نفی مطلق ولایت زنان در امور اجتماعی در تضاد با قرآن است / نبود دلیل نقلی قوی برای رد افتای زنان
کد خبر: 3917600
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۴
حجت‌الاسلام هدایت‌نیا:

نفی مطلق ولایت زنان در امور اجتماعی در تضاد با قرآن است / نبود دلیل نقلی قوی برای رد افتای زنان

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه دلیل قوی روایی و قرآنی برای نفی مرجعیت زنان نداریم، گفت: نفی مطلق ولایت زنان در امور اجتماعی در تضاد با قرآن است، زیرا آیات 6 احزاب و 71 توبه به صراحت دال بر ولایت زنان ولو در امور میانی و جزئی اجتماعی است.

نفی مطلق ولایت زنان در امور اجتماعی در تضاد با قرآن است/ نبود دلیل نقلی قوی برای رد افتای زنانبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین فرج‌الله هدایت‌نیا، عضو هیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امروز، 29 مردادماه در نشست علمی «نقد کتاب زنان، افتا و مرجعیت»، گفت: هم موضوع این اثر، به روز، پویا و زنده است و هم مولف محترم تتبع خوبی در این موضوع داشته و از تنوع منابع به خوبی بهره برده است.
 
وی افزود: همچنین اصالت و اعتبار منابع استفاده شده از دیگر ویژگی‌های مثبت این اثر است. غنای علمی و توان نویسنده و روش‌شناسی مقبول این تحقیق هم از نکات مثبت دیگر اثر است.
 
هدایت‌نیا با اشاره به برخی اشکالات شکلی کتاب، افزود: اولین اشکال در عنوان کتاب است که چرا «زنان، افتا و مرجعیت» انتخاب شده و «مرجعیت و افتای زنان» نیست؟. همچنین انتظار می‌رود اثر پژوهشی، سازماندهی و پلن مناسب داشته باشد که در حجم فصول، عدم تناسب مشاهده می‌شود، زیرا برخی فصول حدود صد صفحه است و فصلی هست که ده صفحه مطلب دارد.
 
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بیان کرد: موضوع این کار به اهلیت زنان مرتبط است؛ در اینجا این سؤال مطرح است که آیا جنسیت، اهلیت زنان برای افتا را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟ سؤال دیگر اینکه آیا این محدودیت ناشی از زوجیت است؟ پیشنهاد بنده این است که ابتدا باید ماهیت افتا روشن می‌شد، زیرا اگر فتوا از سنخ خبره بودن است، چرا جنسیت باید در آن موثر باشد؟
 
هدایت‌نیا با بیان اینکه مسئله دیگر بحث عدم ولایت زنان است، اضافه کرد: شما اصل مرجعیت برای زنان را پذیرفته‌اید، ولی به اصل عدم ولایت تمسک کرده‌اید که گمان می‌کنم این بحث نیازمند تامل بیشتر است؛ البته نه اینکه اصل عدم ولایت به صورت کلی قابل قبول نیست، ولی استثنائاتی دارد؛ یکی از استثنائات این است که خدا با واسطه و بی‌واسطه برای کسی جعل ولایت کند؛ بدون واسطه برای پیامبر و با واسطه برای امام و بعد فقها و ... مطرح است.
 
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: مسئله این است که آیا خداوند ولایت انسان بر خودش را جعل کرده است یا خیر؟ اگر ثابت شود انسان بر خود ولایت دارد و می‌تواند آن را به دیگری هم تفویض کند (که در فقه هم با عنوان قاعده سلطنت بحث شده است) قضیه جنبه دیگری می‌یابد. از جهت فقهی، تردیدی نیست که انسان بر خودش ولایت دارد، لذا مردم می‎توانند جمع شوند و کسی را برای انجام امور خود انتخاب کنند.
 
هدایت‌نیا بیان کرد: آیه 6 احزاب «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا» به روشنی دلالت بر ولایت انسان بر خود دارد و این ولایت، زن و مرد هم ندارد؛ فرموده پیامبر بر مومنان از خودشان اولی‌تر است که اثبات می‌کند مومنان بر خود ولایت دارند. همچنین در آیه 71 توبه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»، به وضوح بر ولایت برخی بر برخی دیگر تأکید دارد.

نفی ولایت میانی و جزئی زنان در امور اجتماعی در تنافی با قرآن است

وی تأکید کرد: برخی گفته‌اند که برای زنان ولایتی جعل نشده، ولی آیا از این آیه ولایت زنان ولو در موارد خاص بر دیگران قابل استنباط نیست؟ به نظر بنده از نظر قرآن، اطلاق عدم ولایت و نفی ولایت زنان بر دیگری رد شده است. ابته بحث بر سر ولایت میانی و جزئی است و نه مرتبه ولایت کلی که مثلاً در نبوت و امامت و رهبری جامعه اسلامی مطرح است.
 
