بهبهان یکی از قدیمیترین شهرهای جنوب شرقی استان خوزستان است که نامش با نام علمای بزرگی همچون آیتالله وحید بهبهانی، آیتاللهالعظمی سیدعلی موسوی بهبهانی، آیتالله عبدالله بهبهانی و… پیوند خورده است.
آخوند ملاعلی قطبالدین بن علی بن قطبالدین بهبهانی از مفسران قرآن این خطه از خوزستان است که مردم شهر او را به نام «عُم آخوند» میشناسند؛ آرامگاه این مفسر قرآن امروز زیارتگاه مردم شهر و ارادتمندان این دانشمند قرآنی است.
نام این مفسر قرآن را بارها و بارها از زبان شخصیتهای علمی و دینی استان شنیدیم که درباره گمنامی او و تفسیر بی نقطهاش از قرآن کریم سخن میگفتند. اما با اندکی پیگیری متوجه میشویم افراد زیادی نیستند که بتوانند درباره «عُم آخوند» صحبت کنند، اگر هم باشند، در اثر کهولت سن قادر به همکاری نیستند. خوشبختانه یکی از پژوهشگران شهرستان بهبهان که سالهای عمر خود را در راه تحقیق و گردآوری اطلاعات مربوط به علمای شهرستان گذرانده است، به موضوع علاقه نشان میدهد. او مدیر مدرسهای در روستای کُره سیاه شهرستان است؛ روستایی باصفا که در دل دشتهای یک دست زرد کُلزا، قدمگاه امام رضا(ع) را در خود جای داده است. در همین روستا مهمان او میشویم و درباره «عُم آخوند» میپرسیم.
خیرالله محمدیان، پژوهشگر فرهنگ عامیانه مردم بهبهان و نویسنده کتاب «آیینها و سوگواریهای مذهبی در دارالمؤمنین بهبهان» در گفتوگو با ایکنا از خوزستان، به معرفی این مفسر قرآن پرداخت و گفت: یکی از علمای شهرستان بهبهان، آخوند ملاعلی قطبالدین بهبهانی مفسر مشهور قرآن و مصنف قرآن بینقطه است. بهبهان یک شهر معمولی نیست؛ بلکه دیار فضلای کامل و علمای عامل است. این شهر هر چند هرگز درخور نامش شناخته شده نیست؛ اما مردان بزرگی دارد که آشنا در آسمان، اما گمنام در زمین هستند.
بهبهان شهر فقه و فرهنگ، شهر ناشران فرهنگ دینی و علمای بزرگ است. به همین دلیل به این شهر قدیمی دارالعلم، دارالعلما، دارالمؤمنین، شهر اسباط النبی(ص) و اخیراً شهر سرداران شهید گفته میشود. لازم است ظرفیتها، قابلیتها، شخصیتها و مشاهیر این شهر بیش از پیش شناخته شود.
آخوند ملاعلی قطبالدین بن علی بن قطبالدین بهبهانی یکی از فقها، مجتهدان، مفسران ادیب و علمای دینی بهبهان است که در عصر افشاریه و زندیه در قرن دوازدهم هجری زندگی میکرد. وفات ایشان در سال 1206 هجری قمری برابر سال 1173 هجری شمسی است؛ اما از تولد ایشان متأسفانه اطلاعی در دست نداریم.
سه اثر تفسیری آخوند ملاعلی بهبهانی
آخوندملاعلی سه اثر تفسیری دارد که از میان آنها دو اثر بینقطه است. تفسیر اول با حروف منقوط(نقطه دار) در سه جلد نوشته شده که تفسیر روایی و نقلی مانند تفسیر صافی ملامحسن فیض کاشانی است که البته از تفسیر صافی، مفصلتر است. جلد اول این تفسیر از آغاز قرآن تا سوره توبه است. این نسخه در کربلا نزد سیدمحمدرضا بنیاحمد بهبهانی وجود داشته است.
جلدهای دوم و سوم این تفسیر بعد از سوره توبه تا پایان قرآن است. این دو جلد هم در نجف اشرف در کتابخانه محمد سماوی موجود بود، زمانی که شیخ محمد سماوی از دنیا رفت، کتابخانه او به حراج گذاشته شد و چند نفر از قاضیان مصری که بخشی از آثار کتابخانه را خریداری کردند، تفسیر آخوند ملاعلی را هم خریدند و نسخه خطی آن را با خود به مصر بردند. این موضوع را شاهدان عینی قضیه از جمله مرحوم آیتالله شیخ عبدالباقی اثنی عشری و آیتالله سیدنصرالله آیتی مقدم بارها نقل کردهاند و خود شاهد قضیه بودند؛ اما آنها به دلیل اینکه وسع مالی نداشتند متأسفانه نتوانستند کتاب را خریداری کنند.
