سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متعددی منتشر کرده است که در ادامه پربازدیدترین آنها را بررسی میکنیم.
تقوا تنها خط ارتباط ویژه با خداوند است
حجتالاسلام محمدجواد حاج علیاکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه:
طبق این آیه کریمه انسان متقی هیچ بنبستی ندارد: «يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا». علتش ارتباط سطح بالاتر است. خدای متعال انسان متقی را دوست دارد و متناسب با سطح بالاتر ارتباط، رسیدگیهای ویژهای به او میکند. یکی از آنها «وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ» است که شامل هر نوع رزقی اعم از مادی و معنوی میشود. بنابراین اگر کسی در باب تقوا آمد، سطح ارتباطش با نام رزاق وارد سطح ویژهای میشود و رزق خاصی به انسان میرسد. یک نوع مطالبه رزق در ساحت رزاقیت پروردگار متعال عبارت است از رعایت تقوا، یعنی انسان بگوید زندگی خودم را با خواست الهی تنظیم میکنم نه با خواست دیگران. امام رضا(ع) بیان لطیفی دارند و میفرمایند خداوند با کسی خویشاوندی ندارد، تنها خط ارتباط ویژه با خدای متعال تقوا است که انسان از طریق آن به خدا نزدیک میشود.
پیامبر(ص) چه نوع رابطه عالمان و حکومت را نکوهش کردند؟
حجتالاسلام محمدرضا یوسفی، دانشیار دانشگاه مفید:
یکی از عواملی که باعث میشود علما از مسیر اصلیشان خارج شوند همان روایت مشهوری است که پیامبر(ص) فرمودند: «اَلْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ اَلرُّسُلِ مَا لَمْ يَدْخُلُوا فِي اَلدُّنْيَا قِيلَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِي اَلدُّنْيَا قَالَ اِتِّبَاعُ اَلسُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِينِكُمْ» یعنی فقها و علما امین پیامبران هستند، تا وقتی که وارد دنیا نشوند. یک نفر سوال کرد یعنی چه وارد دنیا نشوند؟ حضرت فرمودند یعنی فرمانبردار حکومت نشوند. این خیلی حرف مهمی است. در همه دنیا حکومتها نقش مهمی دارند. علما باید چه رابطهای با حکومت داشته باشند؟ آیا باید رابطهشان را قطع کنند یا خیر؟ طبیعتا علما باید با حکومتها تعامل داشته باشند اما چه تعاملی؟ علما باید از باب ناصح مشفق مرتبا حکومت را رصد کنند و اگر اشتباهی میکنند تذکر دهند. عالم دینی نباید در اختیار حکومت باشد، اگر اینطور باشد هر کاری حکومت میکند توجیه میکند. پیامبر(ص) در ادامه روایت میفرمایند اگر دیدید دستهای از علما و فقها اینگونه شدند، یعنی توجیهگر حکومت شدند، از دینتان نسبت به آنها احتیاط کنید و بترسید یعنی دین خود را به آنها ندهید و به سخنان آنها توجه نکنید.
مهمترین چالش حوزههای علمیه کاربردی کردن معارف دین است
حجتالاسلام محمد حاج ابوالقاسم دولابی، عضو مجلس خبرگان رهبری:
با توجه به اینکه نظام مقدس اسلامی در سایه هدایت علما در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ جهانی است، طبیعتا دشمنان ما در جهت تقابل با نظام بیشترین تلاش را خواهند کرد که مردم را از تکیهگاه اصلی خود که علما هستند دور کنند. این دور کردن در سطوح مختلف، در ابعاد مختلف و اشکال مختلف صورت میگیرد؛ در ابعاد علمی به یک شکل، در ابعاد تربیتی به شکل دیگر، در ابعاد اجتماعی به شکلی دیگر. در ابعاد علمی سعی دارند ارتباط علما با علم دینی را کمرنگ کنند و اینطور وانمود کنند که علم دینی کارایی ندارد. بنابراین یکی از چالشهای حوزه این است که کارآمدی علم دینی را به اثبات برساند. در عرصه عرفانهای نوظهور و مکاتب انحرافی که یکی پس از دیگری پدید میآید رسالت مهم حوزه و علما این است با جهاد تبیین که از اصلیترین وظایف آنها است با این جریانات مقابله کنند.
در عرصه سبک زندگی اسلامی دشمن با هجمه و حمله همهجانبه درصدد تغییر سبک زندگی مردم است. اینجا رسالت حوزههای علمیه با کمک دانشگاهیان این است که تمام تلاش خود را به کار بگیرند سبک زندگی اسلامی را بر پایه تعالیم دین و در چارچوب احکام الهی تنظیم و ترویج کنند و اگر موانعی در مسیر آن است کمک کنند تا برطرف شود. بنابراین مهمترین چالش حوزههای علمیه در یک کلمه کاربردی کردن معارف دینی است. اگر این اتفاق نیفتد بین حوزهها و توده مردم فاصله خواهد افتاد. مردم باید طعم شیرین معارف دینی را در زندگی خودشان احساس کنند. تحقق این امر آشنایی با نیازهای جامعه را میطلبد، آشنایی با روشهای تبدیل مبانی کلی قرآنی و حدیثی به سیاست و راهبرد و اقدام و برنامه را میطلبد. لذا حوزویان باید نسبت به شیوههای اقامه دین و عینی کردن دین در زندگی اجتماعی مسلح شوند.
