یوسفعلی هادیپور، جانباز 70 درصد همدانی در گفتوگو با ایکنا از همدان با گرامیداشت هفته دفاع مقدس، اظهار کرد: وقتی پیکر شهید میلاد مصطفوی، شهید مدافع حرم همدانی را تحویل گرفتیم، دست، پا و سر نداشت، اگر این شهید رسانهای میشد جایگاه و اثرگذاری او کمتر از شهید حججی نبود.
وی با بیان اینکه امثال شهید حججی و شهید مصطفوی جوانان امروزی هستند که همگی مدافع حریم آلالله بوده و پایبند به ارزشهای دفاع مقدس و ارزشهای اسلام هستند، ادامه داد: جوانان امروزی اگر با شهدا انس داشته باشند و نجوا کنند قطعاً دست آنها را خواهند گرفت و باعث میشوند که در شرایط سخت پای آنها نلغزد.
هادیپور اظهار کرد: در صحنههای روزگار هر جا که رزمندگان ما پا گذاشتهاند موفقیت حاصل شده، پرورش چنین جوانانی نیز متأثر از فرهنگ ایثار شهدا و جانبازان دفاع مقدس است.
این جانباز 70 درصد دفاع مقدس با بیان اینکه متولد سال 1338 هستم، افزود: از سال 58 که بهعنوان پاسدار وارد سپاه شدم بحرانهای داخلی در کردستان نیز آغاز شد، بهطوری که از بدو ورودم به سپاه همواره در حال اعزام به مأموریت بودهام.
وی با اشاره به اینکه اولین اعزامم در بحران کردستان بود، اظهار کرد: در این اعزام بهعنوان راهنما و بلدچی گردان بودم و به قروه اعزام شدم، پدر و مادرم اهل قروه بوده و تا حدودی نسبت به این شهر آشنایی داشتم. اولین درگیری ما در 10 کیلومتری قروه اتفاق افتاد، وقتی که دشمنان حرکت خودرو حمل رزمندگان را دیدند، آن را مورد اصابت گلوله قرار دادند.
هادیپور گفت: شهیدان پورمحمود و شهید رضوی از رزمندگان همدانی بودند که در این درگیری به شهادت رسیدند، تشییع پیکر این شهدا از سوی مردم قروه به حدی اثرگذار و باشکوه بود که در مرحله اول خود مردم به مبارزه آمدند تا دهکلان را آزاد کردند.
وی ادامه داد: شهید پورمحمود از شهدای این درگیری بود که وقتی در بیمارستان اکباتان بستری میشود از اطرافیانش میخواهد که فرمانده خود را ملاقات کند، در ملاقاتش با فرمانده میگوید وقتی داشتیم برای اعزام نیرو از منطقه میدان پیشاهنگی همدان به سمت چراغ قرمز حرکت میکردیم در حین رانندگی به ماشین سپاه خسارتی وارد کردم، از شما میخواهم که مرا حلال کنید. این مطلب نشان میدهد که شهدا تا چه حدی مدافع بیتالمال و حریم ولایت بودند.
بیشتر بخوانید:
هادیپور درباره مجروحیتهای خود، گفت: مرحله اول در سال 58 در مهاباد از ناحیه پا مجروح شدم که در این درگیری یکی از دوستانم شهید حمید اسکندری به شهادت رسید، پس از این درگیری و مجروحیتم با همان شرایط دوباره به تشکیلات سپاه برگشتم، چراکه به حضور در این جو و فضا علاقهمند بودم.
وی ادامه داد: در سال 59 متأهل شدم اما از آنجا که همسرم و پدر و مادرم همراستای عقاید من بودند هیچ مشکلی در این زمینه برایم پیش نیامد و همواره در مسیر عقایدم مرا همراهی کردند. در سال 60 نیز در عملیات قراویز در سر پل ذهاب از ارتفاع سقوط کردم و بدنم دچار کوفتگی شد.
جانباز دوران دفاع مقدس گفت: عملیات قراویز در حقیقت کربلای بچههای همدان بود، چراکه تمام رزمندههای سپاه همدان در کادر و ذخیره و پاسدار 150 نفر بودند و 62 نفر از این افراد شهید و سه نفر نیز مفقود شدند. سال 64 نیز در عملیات والفجر 8 در فاو شیمیایی شدم، بهطوری که کل ریهام درگیر شده بود، پس از 20 روز که در بیمارستان بوعلی تهران بستری بودم دوباره به منطقه برگشتم، فرمانده میگفت شرایط حساس است و فرماندهان باید سریع به منطقه بازگردند.
وی با اشاره به اینکه مسئول تعاون سپاه انصارالحسین(ع) همدان و گردان امام حسین(ع) بوده است، افزود: آخرین مجروحیتم در کربلای 5 در شلمچه بود که سر و پایم آسیب دید و در حال حاضر پلاتین در سر دارم. در این عملیات به شدت مجروح شدم یک بسیجی 15 ساله موفق میشود فقط نیمی از پلاکم را به عقب بازگرداند و این نیمپلاک پس از هشت ماه که در بیمارستان و منزل بستری بودم به دستم رسید. کتابی نیز در این زمینه به چاپ رسیده به عنوان «نیمه پلاک برگشتی» که به خاطراتم درباره عملیات کربلای پنج در شلمچه باز میگردد.
این جانباز دفاع مقدس با اشاره به اینکه در عملیات والفجر 8 مسئول تعاون گردان سپاه انصارالحسین(ع) بودم، افزود: در این عملیات نیرویی داشتیم که به تازگی رسمی شده بود و میخواست به همدان برگردد، اجازه دادم و رفت، پس از 40 روز برگشت، وقتی به منطقه آمد با تندی گفتم مگر شرایط را نمیبینی چرا اینقدر دیر بازگشتی، گفت جبران میکنم، در حین سرزنش و تندی با او بودم که پیرمردی از رزمندگان که قرآن در دست داشت گفت این جوان را به من ببخش، هر دو به خط رفتند و پس از دو روز پیکر آنها بازگشت، قرآنش ترکش خورده بود و هر دو در کنار یکدیگر خوابیده بودند. همانطور که جوان قول داده بود جبران کند، جبران کرد و برای من کولهباری از حسرت به جای گذاشت که چرا من با او تندی کردم، آن صحنه هیچگاه از یادم نمیرود.
وی با بیان اینکه امام روحالله به همه جوانان ما درس آزادگی و شجاعت آموخت و همین درس موجب شد که در مقابل دنیا بیاستیم، گفت: رزمندگان با قرآن انس ویژهای داشتند و همین امر نیز موجب تعالی روح آنها میشد. خاطرم هست هر روزی که در اردوگاه بودیم روز خود را با قرآن شروع میکردیم، اگر جنگ هشت ساله ما نتیجه داد و به ثمر نشست دلیل آن روحیه جهادی رزمندگان بود.
این جانباز همدان در پایان گفت: جوانان امروز جامعه ما پایبند به همان ارزشهای جوانان دهه 60 بوده و کمتر از جوانان آن زمان نیستند.
* تصویر مربوطه تزئینی است.
انتهای پیام