سرنوشت تفسیر سه جلدی آخوندملاعلی
محمد طباطبایی، دانشیار دانشگاه تهران با در میان گذاشتن این مطلب با سیدهادی خسروشاهی که حافظ منافع ایران در کشور مصر بود، موضوع دو جلد تفسیر ملاعلی را پیگیری کرد و از او خواست کمک کند تا شاید فیلم و زینک یا چاپ دو کتابی که به مصر رفته است، بگیرند و به ایران بازگردانند.
خوشبختانه با همکاری آقای خسروشاهی فیلم و زینک آن دو نسخه را تهیه کردند و به ایران آوردند و چاپ کردند. اکنون این نسخههای چاپ شده در کتابخانههای مجلس موجود است.
دو تفسیر دیگر از آخوند ملاعلی وجود دارد؛ یکی تفسیر بینقطه قرآن در سه جلد است. جلد اول از ابتدای قرآن تا سوره یونس و جلد دوم از سوره یونس تا عنکبوت و جلد سوم از سوره عنکبوت تا پایان قرآن است. نسخه کامل این تفسیر در کتابخانه سماوی در نجف وجود داشته است که البته الان هیچ اطلاعی از آن ندارم.
تفسیر سوم ایشان که باز بینقطه است، خلاصه تفسیر سه جلدی است. نسخهای از این تفسیر به قلم خود ملاعلی در کتابخانه ملی ملک به شماره 196 موجود است که دوستان ما از این نسخه فیلم و زنیک تهیه کردند، کپیبرداری کردند و الان یک نسخه از آن بر سر مقبره مطهر ایشان در بهبهان موجود است.
این کار در دهه هفتاد صورت گرفت و از روی نسخه خطی تکثیر، مجلد و پس از آن از کتابخانه مجلس به بهبهان منتقل شد و مورد استقبال مردم بهبهان قرار گرفت و الآن در کنار مزار ایشان موجود است؛ این نسخه خلاصه تفسیر سه جلدی بینقطه ملاعلی است.
شیخ آقابزرگ تهرانی مؤلف کتاب «الذریعه» درباره تفسیر بینقطه آخوند ملاعلی نوشته است: «انصافاً مفسر در تألیف این سه جلد خود را به غایت در رنج افکنده است» پیش از او، یک عالم دیگر به نام علامه فیض رکنی تفسیر بینقطهای به نام «سواطع الإلهام» در سال 1002 هجری قمری نوشته بود. در مقایسه این دو تفسیر کمتر اظهارنظر شده است؛ ظاهراً برخی معتقدند که تفسیر آخوندعلی از تفسیر فیض رکنی پختهتر و بهتر است. مثلاً فیض رکنی در معرفی حضرت یوسف(ع) گفته است: «ولد اعمی» (پسر نابینا) اما آخوند ملاعلی درباره ایشان گفته است: «مَلِک مصر» که این تعبیر زیباتر و پختهتر است.
تفسیر بینقطه ملاعلی بهبهانی گمنام مانده است
در مورد این تفسیر آخوند ملاعلی، متأسفانه هیچ کار علمی و پژوهشی از طرف حوزههای علمیه و دانشگاه انجام نشده است که کیفیت علمی این اثر شناسایی شود. درباره واژهها، جملهبندیها و نحوه بیان آیات، کار علمی انجام نشده است؛ حتی هیچ انتشاراتی به علت اینکه به این اثر دسترسی نداشتند اقدام به چاپ آن نکردند. از همین رو این اثر ارزشمند گمنام مانده است، در حالیکه شایسته است محققان حوزوی و علوم دینی و پژوهشگران دانشگاهی نسبت به معرفی و تجزیه و تحلیل این اثر نفیس اهتمام بورزند و ذخایر این گنجینه بزرگ علوم قرآنی را به مردم معرفی کنند.
یکی از دلایلی که این تفسیر کمتر مورد توجه قرار گرفته است این است که این کتاب به دلیل آنکه هیچ نقطهای ندارد، محدوده سورهها در آن مشخص نیست، تنها متن مربوط به تفسیر سوره ناس که آخرین سوره قرآن است، به آسانی قابل تشخیص است. در میانههای تفسیر، نام سورهها ذکر نشده است، پاراگرافبندی هم نشده و جملات پشت سر هم نوشته شده است و همین امر تشخیص سورهها را دشوار میکند.
