حامد علامتی؛ مدیرعامل جدید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که قریب به دو ماه از حضور وی در این سمت میگذرد. وی دکترای جامعهشناسی دارد و دبیرکل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان بوده است. مدیرکل امور مجلس سازمان تبلیغات اسلامی، عضویت در هیأت امنای مدارس علوم و معارف اسلامی صدرا، عضو شورای تشکلهای دانشآموزی کشور و عضویت در هیأت امنای سازمان دانشآموزی ازجمله سوابق کاری دیگر اوست.
پیرامون مسائل به وجود آمده درباره پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادغام کتابخانههای کانون و موارد دیگر مرتبط با کانون با وی به گفتوگو نشستهایم.
برای شروع لطفاً ابتدا درباره موضوع واگذاری کتابخانههای کانون شروع کنیم. اکثر افرادی که در این زمینه واکنش نشان دادهاند مخالف این ادغام و واگذاری هستند چراکه کتابخانههای کانون را فقط محدود به کتاب نمیدانند.
واگذاری کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای ارشاد صرفاً پیشنهادی بود که مطرح شد و به معنای تصویب و تأیید نیست و از آن برداشتی دیگر نمیتوان کرد. ما به عنوان متولی معتقدیم که این کار از پایه اشتباه است و دلایل مذکور کارشناسانه است. مخالفت ما با این نظر به معنای جنگ با ارشاد نیست چون آنها پیشنهادی دادند که با ادله ثابت کردیم نظرشان صحیح نیست.
کتابخانه جز لاینفک کانون پرورش فکری است و اصلاً پایه و اساس کانون، کتابخانههای آن است زیرا این قانون است که هر حرکتی فرهنگی باید به نوعی از کتاب وام گرفته باشد. پایه پرورش فکر و اندیشه کتاب است. با این توضیح من کانون پرورش فکری را بدون کتابخانههایش بیمعنی میدانم. اکنون حدود شصت نوع فعالیت فرهنگی و ادبی داریم که در کتابخانههای کانون انجام میشوند و این مراکز فقط محل مطالعه و بدهبستان کتاب نیستند.
کتابخانههای کانون اولین بخشی هستند که در کانون پرورش فکری راهاندازی شدهاند چون در ابتدا کتابخانهها شکل گرفتند سپس دیگر بخشها شروع به کار کردند. یکی از آنها کتابخانههای کانون امروز مربیمحور و عضومحور هستند. این مسئله نشان میدهد کتابخانههای کانون کارکرد تخصصی دارند. این کارکرد، میگوید کتابخانههای کانون به لحاظ ذاتی با کتابخانههای عمومی متفاوت هستند.
با توجه به مواردی که مطرح کردید و ارشاد هم درباره آنها حتماً بیاطلاع نبوده، فکر میکنید دلیل این پیشنهاد چه بوده است؟
دلیل پیشنهاددهندگان چنین طرحی یکپارچهسازی در این حوزه است. این امر نیز تنها به کانون خلاصه نشده و تمام کتابخانههای موجود در کشور را در برمیگیرد! این نظر بر پایه سودآوری اقتصادی مطرح شده است درحالیکه از اساس، نگاه اقتصادی به حوزه فرهنگ کاری اشتباه است. وضعیت کتابخانههای کانون یک سرمایهگذاری بلندمدت است که سود آن را در نسلهای بعدی میتوانیم مشاهده کنیم.
به صورت منسجمتر و متمرکزتر اگر بخواهیم به موضوع بپردازیم تفاوت کتابخانههای کانون و سرمایهگذاری مورد اشاره در چیست؟
کتابداری یک کار تخصصی اداری است اما مربیگری کاری فرهنگی است و هر دو لازمند و در دانشگاه کرسی دارند و قابل احترام. منتها حرف ما این است که در شرح وظایف و کارکرد با هم تفاوت دارند. کتابدار با اشکال تربیتی مخاطبش کاری ندارد و به راهنمایی و دادن و گرفتن کتاب مراجعان کار دارد اما مربی کانون با تربیت و پرورش فکر و روح مراجعان خود مرتبط است. اینها دلایل ماهیتی و تأسیسی هستند و دلیل قانونی هم اینکه فعالیتهای کانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است. انشاالله با استدلالها و رایزنیهای انجام شده این موضوع در مسیر منتفی شدن خواهد افتاد و این شیوه به صورت تعامل درخواهد آمد.
این تعامل به چه صورت خواهد بود؟
رمز موفقیت کانون پرورش فکری همین تعامل با دیگر سازمانها است. در شرایط فعلی نمیتوان توقع داشت کانون به تنهایی بتواند جریانسازی فرهنگی داشته باشد. برای نمونه ارتباطی که کانون قادر است با سازمان سینمایی داشته باشد قدم خوبی در جهت رسیدن به ارتباطی دوطرفه خواهد بود. ما در حالی برپایی چنین ارتباطاتی هستیم.
گروههای مردمی در کشور وجود دارند که فعالیتشان کارکرد کودک و نوجوان دارد. در این رابطه کانون باید ورود کرده و با سامان دادن به این جریانات بهره لازم را برای کودکان فراهم کند بهویژه که جریانات فرهنگی قادرند تأثیرگذاری بیشتری در سطح جامعه داشته باشند.
