حجتالاسلام علیرضا قبادی، جامعهشناس و کارشناس دینی به مناسبت ایام فاطمیه، در سلسله نوشتاری که در اختیار ایکنا قرار داده است به تحلیل گفتمان خطبه فدکیه حضرت فاطمه(س) پرداخته است.
علیرضا قبادی در ۶ قسمت گذشته از این مجموعه به موضوع «تقسیم قلمروها در خطبه فدکیه حضرت فاطمه الزهرا(س)»، «جایگاه حمد و ستایش پروردگار در دیدگاه حضرت زهرا(س)»، «یگانگی خداوند؛ مهمترین حقیقت و راز عالم هستی»، «روایتی خاص از رسالت پیامبر خاتم(ص)»، «جایگاه قرآن در دیدگاه حضرت فاطمه(س)» و «فرآیند شکلگیری اسلام و نقش اهل بیت(ع) در تثبیت و استحکام آن» پرداخت و در این قسمت به موضوع «روایت ارث در گفتمان حضرت فاطمه(س)» اشارهای داشت که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
«سخنرانی حضرت فاطمه(س) در مسجد پیامبر(ص) با اینکه موضوعات متنوعی را شامل میشود اما در افواه(زبان) مردم به خطبه فدکیه(قطعه زمین) مشهور و موجب بدفهمی شده است.
آنچه سبب شهرت این سخنرانی به فدکیه شده است، همزمانی بازپسگیری فدک با این سخنرانی است و آنچه موجب بدفهمی شده است، غلبه ذهنی مردم در مصداق ارث(فدک) به سایر ابعاد و قلمروهای مهم و اساسی سخنرانی حضرت فاطمه(س) است.
برای روشن شدن موضوع سخنرانی ایشان در قلمرو پنجم، باید عنوان آن را «روایت ارث در دو گفتمان حضرت فاطمه(س) و خلیفه اول» نامگذاری کرد؛ زیرا همانگونه که متن سخنرانی نشان میدهد، هر یک از این دو گفتمان روایت متفاوتی از ارث ارائه میکنند.
فدک تابعی از نتایج بحث «ارث» است. از این رو نامگذاری فدک، تقلیل و انحراف از موضوع است. به عبارت دیگر دغدغه حضرت فاطمه(س) برداشت نادرست خلیفه اول به عنوان جانشین پیامبر و برخی دیگر از مسلمانان، از آیات ارث و بالتبع پیامدهای این برداشت نادرست است. حضرت فاطمه(س) با استناد به آیات قرآن هم تصریح و هم نشان میدهد که خلیفه اول که جانشین پیامبر(ص) شده است، فهم درستی از آیات قرآن ندارد.
از ویژگیها و شاید جذابیتهای بحث در قلمرو پنجم، ثبت و ضبط سخنان حضرت فاطمه(س) و خلیفه اول درباره ارث به همراه استدلال البته مجادله و منازعه آنهاست. مجادله و منازعه به طور روشنتر در ارث بردن یا نبردن فرزندان پیامبران و در اینجا حضرت فاطمه(س) از پیامبر خاتم(ص) متمرکز است.
در این نوشتار ابتدا روایت حضرت فاطمه(س)، سپس خلیفه اول از ارث و سپس مجادله و منازعه میان آنان بیان میشود. آنچه در ذیل میآید روایت حضرت فاطمه(س) همراه استناد به آیات قرآن و استدلال او از ارث بردنش از پیامبر(ص) است:
و شما گمان میکنید که ارثی برای ما نیست. آیا حکم، جاهلیت را خواهانید، آیا نمیدانید، برای اهل یقین حکمی نیکوتر از حکم خدا نیست.
آری، برای شما مانند خورشید روشن است که من دختر رسول خدا(ص) هستم.ای مسلمانان آیا از ارث محروم شوم. ای پسر ابی قحافه(ابوبکر) آیا در کتاب خدا آمده که تو از پدرت ارث میبری و من ارث نمیبرم. به یقین چیز دروغی آوردی. (مسلمانان) آیا از روی آگاهی کتاب خدا را ترک کردید و آن را پشت سر انداختید. قرآن میفرماید: سلیمان از داود ارث میبرد. همچنین قرآن داستان زکریا را چنین روایت میکند: (خدایا) مرا از جانب خویش جانشینی(ولی) عنایت فرما که از من و خاندان یعقوب ارث برد.
قرآن میفرماید در کتاب خدا، خویشان، برخی از برخی دیگر سزاوارترند؛ خداوند به شما درباره فرزندتان سفارش میکند که بهره پسر دو برابر دختر است؛ هنگامی که مرگ یکی از شما فرار رسد بر شما نوشته شده است که به شایستگی برای پدر و مادر و نزدیکان وصیت کنید، حقی بر اهل تقواست.
(باز) گمان میکنید هیچ بهرهای برای من نیست و هیچ ارثی از پدرم نمیبرم و خویشاوندی میان ما (من و پدرم) نیست. آیا خداوند آیهای به شما اختصاص داد که پدرم را از آن خارج کرده باشد. یا به این قائلید که اهل دو دین از همدیگر ارث نمیبردند! آیا من و پدرم اهل یک دین نیستیم. یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسر عمویم آگاهترید.
پس با منافعش بگیرید که در روز حشر شما را ملاقات میکند. خداوند چه نیکو داوری، محمد(ص) چه نیکو رهبری، قیامت چه نیکو وعدهگاهی است. در قیامت اهل باطل زیان میبینند. پشیمانیتان سودی نمیبخشد. برای هر خبر، قرارگاهی است و بزودی آگاه میشوید کسی که عذاب خوار کننده به سراغش و عذاب دائمی بر او فرود آید.
در گفتار بعد روایت (گفتمان) خلیفه اول از ارث بیان میشود.»
انتهای پیام