شاکری: مشهورترین رویکرد در ادبیات دفاع مقدس روایت‌های سیاه است/ کاموس: دفاع مقدس هویت ملی ایرانیان را شیعی کرد
کد خبر: 3995896
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۴

شاکری: مشهورترین رویکرد در ادبیات دفاع مقدس روایت‌های سیاه است/ کاموس: دفاع مقدس هویت ملی ایرانیان را شیعی کرد

در نشست ظهور و بروز هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس مطرح شد: یکی از چالش‌هایی که باعث شد مظروف ارزشمند دفاع مقدس در ظرف ناهمخوان رمان دفاع مقدس ریخته شود، نتیجه عدم تجانس بین این دو است.

شاکری: مؤلفه‌های هویت‌زدا در ادبیات داستانی سیاه/ کاموس: دفاع مقدس هویت ملی ما را شیعی کرده استبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «ظهور و بروز هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس» ظهر امروز 16 شهریورماه با حضور احمد شاکری، مهدی کاموس و محمد محمودی از نویسندگان و منتقدان ادبیات دفاع مقدس به همت خانه کتاب و ادبیات ایران و با همکاری سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس به صورت مجازی برگزار شد.
 
مهدی کاموس در این نشست با اشاره به رویکرد ادبیات در دفاع مقدس گفت: یکی از نگاه‌ها و رویکرد‌ها در شناخت جهان بحث پوزیتویستی است که با نگاه تجربه‌گرا به شناخت جهان می‌پردازد. در این رویکرد میزان ادراک ما از جهان مهم است. نگاه دیگر رویکرد منطقی است؛ یعنی همه چیز را با منطق ریاضی تفسیر کنیم و همچنین روایت‌ها نگاه دیگری است که ادراک ما را از جهان شکل می‌دهد. روایت‌هایی که تجربه‌های ما را ساختارمند می‌کند. روایت‌هایی که هم تفسیرگر و هم تبیین‌گر هستند.  
 
وی افزود: یکی از مهمترین ویژگی‌های ادبیات داستانی و هنر بیانگر و تبیین‌کننده بودن است. یعنی هم بازتاب جهان در ادبیات رخ می‌دهد و هم جهان را بازنمایی کرده و در مخاطب بازتولید می‌شود. هویت ملی در ادبیات دفاع مقدس مسئله فرد و انسان است و یکی از گمشده‌ها در ادبیات داستانی، انسان ایرانی است. در واقع به طور کلی چهار امر گمشده در ادبیات دفاع مقدس داریم که می‌توان به امر فرهنگی، انسان ایرانی، تاریخ اجتماعی ملت ایران و اعتقاد به امر قدسی اشاره کرد.
 
کاموس تصریح کرد: زمانی‌که ادبیات جنگ به ادبیات دفاع مقدس تغییر عنوان پیدا کرد، نکته اصلی تفاوت دیدگاه در تعریف انسان ایرانی بود. درواقع انسان ایرانی بعد از انقلاب، به انسان انقلاب اسلامی و پس از آن به انسان دفاع مقدس تبدیل شد و اکنون این باز تعریف در مرز‌های انسان تمدن نوین اسلامی حرکت می‌کند. تجلی امر قدسی دینی در جبهه‌ها و رزمندگان به دلیل عدم شناخت و درک عمیق امر قدسی در قالب کلیشه‌های کرامات، معجزات و ... برگرفته از تاریخ بیان شد و از اصل زیبایی و شکل روایتی خلاق  دور ماند. درواقع ادبیات و رمان جنگ نتوانست فضای خلوت انسان دفاع مقدس با خود و خدای خود در جبهه‌ها، تقابل او با لذت شهرنشینی، لذت زهدگرایی و ترک خانه، خانواده، لذت جهاد برای رضای خدا، آرزوی شهادت و ... را روایت داستانی کند.  
 
چهار گمشده ادبیات داستانی
این نویسنده در ادامه به تاریخ اجتماعی ملت ایران اشاره کرد و افزود: رمان‌های واقع‌گرا، روایتگر تاریخ اجتماعی جوامع هستند و مطالعات طولی آن‌ها روند تغییرات اجتماعی ملت را در طول زمان نشان می‌دهد؛ بنابراین در مطالعات فرهنگی، سال‌هاست برای شناخت ملل و جوامع به هنر و ادبیات و خصوصاً رمان آن کشور مراجعه می‌شود.  
 
