به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سعید رحیمیان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه شیراز، شامگاه 25 خرداد در نشست علمی «تاثیرپذیری سهروردی از قرآن کریم» گفت: شهرزوری در تاریخ الحکما در وصف سهروردی آورده است که بر تو باد قرائت قرآن چنان که گویی نازل نشده است جز شان تو و بس. قرآن کریم در منظر شیخ اشراق کتابی است که بیانگر لب و لباب حکمت است و حکمت در نزد سهروردی چیزی است که بشر با دو بال الهام و کشف و شهود و استدلال و مباحثه به آن میرسد.
وی با بیان اینکه از دید سهروردی، محتوای آن چیزی که حکیم متاله به آن میرسد با محتوای قرآن کریم یکسان است، افزود: سهروردی انسان کامل و حکیم متاله را قائم به کتاب میداند که فهم کتاب متکی به او هست و او مخاطب اصلی قرآن است و من خوطب به، اولیایی هستند که به این درجه واصل شدهاند و حتی کتاب و فهم و معرفت کتاب به آنها قائم است کما اینکه معرفت ایشان هم قائم به کتاب است.
رحیمیان بیان کرد: در باب تاثیرگذاری قرآن بر سهروردی گاهی از منظر مقدار و کمیت استفاده شیخ اشراق از واژگان و آیات قرآن در آثار او میتوان سخن گفت. وقتی از این دید به آثار شیخ اشراق نگاه کنیم از احاطه فراوان او به معارف قرآن، شگفتزده میشویم به عنوان مثال وقتی به کتاب الواح العمادیه مراجعه کنیم میبینیم که با وجود آن که رساله مختصر 77 صفحهای است 194 آیه مورد استفاده قرار گرفته است که تقریبا در هر صفحه دو ممیز شش دهم خواهد شد. در رساله آغاز و انجام خواجه نصیر طوسی که 66 صفحه است هم 22 آیه استفاده شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز با بیان اینکه شیخ اشراق پیشگام استفاده از آیات قرآن در موضوعات مختلف معادشناسی و ... است، گفت: بیشتر استفادههای شیخ اشراق از قرآن، انفسی است؛ تفسیر آفاقی مربوط به جهان طبیعت و هر چیزی بیرون از انسان و قصص تاریخی و ... است ولی تفسیر انفسی که برای اهل معرفت موضوعیت دارد مربوط به هر چیزی در درون انسان و جهان درون انسان است. اعم از سنتهایی که بر اجتماع و قوانین طبیعت حاکم است.
رحیمیان اضافه کرد: از دید وی، حالهای انبیاء و دشمنان انبیاء در انسان جلوهگر شده است از حسد ابلیس تا غفلت آدم تا صبر ایوب و جباریت فرعون و شکیبایی نوح، همه بازتابهایی در فضایل و رذایل انسانی از منظر تفسیر انفسی دارد. از منظر وی، تفسیر انفسی تفسیری است که قرآن کریم را جریانی زنده و پویا که دائما در حال نزول است و دائما با مخاطب مواجهه مستقیم و زنده دارد نشان میدهد و انسان را مخاطب این موجود زنده میداند.
رحیمیان تصریح کرد: در رساله کلمة التصوف هم نوشته است که قرآن را باید وجد و طرب و فکر لطیف بخوانیم، قرآن را چنان بخوان که گویی تنها در شان تو نازل شده است و این صفات را در جان خویش جمع بیاور آن وقت از رستگاران خواهی بود، علیک بقرائت القرآن ....؛ الحق خود شیخ بیش از هر کس دیگری به این دستورات عامل بوده است.
رحیمیان بیان کرد: او در محضر قرآن لطایف حکمی بسیاری را استنباط کرده است. در بسیاری از رسائل، آیاتی را که در اصل در صیغه سوم شخص مطرح است به صیغه اول شخص برگردانده و همه سعی او دعوت به حقیقت آیات قرآن است و در همه آثار او نشانههای اثر وجد و طرب مشهود است. آیاتی که درباره قصص انبیاء نقل کرده به تعبیر هانری کربن این قصص هرچند به تاریخ قدسی تعلق دارند و نه ناسوتی ولی در اصل ناظر به عالم آفاقی هستند اما سهروردی این قصص را به شیوه انفسی روایت کرده و چنان سخن گفته آن پیامبران، پیامبران وجود خود او میشوند و به تعبیر هانری کربن گویا این قصص در فراتاریخ رخ میدهند.
استاد دانشگاه شیراز تصریح کرد: سهروردی تفسیر موضوعی را ارائه کرده و وقتی درباره ماهیت نفس سخن میگوید همه آیات مرتبط را جمعآوری و تجرد نفس را ثابت کرده است، از جمله اینکه از آیه «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»، نسیان پروردگار را ملازم نسیان نفس انسان میداند و اگر غیر از این بود که ارتباط خاصی بین این دو موضوع معرفتی وجود داشت نمیشد این تلازم در نسیان را مطرح کرد گو اینکه نمیتوان تلازم بین معرفت به خدا و معرفت به نفس ایجاد کرد.
