به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، سیدعلیرضا واسعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شامگاه گذشته 17شهریورماه در نشستی مجازی در خصوص «خلافت در اسارت؛ تأملی در نقش سیاسی تمدنی اسرای کربلا» که به همت پژوهشکده اسلام تمدنی برگزار شد، اظهار کرد: اگر بنا باشد که فهم دقیق و درستی از واقعه عاشورا ارائه شود، این امر بدون دانستن وقایع پسا عاشورایی میسر نیست و به تعبیر دیگر باید گفت که واقعه عاشورا دارای دو رویه کاملا مکمل یکدیگر است، یک رویه که با نه گفتن امام حسین(ع) این واقعه تحلیل میشود و رویه دیگر نیز با اسارت و بازماندگان رقم میخورد و اگر این مسئله دوم را مورد توجه قرار داده نشود، طبیعتا ما نمیتوانیم واقعه عاشورا را بهدرستی بدانیم.
وی عنوان کرد: برخلاف آنچه که در فرهنگ سیاسی تحلیل و تبیین و پیروزیها و شکستها نیز بهدنبال عدم تخلف تعریف میشود، بنابراین اگر کسی در عرصه سیاسی و یا در جدال نظامی غلبه خود را به دیگران ثابت و بهنوعی دیگران را مغلوب خود کند، پیروز میدان شناخته میشود و متقابلا دسته دیگر شکست خورده بهشمار میروند، از اینرو اگر با این رویکرد به واقعه کربلا نگاه کنیم، طبیعتا آنچه که در واقعه کربلا رخ داده است عدهای پیروز و عدهای نیز شکست خورده بودند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: اما آنچه در عرصه فرهنگی شکست یا پیروزی شمرده میشود در عرصه اخلاق و فرهنگ انسانی اینگونه نیست، چه بسا که انسانی در عرصه اخلاق و انسانیت نتواند بر رقیب خود غلبه کند و به ظاهر شکستی را متحمل شود، اما در واقع پیروز میدان شود که در حقیقت این امر را به وفور میبینیم و چه بسا که کارکرد انسانهای بزرگ اینگونه است و انسانهای بزرگ در مقایسه با انسانهای کوچک از چنین ویژگی برخوردار هستند و تاریخ نیز به ما این امر را ثابت کرده است.
واسعی بیان کرد: در حقیقت جریان اسرای کربلا گرچه به ظاهر پیروزی یزیدیان را به دنبال داشت، اما به واقع از منظر فرهنگ انسانی و اخلاقی، پیروزی حقیقی از آن اسرای کربلا بود و اساسا موجب اسارت خلافت شد و تعبیر خلافت در اسارت از این منظر اهمیت دارد و به عبارتی نیز این امر کارکرد واقعه عاشورا را نشان میدهد و همچنین نقشی که اسرا در این واقعه داشتند، نقشی بسیار مهم بود و توانست چهره واقعی خلافت و خلفا را به جامعه انسانی نشان دهد.
وی خاطرنشان کرد: در واقع اقدامی که یزید در مواجه با امام حسین(ع) انجام داد و در نهایت نیز منجر به شهادت آن امام بزرگوار و یارانشان و همچنین اسارت خانواده ایشان شد، جریانی که پس از عاشورا پیش آمد، کاملکننده و تقویتکننده آن چیزی بود که امام حسین(ع) تا روز عاشورا ادامه دادند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: امام حسین(ع) تا روز عاشورا تمام تلاش خود را داشتند که به مردم جامعهای که در آن زندگی میکنند بگویند که زیستن، به داشتن ملاکهای انسانی معنا پیدا میکند، نه صرفا باقی بودن و نفس کشیدن، چرا که باقی بودن و نفس کشیدن برای انسان کافی نیست، بلکه انسان باید آرمانها، انگیزههای متعالی و هدفهای والایی برای زیستن داشته باشد و یکی از این اهداف والا این است که انسان توحید عملی و عبادی را در واقعیت زندگی انسانها متجلی کند، اما پس از واقعه عاشورا این وظیفه امام حسین(ع) به اسرای کربلا و به ویژه حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) محول شد.
واسعی تصریح کرد: در حقیقت واقعه کربلا به مردم نشان داد که خلافت یزید که باید تأمینکننده امینت حیات انسانها، احترام و کرامت انسانها و ارزشهای متعالی انسانی باشد اما در یک اسارتی قرار گرفت و این واقعه آنچنان اثرگذار بود که یزید در جلسهای که میخواست قدرت و غلبه خود را به مخاطبانش نشان دهد اما مشاهده کرد که وضعیت به گونهای نیست که بخواهد این کار را انجام دهد و مقصر تمامی این اتفاقات را عبیداللهبن زیاد دانست و به نوعی خود را تبرئه کرد، از اینرو است که گفته میشود خلافت یزید در اسارت قرار گرفت.
انتهای پیام