به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا)، دومین نشست از سلسله نشست های «مطالعات قرآنی؛ وضعیت حال چشمانداز آینده» عصر دیروز دوشنبه 29 اردیبهشت ماه با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدعلی ایازی، مدرس حوزه و دانشگاه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. ایازی در این نشست به یکی از محورهای مطالعات قرآنی یعنی تفسیر پرداخت.
فهم مراد الهی؛ هدف غایی مطالعات قرآنی و تفسیر و امالعلوم این حوزه
بنا بر این گزارش، ایازی با اشاره دلیل انتخاب موضوع تفسیر برای سخنرانی خود، گفت: دلیل من این بوده است که ام العلوم مطالعات قرآنی و علوم قرآن، علم تفسیر است و اگر علوم قرآن هم پیدایش یافته و اندیشمندان بسیاری در این حوزه کار کردهاند، به این دلیل بوده است که علوم قرآن را به عنوان مقدمهای برای تفسیر قرار بدهند. به عبارت دیگر هدف غایی مطالعات قرآنی شناخت قرآن و فهم مراد الهی و کشف مقصود نهایی با تعابیر گوناگون است.
دانشهایی که برای تفسیر ضرورت دارند، اما از آنها استفاده نمیشود
وی با اشاره به مطرح شدن دانشهایی جدید در مقدمات تفسیر، گفت: متأسفانه با این که درباره دانشهایی نظیر سمانتیک، نشانهشناسی، هرمنوتیک، تاریخ و قواعد جدیدی که امروز مطرح هستند صحبت زیاد شده است اما اینها عملاً حضوری در رشته تفسیر پیدا نکردهاند و در هر حال ما امروز با این امر مواجه هستیم که خیلی چیزها هست که برای تفسیر ضرورت دارد اما استفاده نمیشود.
بیتوجهی به دانشهای جدید تفاسیر معاصر را در چارچوب تفاسیر سنتی نگه داشته است
ایازی ادامه داد: در واقع امروز هر آن چه تفسیر نوشته میشود همان تفاسیر سنتی هستند که با همان روال گذشته نوشته میشود و از همان دانشهای گذشته استفاده میکنند و توجهی به دانشهای جدید ندارند و عملاً تفاسیر آنها دارای مشکل است و چالش دارد و شبهات را حل نمیکند و اشکالاتی هم به وجود میآورد؛ در حالی که اگر بروند و نگاه زبانشناختی داشته باشند، نگاه تاریخی داشته باشند، نگاه هرمنوتیکی داشته باشند و ببینند که چه اتفاقاتی افتاده است که یک معنای خاص تثبیت شده است دیگر این قدر بر آن معانی تکیه نمیکنند.
این مدرس حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: فصلی از چالشهایی که امروز در حوزه قرآنشناسی ما به وجود آمده ریشه در عدم استفاده از این دانشها دارد.
نویسنده کتاب تفسیر قرآن مجید بر گرفته از آثار امام خمینی(ره) افزود: انبیاء هم برای این میآیند که اغلال را از دست و پای بشر جدا کنند تا بشر بتواند بیندیشد. معنای این مطلب این است که اگر یک جایی بود که راهی و روشی و نوع تفسیری از دینشناسی برای ما ایجاد غل و زنجیر کرد و زنجیری بر فکر و عقل و اندیشه ما ایجاد کرد معلوم میشود که این روش و نگاه مشکل و مسئله دارد.
رشد کمی و کیفی تفسیر در دوره معاصر/جای خالی اتفاق اصلی
ایازی در ادامه با اشاره به رشد کمی و کیفی تفسیر در دوره معاصر، بیان کرد: ما می توانیم ادعا کنیم که امروز تفسیر در مقایسه با 14 قرن گذشته آن چنان گسترش پیدا کرده است که حجم تفسیرهایی که در دوره معاصر نوشته شده است با تفاسیری که پیش از آن نوشته شده است برابری میکند. اما با این وجود آن اتفاقی که باید بیفتد نیفتاده است.