آیه «بسمالله الرحمن الرحیم» در تفسیر ملاعلی چنین نوشته شده است: «لواسط اسم الرحّام الراحِم».
انگیزه ملاعلی بهبهانی در تفسیر قرآن
اگر بخواهیم درباره انگیزه آخوند ملاعلی در نوشتن چنین تفسیری تحقیق کنیم باید به اوضاع زمانه ایشان برگردیم. آخوند ملاعلی با وحید بهبهانی؛ معلمالبشر و مجدّد اسلام در قرن دوازدهم معاصر بود. هر دو هم در بهبهان بودند. در آن زمان مَسلَک اخباریگری ـ که جمود فکری داشتند و در مورد تفسیر قرآن، ولایت علما و مراجع تقلید حرف و حدیثهایی داشتند و خدشههایی به این مسأله وارد کرده بودندـ فعال بود.
یکی از مراکز مهم تبلیغ اخباریگری در آن زمان بهبهان بود؛ علامه وحید بهبهانی سی سال با اینها مباحثه علمی کرد، مناظره کرد، کتابها نوشت و خطر آنها را از شیعه امامیه برطرف کرد. بهبهان آن موقع شدیداً درگیر این بحثها بود و علامه وحید بهبهانی در قلعه مدرسه که در 17 کیلومتری شرق بهبهان است، سخت درگیر مباحثه با اخباریون بود و خوشبختانه موفق هم شد.
بهرهمندی از محضر آیتالله وحید بهبهانی
فضای بهبهان آن موقع این بود. علامه ملاعلی هم قطعاً در محضر علامه وحید بهبهانی تلمذ کرده و جدا از علمای بهبهان در آن عصر، از وجود علامه بهبهانی هم بهره برده است. جنوب ایران در آن زمان تحتالشعاع شخصیت علمی وحید بهبهانی بود. آخوند ملاعلی در آن زمان، راه دیگری را در پیش گرفت. آخوند، با قرآن قانوس بود، کلاسهای آموزش و تفسیر قرآن در بهبهان داشت و به عنوان یک مفسر در حوزههای علمیه آن زمان این کلاسها را برگزار میکرد.
این عالم حوزوی، وقت خود را صرف آموزش و تفسیر قرآن کرد. این انس و الفت مداوم ملاعلی با قرآن و همچنین تسلط در علوم ادبی و عربی باعث شد ایشان دست به کار تفسیر قرآن بزند و پس از آن به دلیل تسلط بر زبان عربی توانست چنین تفسیری بنویسد. شاید هم میخواست یک اثر ماندگار هنری خلق کند که در دنیای اسلام بینظیر باشد.
نوشتن چنین اثری، حوصله فراوان، دانایی و تسلط و مهارت بالا نیاز دارد؛ آن هم از سوی شخصی که بهبهانی است. این نشان میدهد که ایشان آخوند ملاعلی عالم دینی بزرگ و عربیدان بوده و تسلط او بر واژگان عربی سبب شده است این کار ارزشمند را انجام دهد.
شخصیت ملاعلی؛ تحتالشعاع شخصیت علامه وحید بهبهانی
آنچه مسلم است این است که آخوند ملاعلی بهبهانی یکی از مفاخر دینی و علمی بهبهان و جهان تشیع است. متأسفانه شخصیت ایشان تحتالشعاع شخصیت والای علمی علامه وحید بهبهانی قرار گرفته است و به همین دلیل درباره مراحل تحصیل، استادان و مشایخ آیتالله آخوند ملاعلی اطلاع چندانی در دست نداریم. در کتب رجالی هم درباره کیفیت تحصیل و استادان ایشان مطالب قابل عرضهای در دست نیست.