نقدی که اکنون به کانون میشود این است که استعدادهای زیادی در کانون کشف شدند و به بروز و ثمردهی رسیدند. کانون انیماتورها و نویسندگان و شاعران خوبی داشته که اکنون دیگر در این مرکز حضور ندارند. یکی دیگر هم اینکه مدیران کانون خیلی به کودک و نوجوان و فعالیت در این زمینه ارتباط نداشتهاند. نظر شما چیست؟
برای اینکه الگوسازی برای کودکان صورت گیرد باید زنجیرهای از شرایط به یکدیگر متصل باشد. یعنی اگر قصه خوبی نوشته میشود برای آن انیمیشن یا فیلم خوبی هم ساخته شود. در این رابطه کارهایی انجام شده اما به نظرم کافی نبوده است.
من کودک در برهه اول باید کتاب را بخوانم، بعد انیمیشن و فیلم کوتاه و بلند و سریال آن قصه را ببینم و بعد ازاینجا به بعد با کاراکتر و عروسک و نقاشی کاراکتر بر دفتر ارتباط پیدا کنم. این عقبه باید باشد.
ما در هالیوود این را داریم. مثال مشهود هری پاتر است که با وجود تمام شدن داستان و فیلم و اسباببازی و غیره هنوز هم جذاب است و مسابقات تلویزیونی آن در حال برگزاری پسازاین همه سال است. چرا ما پس از چهل سال هنوز یک کاراکتر مورد علاقه در کانون تولید نکردهایم که شاخصهای برای کودکان و نوجوانانمان باشد؟ طرحهایی چون دارا و سارا هم که از همان ابتدا و به دلیل کار غیر کارشناسانه شکست خوردند.
چون زنجیره درستی نداشته این اتفاق افتاده و عرض کردم باید این مراحل را رد کند. البته در کانون کارهای خوبی شده و مدیران قبلی زحمت کشیدهاند.
چقدر از این کار انجام شده که بقیه را شما ادامه دهید؟ حداقل همان کتاب را داریم یا نه؟
در هر بخشی کارهایی شده که باید ادامه پیدا کند و برخی جاها هیچ کاری نشده است. من سابقه کار تربیتی با بچهها دارم و احساس میکنم جاهایی باید تکمیل و ادامه پیدا کند و برخی موارد باید از صفر شروع شود.
منظورم این است که چقدر کار و چند درصد انجام شده؟
با نقطه مطلوب خیلی فاصله داریم. ما اگر زمینبازی را با زیستبوم فرهنگی تعریف نکنیم دیگران تعریف میکنند. یکی از سرمایههای موجود کانون مربیان آن هستند. حالا شما مثلاً میپرسید پس اگر مربی خوب داریم چرا کاری انجام نشده؟ دلیل این است که مربی تنها نمیتواند کاری از پیش ببرد و باید ملزومات دیگری هم باشد. داریم از همه نظرسنجی میکنیم که کانون را به جایگاه اصلی آن برسانیم.
در حال حاضر کانون بال پرورشی آموزشوپرورش برای رسیدن به پرواز است و باید هزینه و رسیدگی بیشتری داشته باشد و از ابتدا هم همین هدف را داشته است. از ابتدا قصد سوددهی نبوده است. شما تازه تشریف آوردید اما در همین آسیبشناسی اولیه که تاکنون کردید چه ظرفیتها و کمبودهایی را میبینید؟
کانون باید در این زنجیره خود را بازیگر اصلی ببیند البته نه به این معنا که خود را تولیدکننده ببیند. باید تصدیگری خود را رها کند و سالانه یک انیمیشن فاخر تهیه کند تا الگوسازی شود. بعد بخش خصوصی بیاید از روی این الگو تولید و کانون برای توزیع حمایت کند.
نفرمودید در آسیبشناسی چه مواردی داشتید؟ و در تعامل با مراکز دیگر؟
آسیبشناسی در حال انجام است و باید کامل شود تا برخی موارد را حذف و بعضی جاها را تقویت کنیم.
تعاملمان هم باید با مراکز دیگر دوسویه باشد. اینکه کانون تصدیگری کند موفق نخواهد شد. مثلاً سازمان سینمایی اگر تجربیات خوبی دارند ما استفاده کنیم و در حوزه کودک و نوجوان هم ما به آنها کمک کنیم. البته شاید مطالعه کنیم آنها مثلاً بیشتر کار کرده باشند. بههرحال همافزایی باید شکل بگیرد. همه باید پای کار باشند. در هر رویداد فرهنگی کودک و نوجوان کانون حتماً باید یک پای کار باشد و مراکز دیگری مثل شبکه پویا و نظایر پاهای دیگر باشند.
با تشکر اگر صحبتی باقی مانده بفرمایید.
ممنونم از وقتی که گذاشتید. باید نقش تصدیگری کانون کم شود. برای اینکه آسیبها و نقاط ضعف هم شناسایی شود بهترین روش استفاده از انتقادات است البته این مهم زمانی حاصل خواهد شد که نقد مربوط کارشناسی بوده و با غرضورزی همراه نباشد. به شخصه در دوره مدیریتم در مراکزی که مشغول کار بودهام این بوده که از این نقدهای سازنده استفاده کنم.
گفتوگو: عباس کریمی عباسی
انتهای پیام