لزوم عصری شدن تفاسیر و پر شدن فاصله متن و امروز
وی بر لزوم عصری شدن تفاسیر تأکید کرد و گفت: تفسیر ما باید تفسیر عصری بشود یعنی باید تفسیری باشد که نیازهای امروز ما را بشناسد، چالشهای امروز را بشناسد، جامعه خود را بشناسد و مفسر بتواند شکاف تاریخیای را که بین امروز و متن اتفاق افتاده است پر کند.
چالشهای اصلی در تفسیر
نویسنده کتاب «قرآن و تفسیر عصری» چالشهای اصلی در تفسیر را در چهار حوزه قصص قرآن، آیات هستیشناختی قرآن، زبان قرآن و اسماء و صفات الهی به ویژه اسماء و صفات خبری خداوند دانست و با تأکید بر مبحث زبان قرآن، بیان کرد: شاید اگر زبان قرآن را بشناسیم خیلی از مشکلات و مسائل ما در حوزه تفسیر حل بشود.
داشتن رویکرد مقصدشناسانه؛ لازمه عصری شدن تفاسیر
ایازی لازمه عصری شدن تفسیر و عطف توجه مفسران به نیازهای زمان و جامعه را داشتن رویکرد مقصدشناسانه در تفسیر دانست و در توضیح تفسیر مقصدشناسانه به بحث جسم و روح قرآن پرداخت و با تأکید بر وجود روح برای جسم و الفاظ و بیانات قرآن، گفت: باید دید که آیا قرآن و مطالب آن حقیقت و کنهی دارد که ممکن است به زبانهای مختلف بیان شود. باید دید که اگر قرآن از یک مقام استعلایی به زبان ما نازل شده است و راجع به مسائلی سخن گفته است که به دلایل مختلف با محدودیتهای زبانی مواجه است، آیا بالاخره میتوانیم برای این قرآن متنزّل یک روح و یک حقیقت و یک معنا تصویر کنیم که اگر در لفظ دچار مشکل شدیم بگوئیم که این روح و حقیقت میخواهد فلان مطلب را بگوید.
وی ضمن تأیید وجود چنین روحی، مواضع التفات مقصدگرایانه به روح و حقیقت قرآن را جایی دانست که نزاع و اصطکاکی بین روح و صورت پدید میآید و گفت: دعوا آنجاست که بین روح و صورت قرآن اصطکاک میشود و این مسئله مطرح است که آیا باید صورت را گرفت یا روح را. بنابراین در آن جایی که اصطکاک نباشد بحثی نداریم، اما جایی هست که اگر ما بخواهیم دستوری از دین یا نگاهی اعتقادی یا اخلاقی را اخذ کنیم با فلسفه قرآن نمیخواند.
تفسیر مقاصدی، معطوف به حل مشکلات فکری و اجتماعی
ایازی چنین نگاهی را معطوف به حل مشکلات فکری و اجتماعی در حوزه دینداری و اخلاق و فرهنگ دینی دانست و با تأکید بر رفتن به سمت تفاسیری با چنین رویکرد، بیان کرد: در این جا ما به دنبال این هستیم که مباحث را با آن روح تطبیق بدهیم و ببینیم که این روح کجا هست یا نیست. خداوند میخواسته است با آن روح با ما ارتباط برقرار کند و الفاظ فقط وسیله و پلی بودهاند برای این که خدا بتواند با ما ارتباط برقرار کند و آن روح بیاید و تنزل پیدا کند.
نویسنده کتاب آشنایی با تفاسیر در ادامه با پرداختن به سوابق مقصدگرایی در تفسیر، از جمله به عرفان و ادبیات عرفانی، تفسیر المنار عبده، التحریر و التنویر ابنعاشور و تفسیر امام خمینی(ره) اشاره کرد.