آنچه مسلم است این است که بهبهان قبل از زمان حیات ایشان، مرکز حضور علمای بزرگ بود؛ حوزههای علمیه در این شهر رونق داشتند و علمای بزرگی مثل آیتالله شیخ عبدالله سماهیری بحرانی بهبهانی، سیدعبدالله بلادی بهبهانی(معروف به سید عبدالله گپ که جد آیتالله سید عبدالله بهبهانی رهبر مشروطه است)، نصرالدین حسین بن عبدالوهاب طباطبایی بهبهانی(مؤلف کتاب «کاشف الاستار» در اواخر قرن یازدهم قمری)، ملاعلی بهبهانی(صاحب کتاب معروف عیار دانش)، حاج شیخ محسن بن خواجه حیدرعلی بهبهانی، ملا محمد زکی بهبهانی، حجتالاسلام شیخ عمار بهبهانی و ... در بهبهان فعالیتهای علمی و دینی و حوزوی داشتند و بدون شک آخوند ملاعلی از خرمن دانش آنان یا شاگردان آنها بهرههای فراوان برد تا اینکه خود به مراتب بالای علمی رسید.
اهمیت آخوند ملاعلی به برپایی کلاسهای آموزش و تفسیر قرآن به مردان و زنان است. این یکی از کارهایی است که در زمان حیات ملاعلی مطرح بوده است و براساس تحقیقات میدانی، کلاسهای تفسیر و آموزش قرآن از طرف ایشان و نوادگان دختری ایشان سالهای سال دایر بود. زنان در مجالس آموزش و تفسیر قرآن ایشان شرکت میکردند؛ برای نمونه همسر مرحوم حاج رضا حسینیپور، بانی مجلس روضه در منزل شخصیشان در محله عقلاییها که 137 سال سابقه دارد، از بستگان آخوند ملاعلی بود و شاید به پیشنهاد همین بانوی مؤمنه بود که آقای سیدرضا حسینیپور مجلس روضه را در منزل خود دایر کردند.
قدمت این مجلس روضه به 137 سال میرسد. از افراد مسن شنیدهام که از کلاسهای قرآن بستگان آخوند ملاعلی در محلههای مختلف استفاده میکردند. هنوز قرآنهایی که در آن کلاسها یا مکتبها استفاده میشد، موجود است. اینها نشان میدهد فعالیت آخوند ملاعلی بیشتر در حوزه قرآن، آموزش و تفسیر و تعالیم قرآن بود. ایشان علاوه بر مجالس قرآنی مردانه مجالس قرآنی برای زنان نیز دایر میکرد.
در مورد تاریخ وفات ایشان قصیدهای سروده شده است که شاعر آن معلوم نیست؛ اما در مصراع آخر این قصیده تاریخ وفات آخوند ملاعلی 1206 هجری قمری ثبت شده است:
داد از کجمداری ایام/ حیف کز کینه سپهر برین
مردم دیده اولوالابصار/ روشنیبخش چشم اهل یقین
اعلم عالمین به علم و عمل/ حامی اصل و فرع دین مبین
بر زمین سر زد از کدورت و بگفت/ منهدم شد بنای خانه دین
سیره آخوند ملاعلی از نگاه مردم
آخوند ملاعلی از افرادی بود که مردم به او اعتقاد داشتند. صاحب کرامت بود و چون با قرآن مأنوس و حافظ و مفسر قرآن بود، خیلیها به او اعتماد داشتند.
مردم بهبهان به شخصیت علمی و قرآنی آخوند ملاعلی علاقهمند و معتقد بودند و برای رفع حوائج خود به ایشان مراجعه میکردند. در زمان حیاتش مرجع معتمد دینی بود و به رتق و فتق و حل و فصل امور شرعیه و حوائج مردم اهتمام میورزید. این اعتقاد مردم به قداست شخصیت آخوند ملاعلی حتی بعد از ارتحال ایشان ادامه پیدا میکند؛ به گونهای که وقتی خشکسالی و قحطی میآمد، مردم شهر به همراه علما و بزرگان بر سر مزار ایشان گردهم جمع میشدند و نماز باران میخواندند.
گاهی، عدهای شبانه با مشکهای خالی و بیل و کلنگ در دست دور مقبره آخوند ملاعلی جمع میشدند و اشعاری را میخواندند و از خداوند عاجزانه درخواست میکردند که به حرمت و قداست شخصیت آخوند ملاعلی باران رحمت خود را نازل کند. از جمله اشعاری که به گویش بهبهانی میخواندند این بود:
یا الله توبه، سی خاطر قبر آخوند او به
یا الله رحمتی، سر مو برهنه و پاها مو پتی
این یکی از آیینهای بارانخواهی در بهبهان است که از قدیم رایج بود و تا دهه پنجاه این مراسم برگزار میشد اما از آن به بعد چنین مراسمی مشاهده نشده است.
