به گزارش ایکنا، چهارمین درسگفتار «هویت زن از منظر الگوهای قرآنی (نقش مادری)» از isqa.ir پخش شد. این سلسله درسگفتارها از سوی دبیرخانه رویداد فرهنگی ـ هنری چهار فصل قرآنی مستقر در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار میشود.
در ادامه ارائه انسیه برومند، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه در رابطه با موضوع هویت زن از منظر الگوهای قرآنی (نقش مادری) را ببینید و بخوانید.
«در سلسله نشستهای چهارفصل قرآنی به دنبال بازیابی هویت زن از منظر الگوهای قرآنی هستیم. یکی از سادهترین راهها برای فهم مفاهیم بهرهبرداری از الگوها و یکی از بهترین گنجینهها برای بهرهمندی از این الگوها نیز کتاب خدا قرآن کریم و زاویه دید ویژهای است که خداوند رحمان به انسانیت دارد.
در این برنامه به دنبال بازیابی حقیقت انسان در قالب نقشهای رنگارنگی که خداوند متعال در قالب خانواده و جامعه به ما داده، هستیم. تا اینجا و طی قسمتهای پیشین برنامه با هم از دوران کودکی آغاز کرده و درباره مقولههای دختری، خواهری و همسری گفتوگو کردیم.
در این قسمت از برنامه قصد داریم تا درباره موضوع مادری و سرانجام زیبایی که خداوند برای هر دختر با تشکیل خانواده رقم زده و نیز نقش ویژهای که در قالب یکی از برگترین رازهای عالم هستی به زن سپرده، گفتوگو کنیم.
خداوند زن را زیبنده و آراسته به مقام مادری کرده است. طبعا خداوند این توفیق را به خانوادهها میدهد تا فرزندانی از جنس دختر و یا پسر داشته باشند و یا اینکه نعمت را برایشان تمام کرده و از هر دو جنس به ایشان عطا میکند. زمانی که از نقش مادری صحبت میکنیم، یکی از مدلهای مادری، فرزندان مستقیم مادران هستند اما مفهوم مورد نظر در این برنامه مفهومی بسیار گسترده بوده و همانطور که تمامی ما خود را فرزندان حضرت زهرا(س) میدانیم، گستره وسیعی را شامل میشود و هرچقدر که این حقیقت را بهتر درک کنیم، تعداد فرزندان ما نیز بیشتر خواهد شد و تعداد افرادی که از این موهبت ویژه و رحمت خاص خدا بهرهمند میشوند نیز بیشتر و بیشتر میشود.
اگر قرار باشد مادر به عنوان تربیت کننده و کسی که مسئولیت رشد بشریت را بر عهده دارد، چنانچه فرزندش پسر باشد، باید چه ارمغان ویژهای برای او داشته باشد؟ و میراث ویژه مادر برای پسر چیست؟ شخصیتی که خداوند متعال در این زمینه پیش روی ما میگذارد، مادر حضرت موسی(ع) است.
در این داستان با مادری مواجه هستیم که فرزند او شخصیت ویژهای در ایجاد تحول در اجتماع بشری داشته و در قاب نگاه قرآن منجی بشریت است. قصه این مادر در سوره مبارکه قصص آمده است آنجایی که کودک متولد شده و بنبر قدرت ظالم حاکم، تصمیم بر این شده تا پسرهای بنیاسرائیل کشته شوند؛ چراکه قرار است تا یکی از آنها در آینده خطری برای دستگاه حاکم ظالم باشد.
در این داستان با مادری مواجه هستیم که در زمانی که حکومت جبار در حال حکومت بر مردم است، نمیتواند از حیات پسر بچههای کوچکی که در حال ضعف هستند، چشم بپوشد. این مادر در شرایطی که در حمایت و مراقبت از فرزند خود، در موقعیت احتیاج محض است، هیچ کسی را ندارد که بتواند از او برای نجات فرزند خود کمک بگیرد.
در سمت دیگر، قصه مادری را مشاهده میکنیم که مورد مخاطب خدا قرار میگیرد و طبق فرمان خدا چه در شرایطی که کودک او از امنیت برخوردار است و چه در شرایطی که در حالت خطر و واهمه قرار دارد، به مراقبت از کودک خود میپردازد. موضوع عدم آسیب فرزندان در طول دوران زندگی، مهمترین دغدغه مادران است. این موضوع آنچنان در وجود مادران پررنگ است که همین مسئله به او تندیس فداکاری اعطا کرده و در بالاترین مراتب زندگی قرار داده است.