وی اصول بیان شده در قرآن را بهترین شاهد و منبع برای این رویکرد مقصدشناسانه عنوان کرد و ضمن اشاره به دو شیوه قرآن در بیان مقاصد و اهداف، گفت: قرآن به دو شیوه کلی و جزئی مقاصد و اهداف را بیان کرده است. قرآن هم یک سری اصل کلی مانند اصل عدالت، اصل کرامت انسان، حق حیات انسان، اساس معنویتگرایی انسان، اخلاقگرایی انسان و ... را بیان کرده است و هم یک سری چیزها را به صورت موردی مطرح و مسائلی را راجع به آن عنوان کرده است.
مزیتها و نتایج گرایش مقاصدی در تفسیر قرآن
ایازی با اشاره به مزیت گرایش مقاصدی در تفسیر قرآن، گفت: یکی از مزیتهای این گرایش در تفسیر این است که توقعات ما را از دین و دینداری مشخص میکند و میگوید که مبدأ کجاست و منتها کجاست و معلوم میشود که اگر ما به جایی غیر از آن چه مقصود دین است رسیدیم دیگر آن دین نیست. از جمله بحثهایی که از باب تفسیر علمی میشود.
این مدرس حوزه و دانشگاه افزود: ما منکر این نیستیم که آیات قرآن بسا اشارات علمی به موضوعاتی داشته باشد اما ما میخواهیم بگوئیم که وقتی که ما نگاه مقاصدی در تفسیر داریم طبعاً دیگر بحث تفسیر علمی را نخواهیم داشت. همچنین یکی دیگر از مزیتهای تفسیر مقاصدی پاسخ داده شدن به شبهات است.
مهمترین کارکرد تفسیر مقاصدی
وی دستهبندی ثابت و متغییر، انطباق و تناسب بخشیدن متن با وضعیت شرایط زمانی مسلمانان و برقراری نسبت بین گذشته و حال و همچنین مشخص شدن اولویتهای دینداری را به عنوان لوازم و نتایج گرایش مقاصدی در تفسیر دانست و افزود: مهمترین کارکردی که تفسیر مقاصدی دارد این است که شرایط عصر نزول را تشریح میکند و فضای کلی و فرهنگ عام را توضیح میدهد و اختلاف افق را نشان میدهد تا موقعیت کلام وحی روشن شود.
قواعد اصلی تفسیر مقاصدی
ایازی با اشاره به این مطلب که بهترین روش برای پر کردن این شکاف تاریخی، کشف حقیقت مراد و مقصود بیان و گوهر کلام است، به قواعد این تفسیر پرداخت و ضمن بیان این مطلب که قاعدهمند نبودن این گرایش در تفسیر میتواند به تفاسیر من عندی و باطنی منجر شود، گفت: اولویت متن قرآن به عنوان منبع این مقصد و مقصودشناسی، برهانی شدن مقصد و استناد به ادله عقلی، قواعد اصلی این تفسیر هستند.
ابعاد مقصدگرایی در تفسیر
وی در مورد ابعاد مقصدگرایی در تفسیر نیز با اشاره به این مطلب که مقصدگرایی باید با توجه به اهداف و فلسفه بعثت تعریف و توصیف شود، تفسیر مقصدگرایانه را دارای ابعاد اجتماعی، فرهنگی تاریخی، احکامی و اخلاقی دانست.
ایازی در پایان با اشاره به این که امروزه اشکالات و شبهات جدی در حوزههای اعتقادی و شرعی پدید آمده است و با تدکید بر ناکارآمدی بسیاری از شیوهها که عملاً میکوشند صورت مسئلهها را پاک کنند، گفت: من معتقدم که اگر ما تفسیر مقصدگرایانه داشته باشیم میتوانیم با بخش عظیمی از این چالشها برخورد کنیم و شبهات را پاسخ بدهیم.