وی با بیان اینکه مهمترین مسئله گمشده در ادبیات تولید و ساخت امر فرهنگی است، گفت: مسئله رمان برخاسته از جنگ عراق با ایران، «بازنمایی» ضعف‌ها، قوت‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها و ... در دوران انقلاب اسلامی در بستر زندگی در جنگ هشت ساله و تبعات آن است. انواع بازنمایی‌های بازتابی، تعمدی و برساختی در این ادبیات و رمان، مرز‌های واقع‌گرایی، آرمان‌گرایی و حتی ادبیات انقلابی و غیر انقلابی، جنگ و ضدجنگ، جنگ و دفاع مقدس را ترسیم می‌کنند. اما گمشده این نوع ادبیات و رمان تبدیل وقایع جنگ به امر فرهنگی است. تاکنون به جنگ بیشتر به عنوان امری دینی، سیاسی و نظامی پرداخته شده است.
 
وی با بیان اینکه تجلی انسان انقلاب اسلامی در دفاع مقدس و ادبیات رخ می‌دهد، گفت: ادبیات دفاع مقدس در مقایسه با رمان‌های ایرانی قبل از انقلاب به شدت آشکار است و پیچیدگی ندارد. شخصیت داستانی آمده است تا برای وطن فدا شود. در حالی که قبل از انقلاب این طور نبوده است. همچنین رمان‌های دفاع مقدس در تعظیم انسان بوده است. اما پیش از این در تحقیر انسان از سوی استبداد، دینداری و ... بوده است. در حقیقت بازنمایی انسان ایرانی قبل از ادبیات دفاع مقدس انسانی است که در زمان زندگی می‌کند و گذشته و آینده را رها کرده است. در حالی که ادبیات دفاع مقدس تکریم انسان بوده و تکلیفش روشن است و از سرگردانی و گمگشتکی پیش از انقلاب رها شده است.  
 
کاموس با بیان اینکه ادبیات دفاع مقدس هویت ملی ما را شیعی، انتظارمحور، آینده‌محور و امام‌محور کرده است، ادامه داد: ادبیات دفاع مقدس اسطوره‌پردازی کرد، یعنی همت، چمران، بروجردی، ابراهیم هادی و ... اسطوره شدند. اسطوره باستانی ما که به شهید تبدیل می‌شود، چگونه رخ می‌دهد؟ این اسطوره‌سازی از طریق روایت‌ها، خاطره، رمان، فیلم، زندگینامه داستانی و ... ایجاد شده است. اسطوره‌ها گذشته را در زمان حال بازنمایی می‌کنند و ادبیات دفاع مقدس هویت شیعی ما را بازنمایی کرد.
 
مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده هویت ملی
احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبیات دفاع مقدس در بخش دیگری از این نشست گفت: ما هویت فردی، ملی و جمعی داریم که در رابطه با ادبیات و تأثیرش بر ادبیات داستانی این سؤال مطرح می‌شود که ادبیات اصلاً قرار است و آیا می‌تواند هویت را نشان دهد؟ موضوع ادبیات شخص و فرد است و هر چیزی که شخص با آن سرو کار دارد جزء هویتش محسوب می‌شود؛ بنابراین داستان به صورت فردی هویت را نشان خواهد داد.  نمونه‌هایی از هویت ملی دفاع مقدس در کشورمان وجود دارد. اما اینکه بگوییم نامگذاری خیابان‌ها به نام شهدا، احترام به شهید سلیمانی و خانواده شهدا و ... متأثر از ادبیات داستانی، این طور نیست، زیرا عوامل متعددی در آن دخیل است.
 
وی با بیان اینکه مؤلفه‌های تشکیل دهنده هویت ملی در دوره‌های مختلف تغییر می‌کند، ادامه داد: ادبیات داستانی دفاع مقدس خود تحت تأثیر هویت ملی است. در ابتدا بسیاری آن را ادبیات جنگ می‌نامیدند و در دوره‌های مختلف عنوان آن به ادبیات پایداری، مقاومت و ... تغییر یافته است.  
 
