ایرج آقابزرگی شانزدهم دیماه سال ۱۳۴۱ در نافچ چهارمحالوبختیاری متولد شد. در رشته اقتصاد دیپلم گرفت، در سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر به نام محمدمهدی شد. تنها یادگار شهید آقابزرگی دو سال پیش در دیماه سال ۹۷ پس از سانحه تصادف و مرگ مغزی شد و با ایثار خانواده آقابزرگی، اعضای بدن آن مرحوم نجاتبخش جان بیماران نیازمند شد.
شهید آقابزرگی بهعنوان بسیجی و پاسدار در مناطق جنگی و عملیاتهای مختلف از جمله پدافندی محور شوش، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر یک، خیبر، بدر و والفجر هشت با مسئولیت فرماندهی و محور مناطق عملیاتی شرکت کرد. او سرانجام در تاریخ ۲۱ دیماه ۱۳۶۵ با سِمت مسئول آموزش نظامی تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم(ع) و جانشین گردان یا زهرا(س) در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه به شهادت رسید و پیکرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
ای انسان! راه راست و صراط مستقیم بسیار زحمت و رنج و بلا و امتحانهای دشوار دارد و به قول شهید عزیزی، هر انسان خداجو و کمالگرا که بهدنبال راه راست باشد، عالم با او دشمن میشود. این دشمن، روزی نفس و روزی دیگر دنیا است و دشمن نفس از دشمن دنیا بیشتر ضرر دارد که باید از شر آن به خدا پناه برد.
افرادی مثل ایرج، محل سکونت اصلیشان سنگرهای مناطق جنگی بود و گاهی که ما توفیق رفتن به جبهه را داشتیم او را آنجا میدیدیم. او شبانهروز در تلاش بود بهخصوص زمانی که مسئولیت آموزش نظامی تیپ را پذیرفته بود؛ در شبهای عملیات مانند شیر غران جلو میرفت.
در عملیات خیبر، مأموریت گردان امام سجاد(ع) و یازهرا(س) تصرف آن طرف جزایر مجنون، یعنی منطقه رطه بود. آنجا تقریباً خط دومِ مقدم عراق بود و نیروهای زیادی وجود نداشت و خط خیلی سریع شکسته شد؛ اما پشتیبانی ما هم مشکل داشت و پیشروی مشکل بود، شب عملیات با قایق رفته بودیم و فردای همان روز عراق در آغاز صبح عملیات، چندین تانک و تعدادی نیرو آورد که چند برابر ما بودند و تا دو سه روز اجازه ندادند حتی یک متر جلوتر برویم. هلیکوپترها از بالای سر ما موشک میزدند و پشت سر ما هم آب بود. بنابراین جز ایستادن در آنجا هیچ چارهای نداشتیم. بعد از دو سه روز، ایرج آقابزرگی و یکی از فرماندهان گردان که در پیشروی دو گردان در شب چهارم عملیات بهطور مؤثری نقش داشت، مسئولیت هدایت گردانها را به عهده گرفتند و بهخوبی آنان را راهنمایی میکردند. بعد از این عملیات نسبتاً کوچک، حدود ۱۰ تا ۱۵ تانکی که آنجا بودند به آتش کشیده شدند و نیروهای عراقی فرار کردند. در حین فرار، برخی مجروح و تعدادی اسیر شدند، پس از این عملیات، بچهها اندکی آرامش پیدا کردند و کمتر تلفات داده میشد.
آقابزرگی تا قبل از شهادتش در آن عملیات و بلکه در بیشتر عملیاتهایی که حضور داشت، بهعنوان یکی از عناصر مؤثر نقشآفرینی میکرد. این شهید مدتی آموزش نظامی تیپ ۴۴ قمربنیهاشم(ع) را بر عهده داشت و جدیت و پشتکارش زبانزد جبهه شده بود. او هنگام آموزش نیروهایش آنقدر محکم برخورد میکرد که انگار هیچکس را نمیشناسد؛ اما بعد از کلاسها از او خوشخلقتر پیدا نمیکردی.
برگرفته از کتاب «یلان فارسون»، تدوین داود بابایی
انتهای پیام