حاکمیت روح توکل؛ شاخصه جامعه‌ اسلامی
کد خبر: 4020754
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۶
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب

حاکمیت روح توکل؛ شاخصه جامعه‌ اسلامی

براساس آیه 3 سوره طلاق می‌توان گفت در جامعه اسلامی برای عبور از بن‌بست‌ها و مشکلات پیش رو ضمن تلاش و مجاهده باید روح توکل بر تمام عرصه‌های زندگی حاکم باشد تا در سایه جهاد و توکل، به مصداق «رزق لا یحتسب» از جایی که انتظار ندارد و در محاسباتش نبوده مورد عنایت و کمک قرار گیرد.

رهبر معظم انقلاب

رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات‌شان در دیدار با جامعه پرستاری و خانواده شهدای سلامت به مناسبت میلاد حضرت زینب(س) با استناد به آیه 3 سوره طلاق فرمودند: «از خدای متعال کمک بخواهید، به خدای متعال توکّل کنید؛ در همه امور کشور، در همه‌ امور زندگی باید از خدا مطالبه کرد، درخواست کرد، تضرّع کرد و به خدا توکّل کرد؛ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسبُه؛ هر کسی به خدا توکّل کند، خدا او را کفایت می‌کند؛ این را بدانید. [البتّه] معنای توکّل به خدا این نیست که کار نکنیم؛ واضح است؛ یعنی با اعتماد به وعده‌ الهی که فرموده اگر کار کنید برکت می‌دهم، کار کنیم؛ اعتماد کنیم به وعده‌ الهی.»

ایشان بر مبنای این آیه توکل به خدا را نه فقط در امور فردی و اجتماعی بلکه به همه عرصه‌ها تسری می‌دهند و البته شرط نتیجه‌بخشی این توکل و اعتماد به عنایت الهی را کار کردن بیان می‌دارند.

متن کامل آیه: «وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا»

ترجمه آیه: «و از جايى كه حسابش را نمى‌كند، به او روزى مى‌رساند، و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام‌رساننده است. به راستى خدا براى هر چيزى اندازه‌اى مقرر كرده است.»

مرحوم علامه طباطبایی پیرامون این آیه در تفسیر المیزان بیان می‌دارد که «هر كس از خدا بترسد و بـه حقيقت معناى كلمه پروا داشته باشد - كه البته چنين تقوایى حاصل نمى‌شود مگر با معرفت نسبت به خدا و اسما و صفات او - و سپس به خاطر رعايت جانب او از محرمات و ترک واجبات - كه لازمه آن اين است كه اراده نكند مگر فعل و تركى را كه او اراده كرده باشد و لازمه اين هم آن است كه اراده‌اش در اراده خداى تعالى مستهلک شده باشد - چنين كسى هيچ عملى انجام نمى‌دهد مگر از اراده‌اى از خدا.

لازمه اين نيز آن است كه خود را و متعلقات خود از مشخصات و افعالش را ملک خداى تعالى بداند، آن هم ملک طلق او و او را مالک على الاطلاق خود بداند، مالكى كه به هرکه بخواهد مى‌تواند در ملكش تصرف كند و اين ملكيت همان ولايت خدايى است كه خدا با آن ولايت متولى امر بنده‌اش مى‌باشد، پس براى بنده از ملک حقيقى چيزى باقى نمى‌ماند مگر آنچه كه خداى سبحان تمليكش كرده باشد، تازه همان را هم كه او دارد باز به ملكيت خدا باقى است و ملک همه‌اش از خداى عزوجل است.

اينجاسـت كه خداى تعالى چنين بنده‌اى را به حكم (و يجعل له مخرجا در آیه قبل) از تنگناى وهم و زندان شرک نجات مى‌دهد، ديگر به اسباب ظاهرى دلبسته نيست و به حكم (و يرزقه من حيث لا يحتسب) از جايى كه او احتمالش را هم ندهد رزق مادى و معنويش را فراهم مى‌كند اما رزق ماديش را بدون پيش‌بينى خود او مى‌رسانـد، براى اينكه او قبل از رسيدن به چنین توكلى رزق خـود را حاصل دسترنج خـود و اثر اسباب ظاهـرى مى‌دانست؛ همان اسبابى كه دل به آن بسته بود و از آن اسباب هم كه بسيار زيادند جز به اندكى اطلاع نداشت و مـثلش مثل كسى بود كه در شبى بس ظلمانى نور بسيار ضعيفى پيش پايش را روشن كرده باشد و از ماوراى آن فضاى اندک بى‌خبر باشد وليكن خداى سبحان از همه اسباب خبر دارد و او است كه اسباب و مسببات را پشت سر هم مى‌چيند و هر طورى كه بخواهد نظام مى‌بخشد و به هر يک از آن اسباب بخواهد اجازه تأثير مى‌دهد تأثيرى كه خود بنده چنان تأثيرى براى آن سراغ نداشته و اما رزق معنويش را - كه رزق حقيقى هم همان است، چون مايه حيات جان انسانى است و رزقى است فناناپذير - بدون پيش‌بينى خود او مى‌رساند، دليلش اين است كه انسان نه از چنين رزقى آگهى دارد و نه مى‌داند كه از چه راهى به وى مى‌رسد.

