وقف از سنتهای زیبای اسلامی و تجلی احسان و نیکوکاری در سیره ائمه اطهار(ع) محسوب میشود و در منابع فقهی درباره فضیلت و ثواب آن بسیار یاد شده و وقف در فقه به معنای حبس کردن مال و جاری کردن منفعت یا ثمره آن بدون دریافت عوض است. بدین ترتیب که پس از وقف از نقل و انتقال مال یا از میان رفتن آن جلوگیری و منافع آن در مقصد مورد نظر هزینه میشود. به همین علت آن را صدقه جاریه مینامند، چراکه منافع آن پیوسته باقی میماند. صدقه یکی از بارزترین مصداقهای تزکیه و کاملترین مصداق آن وقف است. در وقف اصل مال انسان ثابت میماند و فرع یعنی منافع آن بادوام خواهد ماند و ثبات آن اصل، جریان خواهد داشت و هیچ صدقهای چون وقف مزیتی جاودانه ندارد.
پس از تحولات ۱۳۵۷ در ایران، وقف و فرهنگ آن احیا شد. امام خمینی(ره)، که عمر خود را وقف جلب رضای خدا و مبارزه با طاغوت کرد، به سنت شریف وقف توجهی ویژه کرد و همچون دیگر فقهای بزرگ اسلام و نیز در کتاب تحریرالوسیله بابی را در کنار سایر فروعات دین به وقف اختصاص داد و فتوای ایشان در مورد وقف چنین است که موقوفات باید به حال وقفیت باقی بمانند. این امر نشاندهنده اهمیت وقف است و در همین زمان موقوفات از گسستگی و نابسامانی ناشی از سیطره طاغوت خارج شد و مقام و مرتبه واقعی خویش را یافت.
در رابطه با بررسی روند تغییرات حوزه وقف و تأثیر آن در رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی با نعمتالله موسیپور، عضو هیئت علمی دانشگاه هرمزگان و فعال عرصه مدیریت امور خیریه به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ با توجه به نیازهای روز جامعه، حوزه وقف تا چه حد توانسته است، پاسخگوی این نیازها باشد؟
وقف یکی از گونههای نیکوکاری است و نوع خدمت آن نیز براساس آنچه که در جامعه ما رواج دارد، معمولا با تعیین واقف مشخص میشود. واقفان هستند که تعیین میکنند اموالشان در زمان حیات و یا ممات آنها چگونه مورد استفاده قرار گیرد. لذا کیفیت آثار وقف به آگاهی واقفان و به اینکه آنها مسائل آینده را ادراک کرده و امکان تغییر را در نوع وقف خود به گونهای قرار دهند که با آینده و شرایط آن سازگار شود، بستگی دارد. از این نظر وقف در جامعه ما به سبب اینکه اصولا عملی بوده که مردمان سنتیتر انجام میدادند و معمولا نیز این اشخاص در اواخر عمر خود به این موضوع میرسیدند و احساس میکردند که خود آنها تشخیص بهتری از دیگران دارند، اغلب به تناسب ادراک و محدود به زمان آنها تعیین شد.
از این نظر وقتی زمان وقف گذشته باشد، اغلب این وقفها امروز با ناکارآمدی مواجه شده و ادارهکنندگان این مجموعههای وقفی نیز اغلب اوقات در تصمیم و سودآوری آن ذینفع نیستند و از این نظر ممکن است که خیلی با درایت و کفایت به موضوع وقف نپردازند. بخشهای زیادی از مجموعه آن چیزی که امروزه در جامعه ما به عنوان وقف مطرح است، درگیر سازوکار نسبتاً اداری شده و این درگیر شدن در نظامات اداری نیز تا حدی آن را ناکارآمد کرده است. لذا میتوان گفت وقف یکی از سرمایههای ارزشمند ناکارآمد جامعه ماست و این مجموعه قاعدتاً نیاز به تصمیمات انقلابی دارد. بنابراین، نیازمند نوعی انقلاب در وقف گذشته هستیم تا بتواند این مجموعه سرمایه بزرگ را در خدمت شرایط امروز جامه قرار دهد.
