رهبر معظم انقلاب در دیدار چندی پیش با مردم ایلام فرمودند: «...فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است: حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راهها را باید هموار کند... ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفهى ما است...».
حجتالاسلام صابر اکبری جدی، رئیس دبیرخانه نهاد نمایندگی ولی فقیه در امور دانشجویان خارج از کشور در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره چرایی وظیفه حکومت اسلامی در رساندن مردم به بهشت برخلاف حکومت غیر اسلامی گفت: نکتهای که مقام معظم رهبری در دیدار با مردم ایلام مطرح کردند نکتهای بسیار کلیدی در تفاوت نگاه اسلام به حکومت با دیگر مکاتب و گرایشهای سیاسی است.
وی ادامه داد: در حقیقت فلسفه حکومت در اسلام این است که انسانها را به سمت خداوند و سعادت دنیوی و اخروی هدایت کند. بنابراین پیامبر(ص) نیامده است تا اینکه حاکمی مانند سلطانها و پادشاهان شود زیرا پیامبر(ص) خود فرمودند که خداوند مرا مخیر کرد میان اینکه سلطان حاکم باشم یا پیامبر مرسل و من پیامبری را انتخاب کردم.
اکبری جدی افزود: یعنی نگاهی که پیامبر(ص) به دنیا دارد از منظر سلطانی و حکومت کردن نبوده است. البته در عین حال خود پیامبر(ص) به عنوان یک رهبر مقتدر حکومت تشکیل داده است، جنگهای بزرگی را مدیریت کرده است، یک نظام وسیع و گسترده اقتصادی سیاسی شکل داده است و تا آخر عمر مبارک نیز در رأس این حکومت بوده است.
وی اظهار کرد: ما معتقدیم پیامبر(ص) در کنار این، امام و رهبر هم هست، اما رهبر همه انسانها برای حرکت به سمت سعادت و رسیدن به کمال انسانی و رسیدن به بهشت که محصول کمال انسانی است.
رئیس دبیرخانه نهاد نمایندگی ولی فقیه در امور دانشجویان خارج از کشور عنوان کرد: البته لازمه رسیدن به این کمال، آبادانی جامعه، نظم و انضباط اجتماعی، حاکمیت اخلاق در جامعه، بهبود مناسبات و روابط انسانی و از بین بردن فقر، تبعیض و اختلاف طبقاتی و مسائلی از این گونه است.
وی تأکید کرد: بنابراین عدالت و حاکمیت قسط در جامعه یکی از ضروریات هدایت مردم به سمت سعادت خواهد بود. لذا در حاکمیتی که براساس مبانی اسلامی شکل میگیرد درست است که مسئله تأمین معاش و امنیت مردم و توسعه و رشد اقتصادی هدف است اما یک هدف میانی است و هدف غایی نیست و هدف غایی و نهایی در حاکمیت اسلامی رشد و کمال انسانها، بالابردن بعد معنوی انسانها و خدایی کردن آحاد جامعه و نهایتا رساندن آنها به جایگاه اصلی که همان بهشت و نعمتهای بی پایان الهی است.
اکبری جدی تصریح کرد: این نگاهی است که در حاکمیت اسلامی وجود دارد که برگرفته از جهانبینی اسلام است، زیرا اسلام معتقد است این دنیا معبر و محل گذار انسانها است. انسان برای ماندن در این دنیا نیامده است و بهشتش در این دنیا نیست اما در عین حال مسیر آن بهشت حقیقی از این دنیا میگذرد و اگر انسان میخواهد به آن بهشت برسد باید دنیای خودش را در آن مسیر طراحی کند و بسازد.
وی یادآور شد: پس وظیفه یک حاکم اسلامی این است که بتواند این مسیر را هموار کند و درست طراحی کند وگرنه اگر این وظیفه را از حاکمیت اسلامی حذف کنیم مانند سایر حکومتها میشود که وظیفهشان را تنها تامین امنیت، بهبود وضعیت معیشتی و بهداشتی و رفاه مردم و این گونه مسائل میدانند.
اکبری جدی اظهار کرد: البته کسی منکراین وظایف برای حاکمیت اسلامی نیست ولی تمایز اصلی حکومت اسلامی با حکومتهای غیر اسلامی در این است که این بخش از فعالیتها در مسیر آن کمال و هدایت الهی تعریف میشوند. لذا فلسفه این تمایز وظیفه میان حکومت اسلامی و غیراسلامی در نگاهی است که اسلام به دین و دنیا، کمال انسانی و پایان سعادتمند زندگی انسان دارد.