هدایت‌نیا با بیان اینکه روایات فراوانی هم در مورد سلطنت انسان بر حقوق، مال و جان و ... وجود دارد، تصریح کرد: از جمله نقل شده که «اِنّ النّاس مُسلّطون علی اموالهم ...»؛ با اینکه گفته شده این حدیث، مرسل است، ولی چون اصحاب به آن عمل کرده‌اند، ضعف برطرف می‌شود. همچنین اگر منصوص نباشد اصطیادی است. علاوه بر این سلطنت انسان بر دارایی و مال خود، عقلی است ضمن اینکه از سلطه انسان بر مال استنباط می‌شود که او بر جان خود هم سلطان دارد؛ البته سلطه بر بدن به معنای حق خودکشی وآسیب رساندن و ... نیست. 
 
وی با طرح این سؤال که چه مانعی دارد کسی با رضایت و میل خود به زنی مراجعه و تولیت او بر امور میانی و جزئی خود را بپذیرد؟ افزود: تنها دلیلی که سبب شده تا امامت یعنی مرجعیت سیاسی به مردان اختصاص یابد مسئله ارتباط ولی با برخی امور و تصدی برخی شئونی است که اقتضاء دارد مرد باشد ولی در ولایت‌های جزئی، منعی نیست؛ حتی امروز مویداتی برای اثبات ولایت زن در مناصب میانی و جزئی وجود دارد.
 
هدایت نیا تصریح کرد: رهبر انقلاب در  پیام به کنگره شهدای زن صریحا از ولایت اجتماعی زنان سخن گفتند، که مراد، تصدی مناصب ولایی است؛  شهید بهشتی در  مورد ریاست جمهوری زنان گفته است که ما شرط مرد بودن را در پیشنویس قانون اساسی آوردیم ولی در نهایت رای نیاورد لذا کلمه رجال را آوردیم و تفسیر آن را به شرایط آینده کشور واگذار کردیم؛ او معتقد است که دلایلی که از روایات آورده می‌شود که زن نمی‌تواند رئیس جمهور شود، ناکافی است.
 
وی افزود: چه دلیل داریم که بگوییم زنان نمی‌توانند وزیر و وکیل شوند و پست‌های میانی و جزئی اجتماعی را بگیرند؛ حتی در دوره امام خمینی خانم دباغ فرمانده نظامی بود آن هم امام که تقید فوق العاده شرعی داشتند.

احادیث نقصان عقل زنان ضعیف است

هدایت‌نیا با اشاره به بحث نقصان عقل زن و اینکه آن را دلیلی بر عدم مرجعیت و افتا زنان محسوب می‌کنند، اظهار کرد: اینکه روایات نقصان مستفیض گرفته شود مستلزم آن است که سند این روایات را تمام بدانیم در حالی که براساس بررسی محمود کریمیان از محققان مؤسسه دارالحدیث هیچ کدام از احادیث نقصان از شرایط حجیت برخوردار نیستند و مستفیض هم نیست. احادیث نقصان عقل زن هم به لحاظ سند و هم منظور نقصان حرف و حدیث‌های زیادی دارد. 
 
وی همچنین با اشاره به بحث تاکید بر ضرورت پرداختن زنان به کارهای خانه و تنافی این موضوع با بحث افتا و مرجعیت و ولایت اجتماعی، اضافه کرد: برخی مراجع گذشته به بحث ماندن زن در خانه پرداخته‌اند و در روایات بابی هم با عنوان استحباب حبس زن در خانه مطرح کرده‌اند که مراد پرهیز دادن زنان از امور اجتماعی است؛ زیرا مستلزم آن است که صدای زن اسماع شود، در حالی که برخی مراجع دیگر عنوان را به گونه دیگری تغییر داده و توجیه کرده‌اند؛ بنده معتقدم که قرآن به جای آنکه بفرماید با مرد حرف نزن بر شیوه سخن گفتن تاکید کرده است.
 
هدایت‌نیا تصریح کرد: معتقدم اینکه امام علی(ع) فرموده است که سعی کن زنت را جز خودت کسی نبیند حکمی فراتر از مستحب است، ولی اینکه بتوان حکمی عام را برای همه زمان‌ها و مکان ها از آن استخراج کنیم جای تردید است؛ زیرا در شرایط عادی نه نشستن زن و نه حضور او در جامعه، رجحان دارد، بلکه جهات ثانوی، تعیین‌کننده است؛ جهات ثانوی در دوره صدر اسلام اقتضاء ماندن زن در خانه بوده، زیرا امنیت زنان در خانه بیشتر بوده، زنان هم فاقد کارآمدی اجتماعی آنچنانی بوده‌اند. اما زنان امروز، مهارت دیده و تحصیل کرده هستند، ضمن اینکه امروز کنج خانه‌ها هم به خصوص با وجود اینترنت و فضای مجازی، امن‌ترین جا نیست و دولت هم امنیت زن را تامین می‌کند؛ یعنی اگر زنی بخواهد عفیف باشد شرایط برای او فراهم است و حکومت حمایت می‌کند مگر اینکه خود او نخواهد. 
 
وی تاکید کرد: ما به وضوح می‌بینیم که روات در نقل روایاتی که جنبه تنقیصی نسبت به زن دارد، خیلی حریص بوده و برعکس در تمجید زنان بخل ورزیده‌اند؛ لذا باید در ظرف زمانی خودش به روایات توجه کنیم زیرا انگیزه برای جعل در این بحث زیاد بوده است.
انتهای پیام
captcha