مهدوی دامغانی؛ یادآور نحویون ایرانی در دوران تمدن اسلامی
کد خبر: 4065149
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۳
یادداشت

مهدوی دامغانی؛ یادآور نحویون ایرانی در دوران تمدن اسلامی

در دانشگاه هاروارد متون عربی درس می‌داد، چه نیکو قدر علم و حامل آن را دانستند؛ یاد نحویون ایرانی دوران اوج شکوفایی تمدن اسلامی در ذهن زنده می‌شود. به من گفت: شاگردان درس تصوف و عرفان اسلامی هاروارد را هم پس از درگذشت پرفسور آنه‌ماری شیمل به او سپرده بودند.

به گزارش ایکنا، حسین خندق‌آبادی، عضو هیئت علمی دایره‌المعارف بزرگ اسلامی یادداشتی درباره احمد مهدوی دامغانی به رشته تحریر درآورده که متن آن از نظر می‌گذرد؛

چندان از حضور رسمی‌ام در گروه کلام و ادیان «دانشنامه جهان اسلام» نگذشته بود که پیشنهاد دادم سفارش مقالات را به محققان داخل ایران محدود نکنیم. از همین جا بود که اولین مکالمه‌ام با استاد جلیل‌القدر دکتر احمد مهدوی دامغانی شکل گرفت. همین که به مناسبت، یادی از شیخ حسین و شیخ جعفر خندق‌آبادی‌‌ به میان آمد بنا به گریستن نهاد و گفت تلاوت قرآن آن روزش را به روان آنها هدیه می‌کند. صحبت زمان تحویل مقاله که شد به‌ شوخی گفت: «کَذَبَ الوَقّاتون»! درباره حجم مقاله که پرسید، شرمم آمد برای این استاد سخن حد تعیین کنم، به شیوهٔ خودش گفتم: «ما یَرضی به صاحِبُه»! خندید. حاصل این همکاری به دو مقاله محدود ماند، کهولت و بیماری مجال بیشتر نداد: یکی درباره کتاب «شرح اصول خمسه» و دیگری مقالهٔ «خضر»؛ هر دو در «دانشنامه جهان اسلام» منتشر شده است. به درخواست ایشان مقاله دوم به شکل کتابی مستقل با عنوان «رساله درباره خضر» منتشر شد؛ خواندنی است.

سیره آن مرحوم بود که ذکر نام عالمان را از هر طایفه‌ای با جملات دعایی همراه کند، از جمله در همین رساله پس از ذکر بخاری و مسلم، صاحبان صحیحین، بر ایشان رحمت فرستاده است. اما در نسخه چاپی این رساله خسّت به خرج داده‌ و این جملات دعایی را حذف کرده‌اند، گفتند: برای خود نویسنده خوب نیست!

در دانشگاه هاروارد متون عربی درس می‌داد، چه نیکو قدر علم و حامل آن را دانستند؛ یاد نحویون ایرانی دوران اوج شکوفایی تمدن اسلامی در ذهن زنده می‌شود. به من گفت: شاگردان درس تصوف و عرفان اسلامی هاروارد را هم پس از درگذشت پرفسور آنه‌ماری شیمل به او سپرده بودند.

رساله‌ای از ایشان منتشر شده است با عنوان «صوابنامه اغلاط چاپی مجلدات ده‌گانه تفسیر شریف کشف الأسرار و عدة الأبرار». این رساله را ایشان میان سال‌های شصت و شصت و یک که به زندان اوین کشانده بودندشان نگاشته‌ بود. در آن ایام به دشواری و به وساطت آزاده‌ای دسترسی ایشان به تفسیر شریف «کشف الاسرار» ممکن شد و سخت‌تر از آن قلمی فراهم آمد تا به مرور این رساله که حکم «حبسیه» ایشان بود شکل گرفت.

«کشف الاسرار» میبدی یکی از ده کتاب برگزیده ایشان از میان انبوه کتاب‌های عربی و فارسی نگاشته‌شده در عالم اسلام بود که خواندن کامل آنها را توصیه می‌کرد. دیگر آثار عبارت‌اند از: «شرح نهج‌البلاغه» ابن‌ابی‌الحدید، «احیاءالعلوم» غزالی، «أمالی» سید مرتضی، «حلیة الأولیاء» ابونعیم اصفهانی، «أغانی» ابوالفرج اصفهانی، «البیان و التبیین» جاحظ، «رغبة الآمل فی شرح الکامل» مرصفی، «معجم الادباء» یاقوت حموی و «تاریخ بغداد» خطیب بغدادی.

در یادداشت‌ها و جستارهای متعدد ایشان که به همت شاگردان و دوستدارانشان فراهم آمده است می‌توان بخشی از تاریخ معاصر این مملکت را با ذکر دقیق اسامی افراد در کنار ده‌ها نکته ظریف و لطیف که به‌فراست می‌توان در قلم شیوای ایشان جست، به چشم دید. از جمله آنهاست: «حاصل اوقات»، «آیینه در برابر خورشید»، «مقالاتی در حدیث دیگران»، «یاد عزیزان در برگ ریزان»، «یاد یاران و قطرهای باران».

چه‌بسا از آخرین مطالبی که تحت نظر ایشان در این اواخر قلمی شد، مدخل «شیخ کاظم مهدوی دامغانی» درباره پدر بزرگوارشان، به قلم برادرشان، دکتر محمود مهدوی دامغانی (که سایه‌اش پایدار باد)، بود که در انتهای جلد شانزدهم (و پایانی) «دائرةالمعارف تشیع» (در بخش تکمله) منتشر شده است. پدر بزرگوار ایشان از جمله نزد میرزا محمدحسین نائینی و سیدابوالحسن درس گرفته بود و از ایشان اجازه اجتهاد داشت. یادشان گرامی!

انتهای پیام
captcha