به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم آیتالله علیاکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، صبح امروز سوم آذرماه با محوریت آیه ششم سوره فاتحه برگزار شد. در ادامه متن این جلسه را میخوانید؛
کلمه «مستقیم» در لغت به معنای راه راست است. در کلام امیرالمومنین(ع) هم آمده است: «اليَمينُ و الشِّمالُ مَضَلَّةٌ، و الطَّريقُ الوُسطى هِي الجادَّةُ»، یعنی راه وسط و صراط مستقیم است راه حق و عدل است و به چپ و راست انحراف ندارد.
روایات مختلفی درباره این آیه وجود داشت. از جمله آنها صحیحه حفص بن غیاث بود: «وَصَفَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ(ع) اَلصِّرَاطَ فَقَالَ أَلْفُ سَنَةٍ صُعُودٌ وَ أَلْفُ سَنَةٍ هُبُوطٌ وَ أَلْفُ سَنَةٍ حُدَالٌ». حضرت در این روایت میخواهد بگوید صراط مستقیم از هر جهت وسط زیادی دارد. مقصود این است این صراط یک حقیقت معنوی است، جسمانی نیست. صراط مستقیم راه و جاده نیست بلکه یک حقیقت معنوی است که به دور از هرگونه ضلالت و گمراهی است و حق محض است و مبتنی دین خالص پروردگار است.
این صراط باید جامع همه فضائل و احکام الاهی باشد. چه کسی میتواند در راه چنین حق محضی که همه صفات و فضائل را در خودش دارد و همه احکام و حدود را در خودش دارد گام بردارد و چنین حقیقت معنوی را کسب کند. اگر همه این حقایق را صد فرض کنیم، ممکن است هر شخصی مقداری از آن بهره ببرد ولی کار هر کس نیست که از تمام آن بهره ببرد. مصداق کامل کسانی که موفق میشوند همه این فضائل را کسب کنند و انجام دهند، ائمه معصومین(ع) و انبیای گذشته هستند. چون دین اسلام اکمل ادیان است بنابراین صراط اسلام هم جامعترین و کاملترین صراط متصور نسبت به همه صراطهای دیگر است.
تنها سالک این صراط که میتواند آن را به نحو کامل طی کند و به همه فضائل این صراط و راه معنوی عمل کند و معرفت کامل نسبت به فضائل داشته باشد و کامل عمل کند، وجود مقدس امام معصوم است. به همین دلیل است که صراط به ائمه(ع) تفسیر شده است. اینکه گفته شده است: «الصِّراطُ أدَقُّ مِن الشَّعرَةِ و أحَدُّ مِنَ السَّيفِ» یعنی هر کس نمیتواند به آن برسد و خیلی مشکل است. اولا شناخت همه قوانین و احکام الاهی کار هر کس نیست، ثانیا طی کردن آن هم کار هر کسی نیست. در روایات داریم امیرالمومنین(ع) و پیامبر(ص) در آن صراط نشستند. هر کسی که معتقد به ولایت امیرالمومنین(ع) باشد، رسول خدا(ص) به او اجازه میدهد از صراط عبور کند. اینکه در روایت قبل خواندیم صراط مستقیم سعه دارد منافات ندارد که «ادق من الشعره» باشد و این دو با هم قابل جمع است.
درجه عالی عمل به این فضائل در اختیار امام معصوم است و این درجه تا ما انسانهای معمولی میرسد و هزاران درجه برای آن متصور است. هر کس درجهاش پایینتر باشد در صراط هم کندتر است. هرچه در تطبیق علمش بر احکام تزلزل داشته باشد، آنجا هم تزلزل دارد.
به چند نمونه از روایات معتبر این باب اشاره کنم. امام رضا(ع) میفرمایند: «اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِيمَ استرشاد لدينه و اعتصام بحبله و استزادة في المعرفة، لربه -عز و جل- و لعظمته و كبريائه». پس صراط مستقیم همان دین است، اعتصام به حبل الاهی است، زیادی معرفت است.
در روایت دیگری میخوانیم: «أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ (ع) فِی قَوْلِهِ: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ قَالَ یَقُولُ: أَدِمْ لَنَا تَوْفِیقَکَ الَّذِی بِهِ أَطَعْنَاکَ فِی مَاضِی أَیَّامِنَا حَتَّی نُطِیعَکَ کَذَلِکَ فِی مُسْتَقْبَلِ أَعْمَارِنَا وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ هُوَ صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَهْ فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ فِی الدُّنْیَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِیرِ وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ یَعْدِلْ إِلَی شَیْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ وَ أَمَّا الطَّرِیقُ الْآخَرُ فَهُوَ طَرِیقُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی الْجَنَّهْ الَّذِی هُوَ مُسْتَقِیمٌ لَا یَعْدِلُونَ عَنِ الْجَنَّهْ إِلَی النَّارِ وَ لَا إِلَی غَیْرِ النَّارِ سِوَی الْجَنَّهْ»
امام عسکری (ع) فرمودند؛ «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» یعنی توفیق خود را رهنمای ما گردان تا همانگونه که در گذشته تو را به آن فرمان بردیم، در آینده عمر خود نیز به آن تو را فرمان بریم. و صراط مستقیم دو صراط است: صراطی در دنیا و صراطی در آخرت، و امّا صراط مستقیم در دنیا، آن است که از زیادهروی فروتر و از کوتاهی کردن فراتر است و استوار و درست باشد و به هیچ باطلی نگراید و امّا صراط مستقیم در آخرت، راه مؤمنان بهسوی بهشت است که راهی راست باشد و ایشان در آن نه بهسوی آتش دوزخ و نه بهسوی چیز دیگری میگرایند و فقط بهسوی بهشت پیش میروند.