ایکنا ـ امروز در چه حوزههایی بیشتر نیاز به مشارکت واقفان داریم؟
زمینههایی که امروز برای ورود حوزه وقف وجود دارد، بسیار متنوع هستند و امروز بیش از آنکه نیازمند وقف ثابت باشیم، باید به سمت ایجاد وقفهای متحول حرکت کنیم. زمانی که واقفان وقف را به زمان خود و فعالیتهای ویژه محدود میکنند، در حقیقت وقف ثابت ایجاد کردهاند اما وقف متحرک یا متغیر وقفی است که موضوع استفاده از آن به تناسب زمان از سوی ادارهکنندگان آن مطرح میشود و امروز جامعه ما نیازمند وقفهای متغیر یا متحرک است که بتوان به تناسب زمان و شرایط و نیاز روز آنها را تعریف کرده و به کار گرفت.
البته در این نوع وقفها قاعدتا باید اقتصاد مدیریت به خوبی لحاظ شود. امروز فتاوایی وجود دارد که متولیان وقف میتوانند از موقوفات بهره بگیرند اما اگر آنچه که بدان دستاورد متناسب گفته میشود، حاصل نشود، فردی مدیریت خواهد کرد که هیچگونه توسعه و رشدی در وقف به وجود نمیآورد. به نظر میرسد که وقفهای جامعه امروز درگیر همین وضعیت شده است یعنی اغلب وقفهای خانوادگی ناکارآمد هستند؛ چراکه در میان اعضای خانواده فردی که حداقل توان را داشته و نمیتواند حتی اقتصاد خود را اداره کند، برای مدیریت وقف گمارده شده است که در عمل هیچگونه ادارهای رخ نداده و مدیر انتخاب شده فقط ناظر بر نابودی وقف ایجاد شده است.
ایکنا ـ آیا حوزه وقف میتواند در رفع مشکلات اقتصادی کشور تأثیرگذار باشد؟
آنچه که واقعیت امر است، خیریه و نیکوکاری که وقف نیز یکی از زیرمجموعههای آن است، به لحاظ برآوردهای اقتصادی حدود 40 درصد اقتصاد جامعه را شامل میشود. اینکه میزان این مجموعه اقتصادی اینچنین وسیع است، بدان معناست که میتواند بر روی اقتصاد دولتی و خصوصی تأثیر داشته و حتی به تنهایی حریف هر کدام از آنها باشد. چنین مجموعه بزرگی اگر با مدیریت صحیح و اختیارات متناسب با زمان آمیخته شود، میتواند وضعیت موجود را متحول و متفاوت کرده و جامعه را رو به رفاه ببرد.
موضوع اصلی اینجاست که احتمالا واقفان اغلب در آنچه که وقف کردهاند، جامعه را با نگاه رفاه مدنظر قرار ندادهاند. واقفان در ایجاد وقفهای خود مسئله رستگاری مردم را درنظر گرفتهاند، منتهی رستگاری را در رفاه جستوجو نکردهاند بلکه وقف آنها به گونهای بوده است که توسعه لازم را در جامعه ایجاد نکرده تا بتواند رفاه اجتماعی را پدید آورد. این نوع وقفها اغلب به گونهای ترسیم شدهاند که فقط از میرایی و مرگ افراد جلوگیری کند. انسانها را همچنان در میزانی از رنج قرار میدهد تا به رستگاری برسند. این دیدگاه رنج ـ رستگاری در مجموعه افکار کسانی که در گذشته وقف کردهاند حاکم بوده و بیشتر متولیان موقوفات نیز امروز همین وضعیت را دنبال میکنند.
در حال حاضر واقفانی هستند که وقف کرده و در فعالیتهای تأثیرگذار امروزی شرکت کردهاند و وقف آنها از جنس متغیر یا متحول محسوب میشود. وقف متحول به طور مستقل بازتولید میشود و خیران و واقفانی نیز هستند که به صورت پیوسته خود را به مجموعههای اینچنینی متصل میکنند اما در گذشته چنین مسائلی وجود نداشت و اگر هم چنین موقوفاتی وجود داشته، استفاده بهینهای از آنها نشده است. لذا بخش بزرگی از سهم 40 درصدی امور خیریه و نیکوکاری در جامعه بدون بهرهوری و استفاده باقی مانده است.