وی اضافه کرد: درباره آیه «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» گفته است که قلب در اینجا اشاره به نفس ناطقه است نه عضوی که محل خروج و ورود خون و تصفیه آن است، حائل شدن خدا بین فرد و قلب او اشاره به این است که احاطه روحی همه مراتب وجودی انسان و افکار و نیات و شئون و قوای او را در بر میگیرد و بر آن احاطه دارد؛ همچنین از و نفخ فیه من روحه؛ روح منسوب به حق تعالی از نوع اضافه تشریفیه است و نشانه تجرد روح انسان.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز تصریح کرد: از آیه «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» استفاده کرده است که امر الهی مرتبط با عالم مجرد است؛ یعنی وقتی چیزی را در عالم مجردات بخواهیم بدون وقفه رخ میدهد. وی همچنین از آیه نور در بحث تجرد روح استفاده کرده و گفته است که مثل نور خداوند، مشکات جان انسانی است زیرا نفس انسان امر و نو رحق تعالی است که ارزش انسان به آن است.
وی افزود: در الواح ذکر کرده است که پیامبر(ص) در معراج در افق مبین توصیف شد که اشاره به عروج روحانی حضرت خاتم دارد زیرا خداوند جسمانی نیست که قرب به او جسمانی باشد. در لوح دیگری ذکر کرده است که خداوند نور محض است ولی به دلیل شدت نور در حجاب است و حجاب او جز شدت نور او نیست زیرا دیگران ظرفیت درک نور او را ندارند، میگوید همانطور که شدت نور خورشید اجازه نمیدهد جرم و ذات او دیده شود نور شدید خدا هم این طور است.
استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه او قاعده فلسفی الواحد لا یستر عنه الا الواحد را از قرآن استنباط کرده است، گفت: او این قاعده را از آیاتی مانند ما امرنا الا واحده استنباط کرده و امر دلالت بر عالم تجردی دارد که هم سنخ با خداوند است و این قاعده الواحد، همه موجودات را منشا گرفته از خدا با سلسله مراتب میداند.
وی افزود: او سخنی دارد که نسبت به مشائیان تازه است و آن اینکه عقول به ده یا صدهزار منحصر نیست بلکه به مقداری که جهت تکثر لازم آید این عقول، مترتب و صادر میشوند؛ همچنین از دید وی، در عالم طبقات موجودات، موجود هستند و در نزد حکما با سه عالم عقل و نفس و طبیعت مطرح شده است و او با آیات قرآن استنباط کرده و به «فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا» استناد کرده است.
رحیمیان بیان کرد: از دید سهروردی، عقول فعال مجرای فیض حق تعالی هستند و به واسطه آنها آسمان و زمین و هر چه در آن است بسط مییابد یا قاعده دیگری که دال بر اتقان صنع الهی دارد را از تعبیر «أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ» استفاده کرده است. به تعبیر سهروردی براساس آیه «مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ»؛ در خلقت خداوند فوت شدن هیچ حلقهای مشاهده نمیشود و هیچ چیزی معطل شده و بیهوده نیست. در لوح چهارم هم به مسئله قضا و قدر و نفس و کمال نفس و بقای نفوس و سعادت و شقاوت و معاد مطرح شده است و اغلب هم با استنباط از قرآن، این مبانی استخراج شده است.
استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه حکما و عرفا قیامت را به دو دسته صغرا و کبری تقسیم کردهاند، افزود: قیامت کبری، عمومی و قیامت صغرا مربوط به مرگ هر فردی است و هر کسی بمیرد قیامت خاص او برپا میشود؛ از دید وی در قیامت کبری با تفسیر آفاقی روبرو هستیم زیرا همه عالم بهم ریخته، خورشید مکدر شده، کوهها جاری میشوند ولی در قیامت صغری ما با تفسیری انفسی روبرو هستیم و تکدیر شمس و زلزله زمین و حشر وحوش و جاری شدن کوهها و نابودی آن تفسیر انفسی مییابد.
وی افزود: وی در لوح چهارم آورده است که وقتی قیامت صغری شد فرق سر انسان شکافته میشود، حواس انسانی از کار میافتند و شمس جان انسان که قلب او هست تیره شده و روح از بدن جدا میشود و حیات در بدن وجود ندارد و عشار عطلت هم تعبیر به از پای افتادن انسان شده است و زلزال ارض هم به رعشه افتادن بدن انسان در هنگام احتضار و حشر وحوش هم به قوای غضبیه انسان تفسیر میشود؛ جبال هم به دو پای انسان و استخوانها که مایه حفظ بدن هستند تعبیر شده است و تاکید دارد چیزی که مؤید این نوع تفسیرها و برداشتها است آیه شریفه «وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى» است ه نسبتهای فامیلی در آن روز مضمحل است.
وی افزود: در قیامت صغری، خداوند روح انسان را به تنهایی دریافت میکند و همه قوا و اعضاء و جوارح از انسان جدا میشوند و در قیامت کبری، انسان از هر چه به آن منتسب است چون فامیل و والدین و برادر و ... جدا میشود.
رحیمیان، تاثیرپذیری دیگر سهروردی از قرآن را اشراب روح قرآن در آثار وی بیان کرد و گفت: وی از آیه نور، همه خلقت را در یک نظام نوری ترسیم کرده است؛ خدا را نورالانوار میداند و بقیه موجودت و نفوس و ملائکه را سلسله مراتبی از نور میداند. این الهامی است که از استعاره شریفه نور گرفته است.
انتهای پیام