به گزارش ایکنا، نخستین نشست از سلسله نشستهای «خیلی دور، خیلی نزدیک» با موضوع «قرآن مورخان؛ تفسیری تاریخی- انتقادی» شب گذشته سیام دیماه با حضور مجید سلیمانی، قرآنپژوه ساکن پاریس به میزبانی زهیر میرکریمی، اسلامپژوه برگزار شد.
در ابتدای نشست میرکریمی در مورد مجموعه دورنما و موضوع نشست توضیح داد و اظهار کرد: مجموعه دورنما توسط گروهی از پژوهشگران مطالعات اسلام در سال 98 تشکیل شده و مهرداد عباسی سردبیر آن است. هدف دورنما تقویت اسلامپژوهی دانشگاهی در ایران و شناساندن پژوهشگران حوزه مطالعات اسلام در تراز بینالمللی است. دورنما به هیچ نهادی وابسته نیست و همکارانش هیچ بهره مادی از این مجموعه نمیبرند.
وی افزود: این مجموعه در زمستان 1400 نشستهایی با عنوان «خیلی دور، خیلی نزدیک» تدارک دیده تا پژوهشگرانی که در حوزه مطالعات اسلام در خارج ایران مشغول به فعالیت هستند را معرفی کند. در نخستین نشست، مهمان ما مجید سلیمانی که دانشآموخته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف است و کارش را در زمینه دینپژوهی، ادبیات و قرآنپژوهی ادامه داده است و مقالات متعددی در مجله بخارا دارد. عنوان این گفتوگو «قرآن مورخان؛ تفسیری تاریخی انتقادی» است.
میرکریمی در ادامه با طرح این پرسش که مجموعه قرآن مورخان چیست و با چه رویکردی سراغ پدیده قرآن رفته و اصلا چه ضرورتی بوده چنین کاری انجام شود، از سلیمانی خواست که ابتدا درباره خود این مجموعه صحبت کند تا پرسشهای بعدی شکل بگیرد.
مجید سلیمانی در ادامه توضیح داد: قبل از اینکه درباره کتاب صحبت کنیم، چون میگویم این کتاب مطالعه تاریخی انتقادی است اول باید درباره این واژه صحبت کرد. برای تقریب به ذهن از یک کتاب تاریخی ادبی مهم خودمان یعنی شاهنامه مثال بزنیم. امروزه بعد از همه مطالعاتی که درباره شاهنامه انجام شده است، چقدر نگاه و شناختمان به این کتاب نسبت به چیزی که صد سال پیش بود متفاوت است. این نوع مطالعات انتقادی ارج شاهنامه را نزد ما کمتر نکرده است ولی شناخت ما با چیزی که در سالهای قبل بوده به کل متفاوت شده است. همین مطالعات در مورد قرآن هم انجام میشود، به مثابه متنی که سراغ آن میرویم و رویکرد تاریخی انتقادی به آن داریم. البته رویکرد تاریخی انتقادی تنها رویکرد ممکن نیست و شما میتوانید رویکردهای مختلفی به قرآن داشته باشید.
سلیمانی ادامه داد: رویکرد تاریخی انتقادی برای خودش دستورالعملی دارد و میخواهد به حقیقت تاریخ متن برسد. اول میخواهد ببیند اصل متن چه بوده است، چون ممکن است متن در طول تاریخ تغییراتی داشته باشد. به همین دلیل این سوال، سوال موجهی است. نکته بعد این است؛ این متن چگونه شکل گرفته و جنس متن چیست. اصلا مولف و مولفانش چه کسانی هستند. لایههای ویرایشی آن چیست. نکته بعد این است که منابعش چیست. بالاخره وقتی این متن شکل میگیرد از جاهایی متاثر بوده است و اصطلاحا باید ببینیم زیرمتنهایش چیست. حاصل اینکه پژوهشگر با همه این کارها سعی میکند متن را در زمینه تاریخی آن ببیند. خصوصا اینکه بررسی کند مقصود مولف چه بوده، یعنی انگیزهاش چه بوده است و مرادش از متنی که نوشته چیست. به هر حال این معنا در گذر تاریخ تغییر میکند. یک مطالعه تاریخی دنبال پاسخ این پرسشها است. نکتهای که باید گفت این است که پاسخ این پرسشها از رویکردهای دیگر برنمیآید. اگر بپرسید چرا متن قرآن به این صورت شکل گرفته است، پاسخش از رویکردهای ایمانی یا کلامی و ... برنمیآید. پاسخ این نوع سوالات را باید با روش تاریخی انتقادی پیدا کرد.
