جبهه دانشگاه خودسازی بود/ سوختن رزمندگان در قیر داغ؛ خاطره تلخ آن روزگار
کد خبر: 3647208
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۶ - ۰۶:۳۸

جبهه دانشگاه خودسازی بود/ سوختن رزمندگان در قیر داغ؛ خاطره تلخ آن روزگار

گروه فرهنگی: پرستار دفاع مقدس در بیان خاطرات خود از آن دوران بیان کرد: دفاع مقدس، دفاع از انقلاب و اسلام بود، شعارها و حرکت‌ها مشخص بود، هیچکس به دنبال مادیات و چیزهای دیگر نبود، جبهه به نوعی دانشگاه خودسازی بود.

طاهره قلی‌زاده، بانوی پرستار دوران دفاع مقدس، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، با اشاره به اینکه دفاع مقدس، دفاع از انقلاب و اسلام بود، اظهار کرد: آن زمان شعارها و حرکت‌ها مشخص بود، هیچکس به دنبال مادیات و چیزهای دیگر نبود، همه از هر قشر سنی، زن و مرد با جان و دل در این راه حضور پیدا می‌کردند و جبهه به نوعی دانشگاه خودسازی بود.
وی با بیان اینکه آن زمان 27 سال سن داشتم و در زمینه مامایی در بیمارستان حضرت زینب(س) مشهد فعالیت می‌کردم، ادامه داد: آخرین روزهای اسفند سال 60 بود که در قالب اکیپ کامل و با هلیکوپتری نظامی به بیمارستانی در خارج از دزفول برای کمک به رزمندگان مجروحی که به صورت مستقیم از جبهه به آنجا منتقل می‌شدند، اعزام شدیم. سال‌های ابتدایی جنگ بود و هرکس به سهم خود دوست داشت در هر زمینه‌ای که می‌توانست به دیگران کمک کند، من نیز به عنوان پرستار در بیمارستان صحرایی مشغول به کار شدم.
قلی‌زاده افزود: رزمندگان در ابتدای خط با توجه به جراحتی که داشتند به بیمارستان مربوطه منتقل می‌شدند، با توجه به تجربه و فعالیت‌هایی که در اورژانس بیمارستان مشهد داشتیم اما تا به آن روز با صحنه‌هایی که در بیمارستان صحرایی دیده می‌شد، مواردی همچون قطع عضو، بیرون‌زدگی احشاء «اعضا داخلی بدن» و...، مواجه نشده بودیم، هیچکس نمی‌تواند وضعیت فردی که ترکش به او برخورد کرده را تصور کند، در آن زمان حیات رزمنده به لحظه و ثانیه وصل بود و سریعا باید به جراحات رسیدگی می‌شد.
جبهه دانشگاه خودسازی بود
ما لیاقت این جملات را نداریم
وی با اشاره به شب عملیات فتح‌المبین که دستاوردهای بسیاری از جمله به اسارت گرفتن 4 الی 5 هزار عراقی در آن عملیات نصیب رزمندگان ایرانی شد، بیان کرد: زمانی که قرار بود عملیاتی انجام گیرد، تمامی برق‌ها قطع می‌شد، آن شب بیمارستان در تاریکی مطلق بود، نیمه شب بود که عملیات با صدای رمز یا زهرا(س) آغاز و آسمان با منور روشن شد، اولین هلیکوپتر حامل مجروحین رزمنده قبل از نماز صبح به زمین نشست، وصف آن لحظه‌ها بسیار سخت است، صحنه ورود رزمندگانی با چهره و لباس غرق در خون و خاک و بسته‌های کوچک آجیل شب عید آغشته به خون که از طرف مردم برای آن‌ها ارسال شده بود، بسیار تکان‌دهنده و دردناک بود.
وی عنوان کرد: خاطرم هست یکی از رزمندگانی که در عملیات فتح‌المبین به شدت مجروح شده بود و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، عطش زیادی داشت، با اینکه به او می‌گفتم آب برایت سم است اما می‌گفت اگر از من دور شوی سِرُم را می‌کشم و مایعش را می‌خورم، در همین حال صدای امام خمینی(ره) از اخبار ساعت 8 صبح رادیو پخش شد که فرمودند: «ما به این پیروزی افتخار می‌کنیم و بر دست و بازوی رزمندگان بوسه می‌زنیم»، با شنیدن این سخنان، اشک از چشمان آن رزمنده سرازیر شد، تشنگی‌اش را فراموش کرد و گفت ما لیاقت این حرف‌های امام(ره) را نداریم این جملات لایق کسانی است که در این راه شهید شدند.
