امام على(ع) فرمودند: «هر كه دو روزش يكسان باشد، مغبون است». سال جدید آغاز و با روزهای ماه مبارک رمضان قرین شده است. در ماه رمضان، فصل خودسازی، میتوانیم هر روز نکات جدیدی بیاموزیم تا نه تنها مغبون نباشیم، بلکه در مسیر رشد و تعالی اخلاقی قرار گیریم.
خبرگزاری ایکنا با همین هدف سلسلهجلسات کوتاه اما پرمحتوای سواد عاطفی را به منظور آموزش روشهای مدیریت عواطف و احساسات برگزار کرده است. در این جلسات عاطفه سهرابی، روانشناس، به تشریح راهکارهای عملی مدیریت خشم و سایر عواطف میپردازد.
در نهمین جلسه این دوره آموزشی او به تشریح نحوه مدیریت صحیح روابط، روابط سمی و تعیین مرزها در روابط پرداخته است که در ادامه میخوانید و میبینید.
در این قسمت درباره یکسری مرزبندیها صحبت میکنیم که مدیریت روابط نام دارد. مدیریت روابط یعنی ما در اجتماع زندگی میکنیم و با افراد مختلفی در ارتباط هستیم، از جمله خانواده، همکاران و همسایهها و موارد دیگر شامل افرادی است که در طول روز شاید یک یا دو دقیقه با آنها برخورد داریم. این هم نوعی رابطه است؛ مثل ارتباط با راننده تاکسی یا فروشندهای که از آن خرید میکنیم.
پس در خصوص همه روابط و مدیریت رابطههایمان صحبت میکنیم. دلیل انتخاب این موضوع این است که در جلسات مشاوره متوجه میشویم که بسیاری از افرادی که به ما مراجعه میکنند از روابطشان آسیب دیدهاند و این امر موجب شده که هم خلق و خوی آنها به هم بریزد و هم بر انتخابها و روابط بعدی آنها اثر بگذارد. این اثر گذاشتنها مثل زنجیر ادامه کرده و در نهایت آنها را از موقعیتهایی بازداشته است. مثلاً به فرد میگوییم چرا وقتی دعوت به کار شدی نرفتی؟ میگوید که چون فلانی من را معرفی کرده بود. میگوییم خب، چه اشکالی دارد؟ میگوید چون ممکن است بعداً دردسری برای من ایجاد شود.
وقتی از او میپرسیم چرا فکر میکنی که ممکن است برای تو دردسری به وجود بیاید؟ میگوید که قبلاً یک مورد مشابه داشتم و فردی من را معرفی کرد و بعد اتفاقهای بدی افتاد. یعنی اتفاقی را که قبلاً رخ داده است تعمیم میدهد. با این مقدمه هر فردی که این مطلب را میخواند خود را تنها تصور کند؛ یعنی جدا از خانواده، دوستان و دیگر افراد اجتماع. وقتی خودمان را تنها تصور و احساس میکنیم که فقط خودمانیم بلافاصله احساس نگرانی به سراغ ما میآید که تنهایی را دوست نداریم و میخواهیم پدرم، مادرم، فرزندم و ... باشد.
پس این اولین نشانه است که ما به زندگی اجتماعی نیاز داریم و نمیتوانیم خودمان را از آن محروم کنیم، اما این نیاز چه زمانی به ما صدمه میزند؟ زمانی که مهارتها را بلد نیستیم و الگوهای اشتباه را برداشتهایم یا به انحای مختلف آموزشهای اشتباهی را از جاهای مختلف دریافت کردهایم. مثلاً اگر میخواهیم با کسی صمیمی شویم، باید همه چیزمان را به آن فرد بگوییم و همه چیز فرد مقابل را هم بدانیم. برخی افراد وقتی با کسی صمیمی میشوند، اگر بخواهند جایی بروند، باید به آن فرد بگویند، وگرنه دوستشان ناراحت میشود.
اینها سم روابط است. هیچکس نباید از طرف مقابل این توقع را داشته باشد که تو باید جزئیات کارهایت را به من بگویی و فرد هم ملزم به گفتن جزئیات زندگیاش نیست. بسیاری میگویند خُب، این صمیمیت نیست، یعنی ما از دوستمان مسائل را پنهان کنیم؟ نه، مسئله پنهان کردن نیست، بلکه این است که در هر رابطهای طرف مقابل باید فقط یک قسمت از مسائل زندگی ما را بشنود و تحلیل کند. وقتی در خانواده خودمان هستیم ممکن است درباره برخی از مسائل صحبت کنیم و به چالش کشیده شویم. اما دلیلی ندارد فردا که سر کار رفتیم یا نزد دوستمان بودیم، درباره مشکل خانوادگی صحبت کنیم.
برخی این برچسب را بر روی رفتارشان میچسبانند و میگویند ما درد دل میکنیم. درد دل معنی ندارد. درد دل یعنی چه؟ اگر درد دلی وجود دارد باید درمان شود. وقتی اتفاقی رخ داده است، آن را به دوستمان میگوییم یا میخواهیم با هم زمانمان را پر کنیم و صحبت کنیم که فکر نمیکنم صحبت از مسائل شخصی شاخصه خوبی باشد یا میخواهیم راهکاری را از دوستمان دریافت کنیم و اگر هدفمان گرفتن راهکار از دوستمان باشد، تصمیم بدتری است.
میدانیم که روانشناسان هیچوقت به نزدیکان خود مشاوره نمیدهند و هیچوقت راهکاری را ارائه نمیدهند، چون موارد مشترکی بین روانشناسان و دوستانشان هست. وقتی فردی نزد دوستش مسئلهای را مطرح میکند، طرف مقابل دوست اوست و هوای او را دارد و اگر اشتباهترین کار را هم انجام داده باشد، از دوستش حمایت میکند و میگوید که خوب کردی و دفعه قبل هم طرف مقابلت این کار را کرده بود. این راهکار نیست، بلکه سم روابط است.
باید برای روابطمان مرز بگذاریم. مرز ما را سالم نگه میدارد. ما اجازه داریم که در حد روابطمان تفریح و گردش کنیم و اتفاقهای خوب داشته باشیم، اما وقتی که مشکل پیش میآید بهتر است که نزد یک کارشناس برویم. اگر در حین آشپزی با کارد آشپزخانه دستمان را عمیق ببریم، آیا نزد همسایه میرویم و میگوییم با یک نخ و سوزن دست من را کوک بزن. قطعاً این کار را نمیکنیم. آنوقت چطور اتفاقهای روحیمان را اینقدر راحت جلوی هرکسی مطرح میکنیم و بعد لطمههایی که میخوریم لطمههایی است که خودمان باعث آنها شدهایم.
باید مرز روابط را بشناسیم. اگر رابطهای طوری پیش میرود که در آن رابطه حریم خصوصی نداریم، مطمئن باشید که رابطه سالمی نیست. اگر در رابطهای هستید که دوستتان از شما با جزئیات میپرسد که دیشب چه کردهاید و کجا رفتهاید(البته اگر خودتان تعریف کنید موضوع فرق میکند)، بدانید که رابطه شما ناسالم شده است و رابطه ناسالم حریمهای خصوصی ما را از بین میبرد و در نهایت ارتباطهای ناخوشایند را پیش میآورد. امیدوارم همیشه مرزهای روابط شما مشخص باشد و در این روابط رشد و تکامل شما به ارمغان بیاید.
انتهای پیام