كوتاه سخن اينكه: خداى سبحان كه ولى و عهده‌دار سرپرستى بنده متوكل خويش اسـت، او را از پرتگاه هلاكت بيرون مى‌كشد و از طريقى كه خود او پيش‌بينى آن را نمی‌كند، روزى مى‌دهد و چنين بنده‌اى بـه خاطر اينكه بر خداى تعالى توكل كـرده و همه امور خود را به او واگذار نموده، هيچ چيز از كمال و از نعمت‌هايى را كه قدرت به دست آوردن آن را در خود مى‌بيند از دست نمى‌دهد، خلاصه آنچه را كه اميدوار بود به وسيله سعى و كوشش خود به دست آورد همان را خداى تعالى برايش فراهم مى‌كند، براى اينكه او به وى توكل كرد و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا همه‌كاره او مى‌شود و هيچ سبب از اسباب ظاهرى اين‌طور نيست، براى اينكه هر سببى را كه در نظر بگيرى يكبار كارگر مى‌افتد بار ديگر نمى‌افتد، ولى خداى تعالى اين طور نيست، (ان اللّه بالغ امره)، چون خدا بـه كار خود مى‌رسد و تمامى امور در حيطه قدرت خداى تعالى اسـت (قـد جعل اللّه لكل شى ء قدرا) و وقتى حدود و اندازه هر موجودى را خداى تعالى معين مى‌كند، بنده متوكل هم يكى از موجودات است، او نيز از تحت قدرت خدا خارج نيست، پس اندازه‌ها و حدود او نيز به دست خدا است.

چنين مقامى تنها نصيب صالحين از اولياى اين امت مى‌شود و اما افراد پايين‌تر افراد متوسط از اهل تقوى كه درجات پايين‌ترى از حيث معرفت و عمل دارند، از موهبت ولايت خدايى هم آن مقدارى برخوردارند كه با اخلاص ايمان و اعمال صالحشان مطابقت دارد، و چنان نيست كه هيچ بهره‌اى از اين موهبت نداشته باشند، چگونه محروم باشند با اينكه خداى فرموده: (و اللّه ولى المؤمنين) و جاى ديگر به طور مطلق فرموده: (و اللّه ولى المتقين).

آرى همين كه به دين حق متدين هستند و اين سنت حيات را پذيرفته، ورود و خروج‌شان در امور ناشى از اراده خداى تعالى اسـت، خـود تقوى اللّه و توكل بر او است، براى اينكه اين‌گونه افراد مؤمن و متقى اراده خداى تعالى را در جاى اراده خودشان قرار داده‌اند، در نتيجه به همان مقدار از سعادت زندگى برخوردار می‌شوند و خداى تعالى برايشان از هر ناملايمى مخرجى قرار مى‌دهد و از جايى كه خود آنان به فكرشان نرسد روزی‌شان مى‌دهد، و پروردگارشان كافى ايشان است و او به كار خود مى‌رسد و اراده خود را به كرسى مى‌نشاند، و چگونه چنين نباشد با اينكه او است كه براى هر چيزى قدر و مقدارى معين كرده است.»

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه درباره این آیه آورده است که «خداوند تضمين كرده كه مشكل پرهيزكاران را بگشايد و آنها را از جایى كه خودشان هم انتظار ندارند روزى دهد. خداوند ضمانت كرده كه هر كس توكل كند در نمى‌ماند و خداوند قادر بر انجام اين ضمانت است.

درست است كه اين آيات در مورد طلاق و احكام مربوط به آن نازل شـده، ولى محتواى گسترده‌اى دارد كه ساير موارد را نيز شامل مى‌شود و وعده اميد‌بخشى اسـت از سـوى خداوند به همه پرهيزكاران و توكل‌كنندگان كه سرانجام لطف الهى آنها را مى‌گيرد و از پيچ و خم مشكلات عبور مى‌دهد و به افق تابناک سعادت رهنمون مى‌گردد سختى‌هاى معيشت را برطرف مى‌سازد و ابرهاى تيره و تار مشكلات را از آسمان زندگى آنها كنار مى‌زند.