خدا را در جبهه می‌دید
جبهه دانشگاه خودسازی بود
این پرستار دوران دفاع مقدس در ادامه گفته‌های خود، عنوان کرد: برادرم هنوز نوجوان بود که به جبهه رفت، رضایت‌نامه‌اش را خودم برایش نوشتم، در دو سال حضورش در جبهه اغلب در منطقه بود، آخرین باری که عازم جبهه بود گفت؛ «تو نمیدونی اونجا چه خبره، توی جبهه آدم امام زمان(عج) رو می‌بینه، توی جبهه آدم خدا رو می‌بینه و هیچ لحظه‌ای شیرین‌تر از لحظه شهادت نیست».
دفاع مقدس یک فرصت طلایی بود
وی ابراز کرد: ممکن بود تا یک هفته عملیاتی صورت نگیرد در این زمان تجهیزات و کمبودها را چک می‌کردیم و چون ارادت خاصی به امام حسین(ع) داشتیم ،مراسم زیارت عاشورا در بیمارستان برگزار می‌کردیم، بیشتر وقت‌ها به دلیل عملیات برق بیمارستان قطع می‌شد و لباس‌شویی‌ها قابل استفاده نبود اما با این حال افرادی که از سراسر کشور برای کمک به ما ملحق می‌شدند و کسانی که شاید در طول عمر خود شاید حتی یک لباس هم نشسته بودند تمامی ملحفه‌های خونی را با دست می‌شستند، دفاع مقدس یک فرصت طلایی بود و هدف همه تنها کمک به یکدیگر بود.
بسیاری از رزمندگان در عملیات رمضان در قیر داغ سوختند
قلی‌زاده با اشاره به عملیات رمضان که در مردادماه سال 61 صورت گرفت، بیان کرد: آن‌هایی که احساس و غیرت دینی داشتند پا به این مسیر گذاشتند تا از چیزهایی که به سختی به دست آمد و خون‌های زیادی پای آن ریخته شد، محافظت کنند، یکی از دلایل شکست‌های پی در پی رزمندگان در جنگ وجود ستون پنجم و یا همان منافقین بود که اسلحه‌ها را از کار می‌انداختند و جزئیات عملیات را لو می‌دادند، بر همین اساس در عملیات رمضان مجروحین زیادی دادیم که متأسفانه در قیر داغ سوخته بودند و به شدت مجروح شده بودند.
جوانان و دانشجویان ما کتاب‌های دفاع مقدس را مطالعه کنند
جبهه دانشگاه خودسازی بود
وی در ادامه کتاب سرگذشت مرضیه دباغ، «من زنده‌ام»، «دا» و «پایی که جا ماند» را از کتاب‌های خوب و مطرح در حوزه دفاع مقدس دانست و اظهار کرد: با اینکه در فضای جنگ و انقلاب حضور داشتم اما دوست ندارم از آن فضا جدا شوم و بهترین فرصتی که پیدا کنم علاوه بر مطالعه در زمینه‌های دیگر کتاب‌های دفاع مقدس را می‌خوانم، خوب است که جوانان و نوجوانان ما این نوع کتاب‌ها را مطالعه کنند، برای مثال کتاب «دا» نشان دهنده یک اسوه و نمونه یک دختر مبارز است که باید دختران و دانشجویان ما با آن آشنا شوند.
این پرستار دوران دفاع مقدس ادامه داد: با توجه به اینکه در روزهای قبل انقلاب نیز در صحنه حضور داشتیم و در جریان اتفاقات و سختی‌هایی که در آن زمان رخ می‌داد، بودیم، انقلاب و ارزش‌های آن برای ما بسیار اهمیت داشت و همین امر انگیزه‌ای برای حرکت در راه کمک به رزمندگان و دفاع مقدس بود.
قلی‌زاده با بیان اینکه آن زمان به دلیل خط قرمزهای سیاسی امام خمینی(ره) را تنها مرجع تقلید عنوان می‌کردیم، گفت: در آن روزها اگر کمی بیشتر حجاب می‌گرفتیم زیر نظر بودیم، من از زمانی که در دبیرستان تحصیل می‌کردم از راه‌های مختلفی از جمله مطالعه کتاب و گوش دادن به سخنان امام خمینی(ره)، به دنبال مسائل انقلابی بودم، فعالیت‌های انقلابی به صورتی بود که حتی برخی از معلم‌ها و مدیر مدرسه‌مان نیز در خط سیاست بودند و ما را به صورت غیرمستقیم از مسائل آگاه می‌کردند.
captcha