مادر حضرت موسی(ع) کودک خود را به امر خداوند در دایره امن حفظاتی خود قرار داده و به احوالات کودک خود در دوری و نزدیکی از او رسیدگی میکند. این مادر آنچنان به فرزند خود توجه دارد که به تعبیر خداوند متعال از توجه به خود فارغ شده و در درک وحشت محض نسبت به فرزند خود قرار میگیرد.
از سوی دیگر به امر خداوند این قدرت به مادر حضرت موسی(ع) داده شده تا بتواند این خوف و حزن را مدیریت کند. معمولا مادران نسبت به زندگی حال و آینده کودکان خود احساس ترس دارند که خداوند از این ترس با عنوان خوف یاد کرده است. حضور دو حالت حزن و ترس در وجود مادران قدرت حرکت و مدیریت را از ایشان میگیرد ه مادران باید با توکل به خدا این احساسات را همانند مادر حضرت موسی(ع) مدیریت کنند.
نکته پررنگی که در شخصیت مادر موسی(ع) وجود دارد، ایمان به غیب و توکل به خدا است. زمانی که خداوند متعال به این مادر میفرماید: «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ» در حقیقت این سخن را برای هر مادری که چنین فضیلتی را پیدا کرده، بیان فرموده است. خداوند متعال این وعده را به مادران بافضیلتی که فرزندان خود را از دور و نزدیک و در حال حزن و ترس مراقبت میکنند، داده که فرزندانشان را به ایشان بازمیگرداند. ایمان به خدا در زمانی که فرزندان از مادرانشان دور هستند، باعث ایجاد امنیت کامل آنها از سوی خداوند متعال میشود.
مادر بروزدهنده این حقیقت است که «أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» و وعده خداوند همیشه و در همه حال حق و حقیقت محض است. باور به خدا، غیب و حقیقت جهان هستی ارمغان و میراث ویژهای در مورد تربیت مادران است که باید به فرزندان خود اینگونه منتقل کنند که خداوند متعال غیر ممکن است حرفی را بیان کرده و بدان عمل نکند.
حال چنانچه فرزند مادران، پسر باشد، قرار بر این است که این پسر انسانی باشد که جامعه را به حرکت درآورده و ضمن رفع محرومیت از چهره اجتماع، انسانیت را در بستر جامعه گسترش دهد. مادران باید مردانی را پرورش دهند که شایسته مقام مردانگی و بروزدهنده جوانمردی و غیرت باشند. مادران باید به پسران خود شجاعت را منتقل کرده و به آنها بیاموزند که در مواجهه با خطرات به صورت قدرتمند عمل کنند.
البته این موضوع میطلبد که خود مادران نیز قدرتمند بوده و دل قوی و محکمی داشته باشند و به تعبیر امروزی ریسکپذیر باشد تا از تکتک لحظاتی که در طول زندگی برای پسرانشان به وجود میآید، شخصیتی محکم بسازد نه اینکه به واسطه ترسی که خود دارد، در مدیریت این صحنهها مردی ترسو کنند.
امروز باید پسرانی تربیت شوند که بتوانند در صحنههای مختلفی که انسانیت موضوعیت دارد، از خود شجاعت به خرج دهند. البته مقوله شجاعت فقط جلوه رزمی ندارد، بلکه شجاعت در صحنههای مختلف بشری امروز آن هم با تنوع و تکثری که جهان دارد، مد نظر است. شجاعت در فرهنگ، اقتصاد، تربیت و حوزههای مختلفی که بشر نیازمند مدیریت آنها است از جمله شجاعتهایی است که باید از سوی مادران به پسرانشان منتقل شود.
این محصول تربیت مادر برای پسری است که قرار است تا مرد آینده جامعه باشد و بتواند ارمغان خوبی برای بشریت به همراه داشته باشد. بنابراین، موضوع اصلی درباره مادر و ارتباط او با پسر، انتقال میراث شجاعت به او به واسطه باور به وعدههای الهی است».
انتهای پیام