حجتالاسلام اکبری جدی درباره این استدلال که «با زور نمیتوان مردم را به بهشت رساند» و چگونگی راهکار حکومت اسلامی در رساندن مردم به بهشت گفت: باید میان مسئله اعمال قوه قهریه در برخی از موارد از سوی حاکمیت و هدایت مردم با زور و فشار تفکیک قائل شد.
وی در توضیح این مسئله اظهار کرد: در واقع حاکمیت اسلامی وظیفه دارد تمام زمینههای رشد و کمال انسان را در جهت رسیدن آحاد افراد جامعه به بهشت فراهم کند.
این کارشناس علوم قرآنی افزود: یکی از وظایف حکومت در این رابطه به جز مسائل مادی، توجه به مسائل معنوی و آموزش این مفاهیم ومعارف به آحاد افراد جامعه است. بنابراین اگر جامعه بخواهد در این مسیر حرکت کند همچنان که ضوابط و قوانینی برای مناسبات و روابط اقتصادی و سیاسی وضع میشود تا همه در آن چارچوبها عمل کنند و اگر کسی برخلاف قوانین عمل کرد مجازات می شود نیازمند ضوابط و قوانین در حوزه مسائل اخلاقی نیز میباشد.
وی تأکید کرد: زیرا منافعی که در نظم و انضباط وجود دارد نیازمند یک حافظ است و نمیتوان آن را رها کرد. پس مسئله این است که در مسیر رسیدن به آن سعادت حقیقی، حاکمیت باید همه این عرصهها را ببیند، زمینهها را فراهم کند، آموزشها را پیشبینی کند، مسیر رشد معنوی انسانها را تدارک ببیند و در اختیار مردم قرار دهد، کمک کند افراد از این مسیر منحرف نشوند، چارچوبها را دقیق تعریف کند و خطوط قرمز و به تعبیر قرآن حدود الهی را مشخص کند، چون اگر جامعه از این مسیر خارج شد در ورطه هلاکت میافتد.
اکبری جدی عنوان کرد: بنابراین چارچوبها و خطوط قرمز حتما باید مدنظر حاکمیت اسلامی قرار بگیرد و نباید رها شود. البته در بین این خطوط که عرض وسیعی را نیز در برمیگیرد آزادی و حق انتخاب انسانها و قدرت تصمیم گیری آنها به رسمیت شناخته میشود و به کسی الزام نمیشود ولی صحبت این است که اگر در جامعهای از آن خطوط قرمز بخواهد تعدی شودف باید با آن برخورد شود.
وی افزود: مثلا در مسئله بهداشت و سلامت جامعه، شرکتهای مختلفی آزادانه در زمینه صادرات و واردات دارو فعال هستند اما اگر کسی یا شرکتی بخواهد داروی خارج از چارچوبی را وارد کند که سلامت جامعه را تهدید کند با آن برخورد میشود و آن داروها را جمعآوری میکنند.
رئیس دبیرخانه نهاد نمایندگی ولی فقیه در امور دانشجویان خارج از کشور گفت: عین همین را در مسائل فکری و اخلاقی داریم؛ حاکمیت در عین اینکه فضای آزاداندیشی را باز میگذارد ولی حتما خطوط قرمزی را نیز تعریف میکند.
وی ادامه داد: اگر قرار باشد عدهای این خطوط را بشکنند و مسائلی را پمپاژ کنند که فضای فکری و معنوی جامعه را مسموم کند طبیعی است که حاکمیت به دلیل اینکه در قبال ذهن و فکر جامعه مسئولیت دارد باید با آن برخورد کند.
حجتالاسلام اکبری جدی اظهار کرد: در واقع کاربرد زور و اجبار با تعیین چارچوب در مسیر هدایت و محافظت از آن چارچوبها از سوی حاکمیت متفاوت است والا سلامت روانی جامعه و بهداشت عمومی جامعه در حوزه مسائل عاطفی و فکری به مخاطره میافتد و مطرح شدن مسئله امر به معروف و نهی از منکر در اسلام نیز از همین جهت است.
وی عنوان کرد: در جامعه اسلامی باید نسبت به مسائل ناشایست حس عکس العمل وجود داشته باشد چرا که جامعه یک موجود زنده و پویاست و اگر قرار شد در یک جامعه اسلامی انحراف، فحشا و منکری ترویج شود این جامعه چون زنده است در برابر این تحریک عکس العمل نشان میدهد و این مسئله عجیبی نیست.
اکبری جدی در پایان تأکید کرد: باید دانست این غیر از مسئله زور و فشار است و در واقع عکسالعمل یک موجود زنده در برابر عوامل تهدیدگر است. به عبارتی امر به معروف و نهی از منکر بیانگر حس سلامت اجتماعی است که هم مردم و هم حاکمیت باید نسبت به آن حساس باشند.