به گزارش ایکنا؛ جلسه تفسیر قرآن کریم حجتالاسلام سیداحمد خاتمی با محوریت سوره ابراهیم، روز گذشته 26 اردیبهشتماه برگزار شد.
وی در این جلسه به تفسیر آیات 42 و 43 سوره ابراهیم پرداخت. خداوند متعال در این آیات میفرماید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ؛ و خدا را از آنچه ستمكاران مىكنند، غافل مپندار، جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براى روزى به تأخير مىاندازد كه چشمها در آن خيره مىشود شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمىزنند و [از وحشت] دلهايشان تهى است». متن جلسه از نظر میگذرد؛
سخن در تفسیر آیات سوره ابراهیم است. در این دو آیه سخن از قدرت خداوند است. ظالمان از چنگ قدرت ذات مقدس ربوبی بیرون نیستند و ذات مقدسش آنها را زیر نظر دارد و مجازات بایسته را برای آنها در نظر گرفته و در زمان بایسته مجازاتهایش را اعلام و اعمال خواهد کرد.
ترجمه این دو آیهای که خوانده شد، این است: و هرگز خداوند را از آنچه ستمگران میکنند، غافل نپندار. جز این نیست که کیفر آنان را تأخیر میاندازد به روزی که چشمهایشان در آن خیره میماند. درحالی که گردنکشیده باترس به سوی موقف حساب شتابان هستند، سرهایشان را بالاگرفته و پلکهایشان به هم نمیخورد و دلهایشان خالی و از وحشت فرو ریخته است.
ابتدا واژهها را معنا کنیم. «لاتحسبن» که با نون تأکید ثقیله است، از ریشه «حسب» است و به معنای گمان است. از کاربرد این واژه در قرآن استفاده میشود که این واژه دلالت بر ظن توهمی ضعیف میکند. ظن توهمی ضعیف که نباید به آن اعتنا کرد. بارها گفتیم که این واژه در قرآن در مورد بینشها و ارزشهای نادرست به کار میرود. اگر کسی بخواهد بینشها و ارزشهای انحرافی را در قرآن پیگیری کند، این واژه کلیدی است. «لاتحسبن» یعنی هرگز نپندار؛ هرگز چنین توهمی در شما پیش نیاید. بارها گفتیم این خطابات را به در میگویند که دیوار بشنود.
معنای کلمه غافل هم روشن است. غافل یعنی کسی که به چیزی توجه ندارد و مراقبت بایسته ندارد. این غفلت در مورد ذات مقدس ربوبی راه ندارد، چون عالم محضر خداست. امام جواد(ع) فرمود: تو در محضر خدا هستی، ببین که چگونه هستی. بارها امام راحل میفرمود عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید. بنابراین «لاتحسبن الله غافلا» یعنی غفلت در حوزه ذات مقدس ربوبی نیست.
«إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ»؛ مجازات ظالمان مال روزی است که در آن روز چشمها خیره میماند. واژه «شخوص» وقتی گفته میشود که آدم چشمش را باز کند و از ترس چشمش پلک نزند، مبهوت و متحیر بماند. این نشاندهنده شدت حول و شدت ترس است. «تشخص فیه الابصار» یعنی پلکهایشان به هم نمیخورد. این نشاندهنده وحشت قیامت است.
«مهطعین» به معنای حرکت سریع با ترس است. برخی اهطاء را به معنای کشیدن گردن معنا کردند. به نظر میرسد که معنای اول مناسبتتر باشد که بگوییم مهطعین یعنی به سرعت به سوی موقف میروند، گرچه گردن کشیدن هم در این آیه بیمناسبت نیست، چون این آیه میخواهد ترس قیامت را ترسیم کند.
واژه «اقناء» به معنای سربرافراشتن و خیره شدن چشم به چیزی با حالت خاری و ذلت است. وقتی انسان بلای شدید را ببیند و متحیر باشد، سرش را بلند میکند ببیند چه خبر است.
«طرف» حرکت پلک است. «لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ»، یعنی از ترس پلک روی هم نمیگذارند. «وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ»، یعنی دلهایشان خالی است و از وحشت فروریخته است. در اصطلاح فارسی میگویند دل تو دلش نیست. این عبارت هم میخواهد همین معنا را برساند.
این لغاتی است که در این دو آیه آمده است، ما هم بر اساس سبک خودمان اجمالی معنا کردیم. ما در معانی لغوی و ادبی فرو نمیرویم. معتقدیم ادبیات مقدمه فهم است و به اندازه مقدمه از آن بهره میگیریم.
اینجا نکات تفسیری وجود دارد. نکته تفسیری اول این است که این آیه پاسخ به یک سوال است. سوال اینکه شما این همه ظالمان را تهدید میکنید و ما چیزی را مشاهده نمیکنیم، چه بسا وضع زندگیشان هم سامان یافتهتر است. بهتر از مومنین زندگی میکنند. این پاسخ به سوالی است که برخی الآن هم مطرح میکنند. این آیه شریفه پاسخ به این است که همگان بدانند ظلم بیپاسخ نیست. پاسخ واقعی این ظلم در آخرت است.
صدام در طول سی سال حکومتش یک میلیون نفر را کشت. طبق آمارهای غیر رسمی پنج میلیون نفر را کشت. این جانی را میشود در این دنیا مجازات کرد؟ در حلبچه در یک چشم به هم زدن، هزاران نفر را کشت. حلبچه برای عراق بود، نه برای ایران. جایی به جز قیامت برای مجازات این وحشی وجود ندارد. ثانیاً استدراج خودش یک عذاب است و این مهلتی که به آنها داده میشود، به نفع آنها نیست، بلکه بر گناهانشان افزوده میشود.
انتهای پیام