سرهنگ شهید سعید رنجبران، شهید شاخص سال نیروی انتظامی متولد سال 1337 در شهر همدان است. او در دوران نوجوانی از طریق کنکور سراسری در دانشگاه تهران در رشته شیمی و در دانشکدە افسری پلیس پذیرفته شد و بنا به میل و اشتیاقی که به شغل پلیسی داشت به دانشکده پلیس میرود و تحصیلات خود را تا پایان مقطع کارشناسی در دانشکده افسری پلیس میگذراند و در سال 1356 به استخدام شهربانی درمیآید.
در تیرماه سال 1372 به مناطق عملیاتی کردستان اعزام و بهعنوان فرمانده حوزه انتظامی سروآباد منصوب میشود. 14 آذرماه سال 1372 در حین بازدید از یگانهای زیرمجموعه در محور دزلی به مریوان در درگیری مسلحانه با گروهکهای معاند و ضدانقلاب به علت اصابت گلوله به همراه تعدادی از کارکنان و همراهانش به درج رفیع شهادت نائل میآیند.
شهید رنجبران در سال 1360 ازدواج میکند و دارای یک دختر به نام پانتهآ و یک پسر به نام محمدرضا است. همسر شهید خانم افسانه بیابانگرد نام دارد که طبق نوشته شهید بزرگوار همسرش همواره با فداکاری در زندگی همراهش بوده است.
گرچه وصف شخصیت والای شهید امکانپذیر نیست، اما با توجه به قرارگیری در هفته نیروی انتظامی جهت آشنایی بیشتر با شهید رنجبران گفتوگویی با پسر این شهید بزرگوار انجام شده است که متن آن از نظر میگذرد.
محمدرضا رنجبران، فرزند شهید شاخص نیروی انتظامی استان همدان در سال 1400 که فارغالتحصیل رشته پزشکی است در گفتوگو با ایکنا از همدان به بیان خصوصیات بارز پدر شهید خود پرداخت و اظهار کرد: پدر از لحاظ اعتقادات مذهبی، بخشندگی و محبت در بین همکاران خود زبانزد بود، بهطوری که همه از ازخودگذشتگی او تعریف میکنند.
وی ادامه داد: نمونه بارز ازخودگذشتگی پدر را میتوان در قضیه بانک کشاورزی دید که در سال 1367 به طرز وحشتناکی رخ داد. سارقین بانک، رئیس بانک و خانواده او را با چاقو به قتل میرسانند و پدرم با وجود اینکه حوزه استحفاظیاش نبوده به گفته مادرم سه روز پوتینهایش را از پاهایش درنمیآورد تا سارقین را دستگیر کند.
فرزند شهید رنجبران با بیان اینکه پدرم به نماز بسیار مقید بود، تأکید کرد: بسیار دلرحم و دارای اعتقادات مذهبی بود، قبل از انقلاب چهارشنبهها در منزل پدربزرگم مجلس روضه برگزار میشد و پدرم همه کارهای این مراسم را انجام میداد.
وی با اشاره به اینکه پدرم در همسرداری نمونه بود، اظهار کرد: پدر بیشتر اوقات در محل کار بود، بهطوری که در زمان تولد خواهرم در مأموریت بود، اما بنا بر گفته مادرم زمانی که در منزل بود تمام وقتش را برای خانواده میگذاشت، خستگی و مسائل بیرون را به خانه نمیآورد، همچنین احترام زیادی برای والدینش قائل بود، هر روز صبح قبل از رفتن به محل کار به ملاقات پدربزرگم میرفت.
رنجبران با اشاره به اینکه پدر شهیدش به رعایت بیتالمال حساس بود، گفت: پدر و مادرم در اوایل خدمت پدر در شهر قم ساکن بودند، مدرسهای که مادر در آن تدریس میکرد از منزل دور و نزدیک کلانتری پدر بود، با وجود اینکه هر روز صبح سرباز کلانتری به دنبال پدر میآمد، اما بهدلیل رعایت بیتالمال، مادرم را با خودروی اداری به همراه خود نمیبرد.
وی ادامه داد: گویا یک روز خواهرم در مدرسه معطل بوده و مادرم به پدرم میگوید سربازی را به دنبال خواهرم بفرستد، اما پدر قبول نمیکند و میگوید اگر یکی از همکلاسیهایش ببیند که یک سرباز با ماشین بیتالمال آمده است دید منفی برایش ایجاد میشود؛ او همیشه خطی بین بیتالمال و خانواده قرار میداد.
