به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در ادامه سلسله گزارشهای «درمحضر علماء» و بهانه سالگرد آیتالله العظمی سید صدرالدین موسوی عاملی اصفهانی، که امروز 27 آبان است؛ این بار به بیان روزانههای زندگی این عالم دین پرداختهایم.
آیتالله سید صدرالدین موسوی عاملی اصفهانی از علمای بزرگ اصفهان در قرن سیزدهم است؛ پدرش سید محمدصالح از دانشمندان و فضلای به نام روزگار خود بود.
وی از استعداد فوقالعاده برخوردار بود، به گونهای که در 12 سالگی در مجلس درس علامه وحید بهبهانی شرکت میکرد. همچنین از خود ایشان نقل شده: «پیش از آن که به حد بلوغ برسم به مجلس سید اجل بحرالعلوم میرفتم و از برکات انفاسش بهرهمند میشدم.» ایشان در محضر اساتید بسیاری حضور یافت و از هر یک از آنان، به مقتضای وقت و زمان استفاده کرد و در سنین جوانی، فقیهی کامل گردید. صدرالدین در سال ۱۱۹۷ قمری همراه پدر به عتبات عالیات مهاجرت کرد و تحت نظارت پدر، تربیت اسلامی یافت.
ویژگی اخلاقی
از ویژگیهای آن عالم ربانی، تهذیب نفس و وارستگی بود که آن را همزمان با تحصیل علم، پیگیری کرده و در عمل تجربه کرده بود. زندگی را با زهد و قناعت سپری کرد و با این که خانواده پرجمعیتی داشت، اما به همان کیفیتی که در نجف زندگی میکرد، زمان ریاست و مرجعیت خود در اصفهان نیز به همان نحو زندگی کرد. بکاء و کثیر المناجات بودن از دیگر ویژگیهای این سید بزرگوار بود. نقل شده: «شبی از شبهای ماه رمضان داخل حرم امیرالمومنین علیه السلام شد، بعد از زیارت پشت سر مقدس نشست و شروع کرد به خواندن دعای ابوحمزه ثمالی؛ همین که به جمله: «الهی لاتؤدبنی بعقوبتک» رسید، گریه نموده و پیوسته آن را تکرار میکرد و اشک میریخت تا این که غش کرد و او را از حرم مطهر بیرون بردند.»
ایشان نسبت به انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه داشت. تظاهر به گناه و معصیت را برنمیتافت و در اصفهان به اقامه حدود میپرداخت. این بزرگوار یک وقت در مجلسی که به مناسبت عزای سیدالشهداء (ع) برپا شده بود حاضر شد. در آن مجلس، جماعتی از اعیان و اشراف و یکی از شاهزادگان که ریشش را تراشیده بود، شرکت داشت. وقتی نظر آن بزرگوار به صورت او افتاد، فرمود: «حلق اللحیه من شعار المجوس و صار من عمل اهل الخلاف»؛ تراشیدن ریش، از شعار گبران و عمل اهل خلاف است و این مرد، ریش خود را تراشیده و آمده در مجلسی که برای عزای سیدالشهدا (ع) است ولذا برای نهی از منکر و اعتراض، در آن مجلس نماند و بیرون رفت.
رحلت
سرانجام در اواخر ماه شوال سال ۱۳۶۲ قمری به همراه خانواده به عراق مسافرت کرد. پس از چند ماه توقف در مجاورت جد بزرگوارش در شهر کاظمین، به کربلا رفت؛ سپس در کنار بارگاه ملکوتی مولی الموحدین امیرالمؤمنین(ع) سکنی گزید. تا این که در شب جمعه چهاردهم محرم سال ۱۳۶۴ قمری، به میهمانی حضرت امیرالمؤمنین(ع) در سرای جاوید پر کشید. پیکر مطهرش باشکوهی خاص تشییع و در صحن علوی(ع) به خاک سپرده شد. رضوان خدا بر او باد.
علیرضا برومند