جمله (قد جعل الله لكل شى قدرا) اشاره لطيفى است به نظامى كه حاكم بر تشريح و تکوين است يعنى اين دستورهایى كه خداوند در مورد طلاق و غير آن صادر فرموده همه طبق حساب و اندازه‌گيرى دقيق و حكيمانه‌اى است، همچنين مشكلاتى كه در طول زندگى انسان چه در مسئله زناشویى و چه در غير آن رخ مى‌دهد هـر كدام اندازه و حسـاب و مصلحت و پايانى دارد، نبايد به هنگام بروز اين حوادث دستپاچه شوند و زبان به شكوه بگـشايند و يا براى حل مشكلات به بى‌تقوایی‌ها توسل جويند، بلكه بايد با نيروى تقوا و خويشتندارى به جنگ آنها بروند و حل نهایى را از خدا بخواهند.

آيات فوق از اميدبخش‌ترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضيا مى‌بخشد، پرده‌هاى يأس و نوميدى را مى‌درد، شعاع‌هاى حيات‌بخش اميد را به قلب مى‌تاباند، و به تمام افراد پرهيزگار با تقوا وعده نجات و حل مشكلات مى‌دهد.

منظـور از توكل بر خدا، اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به او واگذارد و حل مشكلات خويش را از او بخواهد، خدایى كه از تمام نيازهاى او آگاه است، خدایى كه نسبت به او، رحيم و مهربان است و خدایى كه قدرت به حل هر مشكلى دارد.

كسى كه داراى روح توكل اسـت، هرگز يأس و نوميدى را به خود راه نمى‌دهد، در برابر مشكلات احساس ضعف و زبونى نمى‌كند در برابر حوادث سخت مقاوم است و همين فرهنگ و عقيده چنان قدرت روانى به او مى‌دهد كه مى‌تواند بر مشكلات پيروز شـود و از سـوى ديگر امدادهاى غيبى كه به متوكلان نويد داده شده است به يارى او مى آيد و او را شكست و ناتوانى رهایى مى‌بخشد.

توكل بـا اين محتواى عميق شخصـيت تازه‌اى به انسان مى‌بخشد و در تمام اعمال او اثر مى‌گذارد لذا در حديثى مى‌خوانيم كه پيغمبر اكرم (ص) در شب معراج از پيشگاه خداوند سـؤال كـرد: پروردگارا! چه عملى از همه اعمال برتر است. خداوند متعال فرمود: چيزى در نزد من افضل و برتر از توكل بر من و خشنودى به آنچه قسمت كرده‌ام نيست. بديهى است توكل به اين معنى هميشه توأم با جهاد و تلاش و كوشش است، نه تنبلى و فرار از مسئوليت‌ها.»

رهبر معظم انقلاب نیز در سخنانی در 19 بهمن سال 1398 با استناد به این آیه فرمودند: «باید بدانید که ممکن است دشمن از جایی ضربه بخورد که انتظار ندارد، و شما که بنده‌ خدا و مؤمن بِالله و در راه صراط مستقیم هستید، از جایی برایتان عایدی به وجود بیاید که «رزق لایُحتَسَب» باشد و انتظارش را نداشته باشید. به نظر من این خیلی نکته‌ اساسی‌ای است که ما توجّه کنیم همه‌ حوادث عالم بر اساس محاسبات مادّی و دنیایی نیست؛ این هم جزو محاسبات است که گاهی اوقات خدای متعال یک راه میان‌بُری را به وجود می‌آورد، یک حرکت این‌چنینی را به وجود می‌آورد.»

در واقع در جهان‌بینی دینی نباید تمام محاسبات زندگی در همه عرصه‌ها صرفا مبتنی بر محاسبات صرف عقلانی و مادی باشد بلکه حتما باید جایی را برای محاسبات فرامادی و فراعقلی و الهی نیز بازگذاشت و اینگونه توکل را مسیر انجام کارها حاکم کرد.

براین اساس از این آیه می‌توان نتیجه گرفت که:

ـ كسانى كه با گناه زندگى خود را تأمين مى‌كنند، راه دريافت روزى‌هاى پيش بينى نشده را به روى خود مى‌بندند.

ـ اراده خدا در چارچوب محاسبات انسان نيست.

ـ رعايت امور معنوى، در زندگى مادّى اثرگذار است.

ـ تقوا و توكل دو اهرم براى خروج از بن بست است.

ـ براى تأمين زندگى امروز، تقوا و براى آينده، توكل لازم است.

ـ بدون لطف خداوند، هيچ عامل ديگرى كارآمد و كافى نيست.

ـ در اراده و خواست تمام افراد و حكومت‌ها، احتمال شكست و ناكارآمدى و بن بست وجود دارد. تنها امرى كه شكست در آن راه ندارد، خواست و اراده خداوند است.

ـ دليل توكل ما، قدرت بى نهايت الهى است.

ـ معناى توكل ما و قدرت خداوند آن نيست كه انسان به همه خواسته‌هاى خود مى‌رسد، زيرا تمام امور هستى قانونمند است و حساب و كتاب دارد.

 

انتهای پیام
captcha