فرزند شهید شاخص سال نیروی انتظامی استان همدان به بیان خاطرات ازخودگذشتگی پدرش پرداخت و گفت: بر اساس خاطرات پدرم، روزی یکی از سربازها برای چیدن میوه به محلی وارد میشود که میدان مین بوده، ناگهان مینها فعال شده و انگشتان سرباز بهدلیل انفجار یک مین قطع میشود، پدرم با رفتن به داخل میدان مین او را نجات میدهد.
وی ادامه داد: پدرم در سال 1372 در بخش بازرسی سنندج مشغول به کار بود، به گفته یکی از همکارانش، او تمام تلاشش را میکرد تا پروندهسازی برای سربازها پیش نیاید و با رأفت با آنها برخورد میکرد.
رنجبران با اشاره به کمکهای پدرش در طول زندگی بهعنوان شهید، که از منظر قرآن کریم زنده هستند، گفت: مادرم خوابی میبیند که به همراه من و خواهرم در مسیر تاریکی در حال عبور هستیم، پدرم را میبیند و به او میگوید ببین در این مسیر تاریک ما را تنها گذاشتی ناگهان جاده تاریک همانند چراغ روشن میشود.
وی با اشاره به وصیتنامه پدرش، گفت: خداترس بودن را میتوان در وصیتنامه پدر دید، در قسمتی از وصیتنامه خود بیان میکند پسرم افتخار کن پدرت سرباز بود و در زندگی هیچگاه نترسیدم الا از خدا، برای آمرزش گناهانم دعا کنید.
فرزند شهید رنجبران اظهار کرد: افتخار میکنم که مهمترین دارایی زندگیام برای این خاک، ناموس و ولایتفقیه فدا شده است. همیشه هنگامی که ناملایمت و یا بیمهریهایی از مسئولان میبینم فرمایشات امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب در خصوص فرزندان شهدا را میخوانم و آرام میشوم.
وی بیان کرد: انتظار خاصی از مردم نداریم چون با خدا معامله کردهایم و فقط میخواهیم که شهدا را یاد کنند و به اهداف و آرمانهای شهدا که خونشان را برای آن ریختهاند احترام بگذارند؛ تنها ناراحتی ما زمانی است که به آرمانهای شهدا بیاحترامی میشود.
فرزند شهید رنجبران به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شهید خوش لفظ اشاره کرد و افزود: در دیدار شهید خوش لفظ که به حضرت آقا میگوید چیزی بگویید ما آرام شویم که رهبر معظم انقلاب در پاسخ فرمودند «آرام باشید. این چیزهایی که شما میبینید، اینها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قله است؛ هیچ انتظار نباید داشت که اگر ما میخواهیم برویم به قله توچال یا قله دماوند، در راه چاله نباشد، سنگ نباشد، باد نباشد، دود نباشد، گاز نباشد؛ مگر میشود؟ اما داریم میرویم، داریم میرویم، عمده این است. اصلاً نگران نباشید؛ این حوادث وجود دارد؛ اگر این حوادث نبود باید تعجب میکردید.»
وی با آرزوی هدایت یافتن عناصر ضدانقلاب که موجب به شهادت رساندن پدر شدهاند، اضافه کرد: آرزو میکنم از گمراهی دربیایند چراکه قطعاً در تاریکی مطلق هستند، فرد ظالم با عقل سلیم چنین رفتاری نمیکند و امیدوارم تفکرات اشتباه آنها اصلاح شود.
فرزند شهید شاخص سال نیروی انتظامی استان همدان با اشاره به فداکاریهای مادرش، گفت: فداکاری و ازخودگذشتگی هر مادری غیرقابل توصیف است؛ در این بین همسران شهدا برای بزرگ کردن فرزندان خود بیشتر تلاش و فداکاری دارند. مادرم در اوایل ازدواج با وجود اینکه پدرم به او گفته بود سرباز هستم و یک زندگی بیآلایش میخواهم این زندگی را قبول میکند.
وی در خصوص نحوه شهادت پدرش، بیان کرد: پدرم مرخصی گرفته بود که برای تولد دو سالگی من بیاید، اما به خاطر تعهد و دلسوزی که نسبت بهکار خود داشت و احساس نگرانی که در او برای موقعیت نسبتا حساسی که در آن بوده ایجاد میشود که مبادا نیاز به حضور فرمانده باشد، نیروهایش را تنها نمیگذارد. در 14 آذرماه سال 1372 که مصادف با میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) بوده در حین بازدید از یگانهای زیرمجموعه در محور دزلی به مریوان در درگیری مسلحانه با گروهکهای معاند و ضدانقلاب به علت اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل میشود. خبر شهادت پدر از سوی سرهنگ صلح جونیا به پدربزرگم و سپس به مادرم که ابتدا با اعلام اینکه او زخمی شده؛ داده میشود.
انتهای پیام