کتاب شریف میتواند سرمشقی برای عالمان امروز این خطه باشد که در آن زمان با وجود ارتباطات بسیار سخت، چگونه کتاب ریاض السالکین سیدعلی مدنی به دست سید علی طبیب میرسد و چگونه سید طبیب زحمت میکشد و آن را به فارسی زمان خود تحریر میکند. این میتواند برای ما یک سرمشق باشد که با بودن این همه امکانات و سهولت انتقال مطالب، همت بهتر و بیشتری برای صحیفه سجادیه به کار ببندیم. امیدوارم تلاشهایی که در آستانه صحیفه انجام میشود مقبول درگاه حضرت بقیه الله(ع) قرار گیرد.
انتهای پیام