در ادامه زهیر میرکریمی این پرسش را مطرح کرد که جایگاه قرآن مورخان در مطالعات اسلامپژوهی چیست و چطور شد این اثر پدید آمد. آیا ناگهان چنین اثری به وجود آمد یا از قبل جریانی شکل گرفته بود.
مجید سلیمانی در پاسخ به این پرسش گفت: قرآن مورخان کتابی در سه هزار و چهارصد برگ است. این کتاب یک آینهای از مجموعه مطالعات تاریخی، انتقادی است که درباره قرآن انجام شده است. این اثر توانسته سرجمع این نوع مطالعات را جمع کند و ترکیبی از آن ارائه دهد. این نوع مطالعات سابقه بلندی دارد و بسیار پردامنه است. گاهی اوقات انسان مشاهده میکند در مورد یک کلمه از قرآن چقدر مطالعه انجام شده است. واقعا اگر انسان بخواهد آنها را دنبال کند جا میماند. نکته اینجاست که در بیست سال گذشته، پژوهشها در این حوزه چندین برابر شده است. این حجم از پژوهشها بیدلیل نیست، هم دلایل ذهنی و عینی دارد و هم دلایل مادی و معنوی و هم دلایل معرفتشناسی و ... . همه اینها کمک کرده ناگهان این موضوع پژوهشی رونق بگیرد.
در ادامه نشست میرکریمی پرسید: خود ساختار کتاب چطور است و جلدهای آن به چه صورت سامان گرفته است؟ که سلیمانی در پاسخ اظهار کرد: جلد اول شامل یک مقدمه بسیار بلند است و حاوی بیست مقاله است که در سه بخش تنظیم شده است. این بخش از کتاب، شمای کلی از مطالعات تاریخی انتقادی درباره قرآن است. قسمت اولش مقالهای از کریستین روبن با موضوع مطالعهای در مورد عربستان پیشااسلام است. باید این توضیح را عرض کنم که کاوشهای باستانشناسی در بیست سال اخیر در عربستان و کشورهای همجوار آن، نتایجی به همراه داشته که پیشتر وجود نداشته است. این کاوشها در سالیان اخیر خیلی رونق گرفته است و نتایج زیادی به بار آورده است. این کاوشها دادههای زیادی به دست میدهد که نشان میدهد زمینه شکلگیری اسلام چه بوده است. به عنوان مثال خواندن کتیبهها کمک میکند جریانات مذهبی را بشناسیم و این امر تصور ما را از عربستان پیش از اسلام عوض میکند. تاکنون ما هرچه درباره عربستان پیشااسلام میدانستیم از متونی مثل تاریخ طبری بوده است ولی امروزه این منابع عوض شده است. این نوع مطالعات کمک کرده یک تاریخی جدیدی از آن ناحیه به دست بیاید. کریستین روبن نشان میدهد که زمینه شکلگیری اسلام و تصویر عربستان پیشااسلام چه بوده است.
وی افزود: امروزه تصویر ما از عربستان پیشااسلام کاملا عضو شده است. اینکه تصور کنیم منطقهای بوده که بتپرستی در آن غلبه داشته و با ادیان توحیدی و بایبل آشنایی نداشتند درست نیست. اینها به ما کمک میکنند قرآن را بهتر بفهمیم. وقتی شما قرآن میخوانید با سوالاتی روبرو میشوید که این همه گفتوگو با یهودیان و مسیحیان از کجا میآید. در کل بخواهیم درباره ساختار جلد اول صحبت کنیم ابتدا در مورد عربستان و اطراف عربستان صحبت میشود. این قسمت ابتدایی است. در قسمت دوم جریانهای یهودی و مسیحی را معرفی میکند و اینکه متون آخرالزمانی چگونه در قرآن منعکس شده است. در قسمت آخر مشخصا به خود قرآن میپردازد و بحث درباره بافتار و ساختار قرآن است.
انتهای پیام