دنیای مدرن دنیای ارزشهای نو و تجدیدشونده است
منصور ساعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:
جهانبینی و نظام ارزشهای نسل گذشته و نسل جدید از هم متمایز است. چرا؟ چون دنیای سنت که دهه گذشته در آن رشد کرده تحولاتش کمشتاب است، دنیای سنت دنیای ارزشهای پایدار و بلندمدت است. مثلا مسئله حجاب در نگاه این نسل به سختی میتواند تغییر کند ولی دنیای مدرن دنیای تحولات پرشتاب و دنیای ارزشهای نو و تجدیدشونده است. دنیای ارزشهای پویا و ناپایدار است که هر لحظه میتواند مورد تجدید نظر واقع شوند. به همین دلیل این جدال به گفتمان بین نسلها کشیده شده است.
آرمانشهر در زندگی روزمره ما جریان دارد
محمدعلی فتحاللهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:
آرمان، همان شهر است. ما گاهی به شهر به عنوان یک زندگی مادی و ایستا نگاه کرده و بعد میگوییم باید در خیالات خودمان جامعهای ایدهآل تصور کرده و سپس شهرمان را مطابق با آن بسازیم یعنی خیالات خودمان را موضوع فلسفه قرار دهیم چون خیالات موضوع، چیزهای غیر واقعی هستند اما در اینجا گفته میشود که خیال، واقعیت زندگی است. در فلسفه اسلامی، خیال برزخ است و وجود برزخی انسان، واقعیت اصلی اوست نه ماده، چراکه ماده وجود ندارد. این وجود برزخی روز به روز گسترش پیدا کرده و تا لحظه مردن ادامه دارد بنابراین خیالی و برزخی بودن واقعیت اصلی زندگی است و وقتی خیالات تحقق عینی دارند و صرفاً توهمات ذهنی نیستند بنابراین خیالی که در عالم اسلام شناخته شده است خودش را در شهر نشان میدهد و شهری شدن به معنای ورود از عالم ماده به عالم خیال است لذا انسان در شهر با آرمان زندگی میکند و آرمان، جزیی از وجود روزمره وی میشود و در نتیجه آرمانشهر در همین زندگی روزمره جریان دارد.
ارائه دستاوردهای علمی بانوان از ضرورتهای تمدن نوین اسلامی است
حجتالاسلام علی عباسی، رئیس جامعةالمصطفی العالمیه:
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کردند در کشور ما این الگوی غربی را اجرا کنند، چون این تمدن رویکرد تهاجمی دارد و به هیچ وجه خود را پاسخگو نمیداند اما انقلاب اسلامی این عرصه را به هم زده است. ما باید نگاه متعالی زن و خانواده را در جهان به دست بگیریم و امروز انتشار آثار علمی، معرفتی و پژهشی در رسانههای مختلف ضرورتی است که بیش از گذشته احساس میشود. اسلام در عین حفظ کرامت بانوان، مانعی برای حضور زنان فرهیخته توانمند و نقشآفرین در عرصههای مختلف قائل نشده است. خداوند متعال در سوره احزاب همه خصوصیات انسان متعالی را از جمله اهل صدق و راستی، اهل صبر و مقاومت و ایستادگی و تسلیم در برابر خداوند و ایمان به حقیقت و ... بیان میکند و پاداش و دستاورد بزرگ برای انسانی است که این خصوصیات را دارد.
آرمانشهر اسلامی آرزویی دوردست و غیرقابل تحقق نیست
حجتالاسلام رضا غلامی، رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی:
اگر بخواهم فوایدی برای ترسیم آرمانشهر اسلامی ذکر کنم یکی از این فواید به اوج رساندن نظریه سعادت و خوشبختی در قامت یک شهر است. این خیلی مهم است که در اینجا از یک بحث انتزاعی صحبت نمیکنیم بلکه فایده آرمانشهر اسلامی این است که در مواجهه با مدینه ترسیم میشود بنابراین بحث از آرمانشهر، اوج نظریهپردازی است. نکته دوم الگوسازی است و هرچقدر در این زمینه موفق باشیم میتوانیم الگویی را به جامعه و همه جهان اسلام ارائه دهیم. نکته دیگر امیدبخشی در آرمانشهر اسلامی است. این آرمانشهر میتواند یأسها و پژمردگیها را از بین ببرد. مسئله دیگر ممکن بودن تحقق آرمانشهر اسلامی است. نکته بعد اینکه هرگونه آرمانگرایی لزوماً مقابل واقعیتگرایی نیست بلکه میتوان به نوعی آرمانگرایی قائل بود که با واقعیاتها منافات نداشته باشد.
همچنین آرمانشهر در دوران غیبت با دوران ظهور در اندیشه سیاسی شیعه یکسان نیست اما میتوان اینها را در طول هم دید؛ بدین معنا که اگر آرمانشهر اسلامی در دوران غیبت به اسلام ناب تعلق پیدا کند میتواند مقدمه شکلگیری آرمانشهر اسلامی در دوران ظهور قلمداد شود. لذا اینکه برخی میگویند در دوران غیبت نباید از آرمانشهر اسلامی سخن گفت، این اشتباه است اما طبعاً تلاش برای تحقق آرمانشهر در دوران غیبت میتواند مقدمهای برای آرمانشهر اسلامی در دوران ظهور باشد.
انتهای پیام