ایکنا ـ بسیاری از مردم همانند گذشته توان مالی برای ایجاد وقفهای بزرگ ندارند، به همین جهت به صدقه روی میآورند؛ چه ساز و کاری برای جمعآوری منابع خرد مردم و مشارکت آنان در امور وقفی در نظر گرفته شده است؟
احتمالا سازوکاری که به نام خیریه و نیکوکاری در جامعه ما مطرح است، انعطاف بیشتری دارد تا بتواند اموال خرد مردم را به کار گرفته و از آنها استفاده مفیدی به حال جامعه کند. به نظر میرسد در این زمینه اگر سازوکار خیریه را که وقف نیز از مجموعههای آن است، در جامعه دنبال کنیم، میتوانیم از اموال خرد مردم نیز به صورت تأثیرگذارتری در امور خیریه بهرهگیری کنیم. امور خیریه متناسب با زمان خود را سازمان میدهد و محدودیتی در تغییر وضعیت و انطباق با شرایط ندارد و از این نظر کشش این را دارد که سرمایههای کوچک را در کنار یکدیگر قرار دهد.
اما اگر بنا باشد فقط راهکار وقف را در این حوزه دنبال کنیم، راهکار آن این است که احکام اوقاف از سوی صاحبان فتوا بازبینی و بازسازی شده و فتاوای متناسب با زمان اکنون برای وقف و شرایط و نحوه استفاده از آن صادر شوند که با شرایط امروز جامعه و جهان سازگاری داشته باشد. در این رابطه باید نگرش تازهای به احکام وقف پدید آمده و فقهای جامعه به موضوع ورود پیدا کنند تا بتوان از وقف، اقتصادی روان، پویا و در خدمت جامعه ایجاد کرد.
ایکنا ـ یکی از مشکلات امروز جامعه ناآگاهی واقفان از نیات جدید و نیازهای روز جامعه است. برای رفع این مشکلات چه برنامههایی اجرا شده است؟
آگاهی دادن یکی از راهکارهای شناخت جامعه از حوزه وقف است. رسانهها در این زمینه بسیار مؤثر بوده و تأثیرگذار هستند. در عین حال شاید انتشار پژوهشهای مربوط به وقف در جامعه و ایجاد رشتههای مربوط به وقف و امور خیریه در مراکز علمی بتواند زمینهای را فراهم کند تا متولیانی وارد صحنه شوند که وقف و امور خیریه را به طور علمی بررسی کنند. این مسئله باعث میشود تا اندک اندک آگاهیهای جامعه بالا رفته و نیات و اقدامات افرادی که در حوزه وقف فعالیت میکنند، دچار تغییر و تحول شود.
البته این مسئله چیزی نیست که بتوان به سرعت آن را دگرگون کرد؛ چراکه فرهنگ وقف سنتی طی چندین قرن در جامعه ایجاد شده و به راحتی نمیتوان همه چیز را به سرعت دگرگون کرد و به سمت و سوی ایجاد وقفهای نو و جدید حرکت کرد، اما به هر حال راهکار این مسئله این است که دانایی و آگاهی افراد از شرایط و اقتضائات روز و حتی میزان تضمین امید آنها در رابطه با ثواب اخری ایشان افزایش پیدا کند.
کسانی که دین را ترویج کرده و مردم را به آخرت ارجاع میدهند، میتوانند واقفان را به گونهای آگاه کنند که اقدامات آنها به طرز دیگری با نیات جدید و تازه نیز میتواند امید ثواب اخروی آنها را بیش از پیش تضمین کند. همچنین، اقتصاددانان، مدیران، جامعهشناسان و مردمشناسان نیز میتوانند مردم را به گونهای آگاه کنند که میتوانند با همین امید، آرزوها و نیاتی که دارند، امر وقف را به نحوی پیش ببرند که بتواند به جامعه، مردم و نیات اخروی آنها کمک بیشتری کند.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام