به گزارش خبرنگار ایکنا، مسئله کودکان خیابانی، کودکان کار و کودکان کار خیابان سالهاست که در کشور وجود دارد و هر دولتی با ارائه طرح و حتی طرحهایی تلاش کرده وضعیت بسیار سخت و ناگوار این کودکان را سامان دهد اما به قوت میتوان گفت تمام طرحهایی که قبل و بعد از انقلاب برای کمک به این کودکان اجرا شده، ناموفق بوده است.
ناموفق بودن این طرحها بدان معناست که مسئولان کنونی تجربه تمام طرحهای ناموفق را دارند و میتوانند برای ارائه طرحی جدید و موفق از تجارب گذشته درس بگیرند. اما به نظر میرسد طرحی که در دولت جدید از سوی بهزیستی در حال ارائه است، نه تنها هیچ درسی از طرحهای گذشته نگرفته بلکه درصدد تکرار اشتباهات طرحهای گذشته است.
محمدرضا حیدرهایی، سرپرست دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور اخیراً از اصلاح آئیننامه اجرایی ماده ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان خبر داده و اعلام کرده است: ماده ۲۸ به وظیفه پلیس برای شناسایی طفل و نوجوان در معرض خطر یا بزه دیده اختصاص دارد. در ماده مذکور شناسایی کودکان در معرض خطر یا بزهدیده تکلیف پلیس بود؛ حال با اصلاحات انجام شده عبارت «جمعآوری» نیز در اصلاح این ماده قانونی الحاق شده و بر این اساس پلیس موظف است تا علاوه بر شناسایی کودکان کار و خیابان به جمعآوری آنها با کمک سایر دستگاهها ورود کند.
این اقدام برای تغییر قانون در حالی صورت میگیرد که در سالهای گذشته نیز طرحهای ضربتی برای جمعآوری کودکان خیابانی و کودکان کار خیابان اجرا شده و شاهد وحشت کودکان کار از پلیس و تعقیب و گریزهای این کودکان توسط پلیس بودیم که بیشتر به تعقیب جنایتکاران شباهت داشت. گریهها و ترس شدید کودکان صحنهای بود که اجرای این طرحها در پی داشت و اکنون همچنان که شاهد هستیم نه تنها این طرحها موفق نبوده بلکه به دلایل متعدد تعداد کودکان کار خیابان به شدت افزایش یافته است.
لطفالله محسنی، عضو هیئت امنا و معاون اجتماعی انجمن حمایت از کودکان در گفتوگو با ایکنا، در خصوص تغییر قانون و واگذاری مسئولیت جمعآوری کودکان کار به پلیس در پاسخ به این سؤال که آیا کودکان مجرم هستند که قرار است پلیس آنها را جمعآوری کند؟ گفت: این بحث همیشه مطرح بوده و همیشه فعالان حوزه کودک یعنی کسانی که کودکی را میفهمند با این مسئله به شدت مخالف بودند اما هیچ یک از دولتها زیربار این مسئله نرفتند و ظاهراً طرح دیگری به ذهن آنها نمیرسد و فقط میخواهند با قوه قهریه این کودکان را جمع کنند و بعد از مدتی نگهداری، آنها را رها کنند.
وی با اشاره به اینکه دولتها تجربه طرحهای متعدد و ناموفق جمعآوری و ساماندهی کودکان کار را دارند و تکرار میکنند و هیچ توجهی به نظرات متخصصان حوزه کودک و کودکان کار نمیکنند، گفت: قطعاً برخورد قهری با کودکان اشتباه است و مسئله بعدی هم این است که هیچ برنامهای پس از جمعآوری کودکان کار توسط پلیس ندارند و پس از مدتی که این کودکان را نگه میدارند، آنها را رها میکنند.
محسنی در ادامه گفت: اگر برای بعد از جمعآوری این کودکان برنامه مدون و اثرگذاری وجود داشت شاید نحوه جمعآوری این کودکان قابل تحمل بود اما مشکل این است که این طرحهای جمعآوری، تروما و فشار عصبی شدیدی به این کودکان وارد میکند. سپس بارها و بارها پس از جمعآوری، این کودکان در خیابان رها میشوند و این اقدامات نه تنها اثری ندارد بلکه برای بچهها نیز عوارض شدید دارد. هر کاری تخصص خود را لازم دارد و حتی در نظام عدالت برای کودکان و نوجوانانی که درگیر بزهکاری هستند هم کار تخصصی لازم است و پلیس متخصص رفتار با کودک، مددکار و روانشناس باید ورود کند.
این فعال اجتماعی حوزه کودکان کار در پاسخ به اینکه آیا در قوانین کشور ما جایی نوشته شده که کودک کار مجرم است؟ گفت: خیر؛ کار کودک جرم است اما کودک کار مجرم نیست. کسی که کودک را مورد بهرهبرداری یا بهرهکشی قرار میدهد و به کار میگیرد مجرم است و کودک در این میان قربانی است.
محسنی در پاسخ به اینکه آیا کودکان کار توسط باندهای خلافکار مدیریت میشوند؟ گفت: ما که مدتها با این کودکان کار میکنیم تاکنون با باندهای سازمان یافته یا تشکیلات مواجه نشدهایم و میبینیم که این بچهها یا جزو خانوادههایی هستند که خانواده به ناچار این کودکان را به کار وا میدارد، یا جزو خانوادههایی هستند که در فرهنگ آنها کار کودک منعی ندارد. یعنی بیشتر این کودکان به صورت خانوادگی کار میکنند و اگر میبینید که گروهی از این کودکان با هم کار میکنند به این دلیل است که از یک محله به صورت گروهی میآیند و در یک محله زندگی میکنند یا زندگی کلنی شکل دارند و این طور نیست که یک تشکیلات غیر از خانواده در این میان نقش داشته باشد.
وی اضافه کرد: آنچه ما میبینیم خانوادهها، کارفرمایان و افرادی هستند که از کودکان به عنوان نیروی کار ارزان، در دسترس و بیصدا بهرهکشی میکنند.
معاون اجتماعی انجمن حمایت از کودکان در پاسخ به این سؤال که اگر قرار است با مسئله کودکان کار برخورد شود باید با چه افرادی برخورد کرد؟ گفت: کار کودک یک مسئله چند وجهی است و یک موضوع تک وجهی نیست که با حل آن، مسئله نیز برطرف شود. ریشهایترین علت کار کودک فقر است، پس فقرزدایی مهمترین مسئله است.
وی ادامه داد: بخش دیگر مسئله فرهنگ است. گروهها و قومهایی هستند که اعتقاد دارند کودک باید کار کند. مسئله دیگر آموزش و پرورش است که بچههای در سن تحصیل را رها میکند در حالی که در قانون ما تحصیل رایگان و اجباری کودکان آمده است ولی این مسئله نادیده گرفته میشود و حتی کودکانی که در مدرسه هستند و میخواهند درس بخوانند هم با عناوین مختلف اخراج میشوند. با اخراج از مدرسه مسیر زندگی این کودکان به سمت کار میرود.
محسنی مسئله دیگر را نظام کار در کشور دانست که بچهها را به عنوان نیروی کار ارزان قیمت در کارگاههای غیر رسمی و حتی رسمی و صنوف به کار میگیرند و افزود: کسی بر این کارگاهها نظارت نمیکند در حالی که یکی از مسئولیتهای وزارت کار نظارت بر کارگاهها و وضعیت کارگران است که چون این کار را نمیکنند بچهها دارند در کارگاهها کار میکنند و کسی هم پاسخگو نیست.
وی تأکید کرد: مهمترین مشکل در حوزه کودکان کار نظام رفاه اجتماعی است که مسئولیت دارد اگر خانوادهای بیبضاعت، نیازمند، بیمار و ... است و این مسئله باعث وارد کردن صدمه به کودک میشود، دخالت کرده و خانواده را تحت پوشش قرار دهد و اگر کار کودک ناشی از فقر و به دلیل بیماری، فقر و مشکلات خانواده است این مشکلات را رفع کند.
محسنی افزود: وقتی این سیستم رفاهی گستردگی ندارد و قصور میکند نمیتوان بیش از این انتظار داشت که مشکل حل شود. حل مشکل کودکان کار برنامه، منابع، نیرو و ... لازم دارد اما این طرحهایی که ارائه میشود کارشناسی شده نیست و به سرنوشت طرحهای قبلی دچار میشود.
وی در پایان گفت: عیب عمده این طرحها نیز این است که بر کودکان کار خیابان متمرکز است و سایر کودکان کار را نمیبیند در حالی که کودکانی که برای کار در خیابان هستند بخش بسیار کوچکی از کودکان کار کشور هستند و بیشترین میزان کودکان در سایر حوزهها کار میکنند و اصلاً دیده نمیشوند و وقتی این کودکان را به قول خودشان جمعآوری میکنند، مدتی از خانوادههایشان دور میکنند و تروماهای روانی به آنها وارد میکنند و بعد از مدتی آنها را به همان مسیری که بودند باز میگردند.
انتهای پیام