چرا می‌گویند زبان بهشتیان «عربی» ولی زبان جهنمیان «عجمی» است
کد خبر: 4057426
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۵
سیدمجتبی حسینی بیان کرد:

چرا می‌گویند زبان بهشتیان «عربی» ولی زبان جهنمیان «عجمی» است

سیدمجتبی حسینی در توضیح عبارت «وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا» بیان کرد: عجمی یعنی بیان نادرست و ناگویا ولی عربی یعنی زبان گویا و واضح. اگر می‌گویند زبان اهل بهشت عربی است و زبان اهل جهنم عجمی است به همین معناست یعنی اهل جهنم بلد نیستند حرف بزنند و بیانشان ضعیف است.

به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر و مفسر قرآن شب گذشته بیست و پنجم اردیبهشت‌ماه با محوریت سوره رعد برگزار شد. وی در این جلسه به تفسیر آیات 37 تا 39 پرداخت.

خداوند در این آیات می‌فرماید: «وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ».

ترجمه آیات: «و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت و قطعا پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزه ‌اى بياورد براى هر زمانى كتابى است خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى‌‏كند و اصل كتاب نزد اوست».

گزیده مباحث این جلسه ر ابخوانید؛

این آیه بیانگر تسلی و دلداری پیامبر(ص) است. ما فکر می‌کنیم پیامبر که خوب است خودش خوب بوده است. بله، برخی خوبی‌های ایشان غیر اکتسابی است ولی ایشان هم نیاز به تذکر و ارشاد و تسلی دارند. اساسا پیامبر(ص) و ائمه از دیگران به ارشاد و تذکر حق تعالی بیشتر نیاز دارند. متاسفانه نوع نگاه ما نوع نگاه فئودالیته است یعنی تصور می‌کنیم بالاتر از آقای قبیله ما کسی نیست و کسی حق ندارد به او چیزی بگوید.

آیه می‌فرماید: «وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا». عربی در برابر عجمی است. عجمی یعنی بیان نادرست و ناگویا ولی عربی یعنی زبان گویا و واضح. اگر می‌گویند زبان اهل بهشت عربی است و زبان اهل جهنم عجمی است به همین معنا است یعنی اهل جهنم بلد نیستند حرف بزنند و بیانشان ضعیف است. بیان درست یکی از ویژگی‌های بهشتیان است.

آیه آرامش‌بخش قرآن

درست است که این آیه خطاب به پیامبر(ص) است ولی اینطور نیست برای ما نباشد. اگر خاص پیامبر باشد اصلا در قرآن نمی‌آمد. پس وقتی در قرآن می‌آید یعنی قابل سرایت به ما است. آیه می‌فرماید وقتی علم پیدا کردی چیزی درست است و با وجود این علم، از خواسته دیگران تبعیت کردی نتیجه‌اش این است که «مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ». این عبارت اشاره به این است که قدر ولی خودت را بدان. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ؛ بى‏‌ترديد سرور من آن خدايى است كه قرآن را فرو فرستاده و همو دوستدار شايستگان است». این از آیات بسیار آرام‌بخش قرآن است. کاش گاهی اوقات که گیر می‌افتیم یاد این آیه بیفتیم. هر وقت گیر می‌کنی به خودت بگو ما بی‌صاحب نیستیم. معنای ولی همین است یعنی صاحب و سرپرست. سرپرست ما خدا است. آیه می‌فرماید خدا صالحین را تحت پوشش می‌گیرد و ناوبری می‌کند. اگر آدم این را بداند چه آرامشی دارد.

آیه بعد می‌فرماید تو اولین پیامبر نبودی، برای انبیای قبل هم ذریه و ازواج قرار دادیم. این غیر از اینکه یک تسلی به پیامبر(ص) است که در برابر هجمه‌ها انرژی بگیرد ولی نکته دیگری هم دارد و آن اینکه بخشی از کمالات یک انسان ازواج و ذریه است. استثنای این مسئله حضرت عیسی است که ازدواج نکرد. پس آیه اولا به پیامبر(ص) دلداری می‌دهد، در عین حال می‌گوید یکی از لوازم پیغمبری این است که ازواج و ذریه داشته باشی والا اگر ازواج و ذریه نداشتی نمی‌توانستی پیغمبر این مردم باشی. نکته سوم اینکه برخی از کمالات انسان در مسئله ازدواج و ذریه حاصل می‌شود. به همین جهت در باب توحید می‌گوییم «مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا» یعنی همه با زن و فرزند به کمال می‌رسند ولی خدا برای کمال خودش نیاز به زن و همسر ندارد.

قانونمندی خلقت آزادی‌آور است

آیه بعد می‌فرماید؛ «وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ». پیامبر عبد مطلق است و ذره‌ای ناخالصی ندارد. وقتی این عبد از خودش چیزی ندارد هرچه گفت مستقیما از خدا است. بعد آیه می‌فرماید «لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ» یعنی هر چیزی قانونی دارد. قانونش را هم فقط خدا می‌داند. قانون، قانون آسمانی است. هر چیزی کتاب دارد. اگر کتاب نداشته باشد فکر می‌کنی به آزادی رسیدی ولی در واقع تو محبوس‌تری چون نمی‌دانی چگونه می‌توانی به هدفت برسی. اگر قانون نباشد تو نمی‌توانی به خواسته‌ات برسی. اگر یک نظام و آفرینشی قانون نداشته باشد تو در جبر هستی به خلاف اینکه تصور می‌کنیم قانونمندی جبرآور است. اتفاقا قانونمندی آزادی‌آور است. فرض کنید حکومت ظالمی در یکجای دنیا سر کار است. تا زمانی که اجل آن نرسد از بین نمی‌رود چنانکه در روایت داریم کندن یک سلطنت قبل از آنکه اجلش برسد سخت‌تر از کندن یک کوه است.

در ادامه آیه یک مسئله بسیار مهم بیان می‌شود: «یمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ». خدا خیلی چیزها را محو می‌کند، خیلی چیزها را هم اثبات می‌کند. محو می‌کند یعنی چه؟ یعنی آثارش را از بین می‌برد. مثلا یکی از آیات خدا این است: «فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ» یعنی اثر لیل محو می‌شود. امام باقر(ع) به زراره فرمود پدرم می‌گفت اگر این آیه در قرآن نبود اخبار اول عالم تا روز قیامت را برای شما می‌گفتم. اصلا یکی از مبناهای «بدا» همین است.

آن کسی که فکر می‌کند همه درها به رویش بسته است هنوز به این آیه نرسیده است. خداشناسی ما ضعیف است. خدای ما محصور در قوانین است، کما اینکه یهودیان می‌گفتند دست خدا بسته است: «وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا». ما باید بدانیم برد همه قوانین تا زیر خداست ولی بالادست خدا نیست. باید خدایمان بزرگ باشد و کارهایمان را به او بسپاریم. به میزانی که به خدا اعتقاد داشته باشی هر چه برایت تقدیر شود خیر است. اگر انسان به این نقطه برسد لذت می‌برد. آن موقع که علی(ع) در خانه نشست، آن موقع که خلیفه شد، آن موقع که او را ضربت زدند، همه برایش خیر بود. اهل بیت(ع) این مسئله را به ما درس دادند.

انتهای پیام
captcha