در روایت دیگری میخوانیم: «عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ وَ سَيْفِ بنِ عمِيرَةَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِى مَرْضَةٍ مَرِضَهَا لَمْ يبقَ منْهُ إِلَّا رَأْسُهُ فَقَالَ يَا فُضَيْلُ إِنَّنِى كَثِيراً مَا أَقُولُ مَا عَلَى رَجُلٍ عَرَّفَهُ اللَّهُ هذَا الْأَمرَ لَوْ كانَ فى رَأْسِ جبلٍ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْمَوْتُ يَا فُضَيْلَ بْنَ يَسَارٍ إِنَّ النَّاسَ أَخذُوا يمِيناً وَ شِمَالًا وَ إِنَّا وَ شِيعَتَنَا هُدِينَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ يَا فُضَيْلَ بْنَ يَسَارٍ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ أَصْبَحَ لَهُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ كَانَ ذَلِكَ خَيْراً لَهُ وَ لَوْ أَصْبَحَ مُقَطَّعاً أَعضاؤُهُ كانَ ذَلِكَ خيراً لَهُ يا فُضَيْلَ بْنَ يَسَارٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَفْعَلُ بِالْمُؤْمِنِ إِلَّا مَا هُوَ خيرٌ لَهُ يا فضيلَ بنَ يسَارٍ لَوْ عَدَلَتِ الدُّنْيَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَنَاحَ بَعُوضَةٍ مَا سَقَى عَدُوَّهُ مِنْهَا شَرْبَةَ مَاءٍ يَا فُضَيْلَ بْنَ يَسَارٍ إِنَّهُ مَنْ كَانَ هَمُّهُ هَمّاً وَاحِداً كَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ وَ مَنْ كَانَ هَمُّهُ فِى كُلِّ وَادٍ لَمْ يُبَالِ اللَّهُ بِأَيِّ وَادٍ هَلَكَ»
فضيل بن يسار میگويد: خدمت امام صادق(ع) رسيدم در مرضى كه او را لاغر و نحيف كرده بود و جز سرش باقى نمانده بود فرمود: اى فضيل، من بسيار ميگويم كسى را كه خدا به اين امر یعنی تشیع آشنا كرد، اگر بر سر كوهى باشد تا مرگش برسد زيانى نيست. اى فضيل بن يسار، مردم راه راست و چپ پيش گرفتند و ما و شيعيان ما به صراط مستقيم هدايت شديم. اى فضيل بن يسار، اگر ميان مشرق و مغرب از آن مؤمن باشد خير اوست و اگر اعضائش را تكه تكه كنند خير او است. اى فضيل بن يسار، خدا نسبت به مؤمن جز خير انجام ندهد. اى فضيل بن يسار، اگر دنيا نزد خداى عزوجل به اندازه بال مگسى ارزش ميداشت، شربت آبى از آن به دشمنش نمیآشاميد. اى فضيل بن يسار، كسي كه هدف و همتش يك چيز باشد، خدا هدفش را كارگزارى كند، و كسي كه همتش به همه سو متوجه باشد، خدا باك ندارد كه در چه درهاى هلاك شود يعنى خدا هدايت و توفيق را از او برگيرد و او را بخود و هواى نفسش وا گذارد تا در راه يكى از اديان باطل جان سپارد.
از مجموع این روایات چند نکته استفاده میشود؛ نکته اول اینکه صراط مستقیم دو قسم است، صراط دنیا و صراط آخرت. نکته دوم اینکه این صراط، پل راهی است که باید انسان از آن بگذرد تا وارد بهشت شود. نکته سوم اینکه صراط اصلی در دنیا ائمه(ع) هستند که مجسم سنت نبوی و اسوه سنت نبوی هستند. نکته دیگر اینکه منظور از «اهدنا» هدایت تکوینی نیست چون هدایت تکوینی برای همه موجودات حاصل است و نیازمند مطالبه نیست. آنچه قابلیت دارد طلب شود صراط تشریعی و دین است. نکته پنجم اینکه «اهدنا الصراط المستقیم» به معنای باقی ماندن بر صراط است، یا به معنای زیادت در هدایت توفیقی است چون توفق درجات و مراتب دارد.
انتهای پیام