شاکری بستر‌ها و ظرفیت‌های ادبیات داستانی دفاع مقدس را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: کدام گونه از ادبیات انقلاب، دفاع مقدس و ... برای هویت‌بخشی ظرفیت بهتر و مناسبتری دارد؟ این نکته مهم است که بستر‌های این کار چیست؟ هنوز ادبیات داستانی به لحاظ فنی و تئوریک واجد ویژگی‌های ادبیات ملی نیست؛ بنابراین دو مقوله ادبیات داستانی و دفاع مقدس ظرف و مظروفی است که در همدیگر اثرگذار است و هر دو اجزاء سازنده هویت ملی هستند.  
 
وی ادامه داد: آیا انقلاب اسلامی یا دفاع مقدس هویت ملی را ظهور داد؟ مثلاً کدام تیپ‌ها می‌توانند نماینده بهتری باشند؟ آیا جبهه و خط مقدم می‌تواند هویت ملی را نشان دهد یا پشت جبهه؟ اینکه دفاع مقدس بیشترین تأثیر را در ظهور هویت ملی داشته، قابل پذیرش، اما قابل تفسیر است. یعنی به این معنی نیست که لزوماً همه ظرفیت‌ها در دفاع مقدس متجلی شده باشد، بلکه اگر می‌خواهیم درباره ظرفیت‌های تجلی هویت ملی صحبت کنیم، اتفاقاً ظرفیت‌هایی که دفاع مقدس ندارد را باید در گونه‌های دیگر فعال کنیم.  
 
دو جریان عمده ادبیات داستانی دفاع مقدس
این نویسنده تصریح کرد: نکته دیگر این است که اگر ظرف ادبیات داستانی درباره مؤلفه‎‌های هویت ملی نباشد، می‌تواند مظروف هویت ملی را بازتاب دهد؟ این‌ها با هم چالش و کشمکش نخواهد داشت؟ اولویت با ظرف یا مظروف است؟ این مسائل هم تابع ادله عقلی و هم شواهد تاریخی است و یکی از چالش‌هایی که باعث شد مظروف ارزشمند دفاع مقدس در ظرف ناهمخوان رمان دفاع مقدس ریخته شود و اکنون قوی‌ترین، رایج‌ترین، مشهورترین و شناخته‌شده‌ترین رویکرد در ادبیات داستانی دفاع مقدس روایت‌های سیاه از دفاع مقدس هستند، نتیجه همین عدم تجانس است. یعنی گمان کردیم ظرف یک خصوصیت غیرفعال و غیرجهتمند دارد. در حالی که اینطور نیست.
 
شاکری ادامه داد: ما دو جریان عمده داریم، ما نمی‌توانیم درباره ظهور و بروز هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس صحبت کنیم، مگر اینکه دو جریان ادبیات داستانی متعهد که به دنبال هویت‌یافتگی و ادبیات داستانی سیاه که به دنبال هویت‌باختگی است، تفکیک نکنیم. این جریان هویت‎‌زدا بسیار مهم است و این سؤال باید مطرح شود که چه شد مهمترین موقعیت‌ها برای ارزش‌های انقلاب و دفاع مقدس در ساختار داستانی به سمت هویت‌زدایی تمایل پیدا کرد؟
 
این منتقد ادبیات داستانی در ادامه گفت: مؤلفه‌های هویت‌زدا در ادبیات داستانی سیاه شامل تردید در مقابل رفتار مؤمنانه، شک در مقابل اعتقاد راسخ،  تمرکز بر انگیزه‌های انسانی،  تردید درباره انسجام ملی در مواجهه با جنگ، بدگمانی نسبت به نظام و اهداف،  تشکیک در دشمن بودن دشمن و کمرنگ کردن تفاوت‌ها و دشمن‎‌ستایی‌ها، تمایل به غرب و پناه جستن به آن، ضدیت با نظام جمهوری اسلامی،  تضعیف و تحقیر شهادت و ... است.
انتهای پیام
captcha