کرامتهای دیگری هم درباره آخوند ملاعلی مطرح شده است. یکی از آنها این است که در زمان رضاخان که کار احداث خیابان در بهبهان آغاز شد، یکی از مسیرهایی که بنا بود خیابانکشی انجام شود، نزدیکیهای مقبره آخوند ملاعلی بود؛ قبرستان قدیمی آنجا وجود داشت که آن را تخریب کردند؛ تا نیمه مسیر وقتی به قبر آخوند ملاعلی رسیدند و میخواستند آن را تخریب کنند؛ بیل بلدوزر میشکند. این مسئله بین مردم شایع است که بیل بلدوزر در حضور مردم میشکند و لاجرم مسیر را تغییر میدهند و از تخریب مقبره آخوند ملاعلی منصرف میشوند.
یکی دیگر از کرامتهای ایشان ماجرای نخوردن جو توسط اسبهای مأموران اخذ مالیات بود. زمانی که ایشان در بهبهان مرجع و به عنوان یک عالم دینی مطرح بود، حاکمان وقت بهبهان در زمان افشاریه و زندیه مالیاتهای سنگینی را بر مردم تحمیل میکردند، مردم هم اکثراً کشاورز و دامدار و عباباف بودند و درآمد چندانی نداشتند.
آخوند ملاعلی چون فرد معتمدی بود، قسمتی از خانه خود را انبار جو و گندم مردم کشاورز بهبهان قرار داده بود که این محصولات را به عنوان مالیات باید به مأموران دولتی تحویل میداد. مأموران وقتی برای گرفتن مالیات میآیند، اسبهای خود را بستند و مقداری از جوی انبار برداشتند و جلوی اسبها گذاشتند اما با کمال تعجب دیدند اسبها از آن جوها نخوردند و هر کاری کردند فایدهای نداشت.
خدمت آخوند ملاعلی آمدند و ماجرا را برای او گفتند و ایشان گفت: دلیل این اتفاق همین است که شما مالیاتهای سنگین وضع کردید. اگر قول بدهید در مالیاتها تخفیف دهید، اسبها جو را میخورند. آنها به احترام آخوند ملاعلی قول میدهند در مالیاتها تخفیف دهند و حتی چند سال مالیات مردم را حذف کنند و پس از آن به اشاره آخوند ملاعلی، اسبها برای خوردن جو هجوم بردند. این یکی از کرامتهایی است که در میان مردم شهر درباره شخصیت ایشان گفته میشود.
درباره بنای مقبره و آرامگاه آخوند ملاعلی
مرحوم آخوند ملاعلی در مکان فعلی که قبرستان عمومی شهر بهبهان بود، به خاک سپرده شده است. بزرگان دیگری هم در این قبرستان به خاک سپرده شده بودند؛ اما با خاکسپاری آخوند ملاعلی، این محل بیش از پیش مورد عنایت و زیارت متدینین قرار میگیرد. مردم به قبر ایشان متوسل میشدند و کرامتهایی از ایشان نقل شده است.
مقبره آخوند در آغاز بنای سرپوشیدهای نداشت. آرامگاه ایشان در فضای باز بود، سنگ کتیبه مقبره که حکاکی شده بود به مرور زمان دچار فرسودگی میشود و در اثر هوای آزاد و باد و باران، بخشهایی از این کتیبه فرورفتگی پیدا میکند.
مردم در آن زمان، آبی را که در این فرورفتگیهای کتیبه جمع میشد به منظور شفابخشی جمع میکردند و به خورد بیماران میدادند. بعد از اینکه آرامگاه سرپوشیده میشود، بنای خوبی ساخته میشود، این آرامگاه تا حدود 70 سال پیش شکل قدیمی خود را داشت و پس از آن یکی از خیرین به نام «حاج محمود ممتازان» که از فعالان در حوزه امور دینی بود، بنای خوبی برای مرقد آخوند ملاعلی ساخت و محل زیارت مردم قرار میگرفت. از سال 1370 به بعد این بنا مجدداً بازسازی شد و به شکل کنونی درآمد، هر چند هنوز گنبد آن ساخته نشده و در حال تعمیر و بازسازی است.
گزارش تصویری آخوند ملاعلی قطبالدین بن علی بن قطبالدین بهبهانی در شهرستان بهبهان را از اینجا ببینید.
کامله بوعذار خبرنگار ایکنا خوزستان
انتهای پیام
بسیار عالی و ارزشمند
ممنون از این مقاله و گزارش عالی
بسیار قابل توجه و تامل