بخش نخست گفتوگو با غلامرضا شاهمیوه، مدرس و داور مسابقات بینالمللی قرآن با عنوان «چگونه مؤسسات منجر به تغییر در جلسات سنتی قرآن شدند» منتشر شد. اکنون بخش دوم و پایانی این گفتوگوی تفصیلی را میخوانید که در آن به مباحثی نظیر تأثیر متقابل مسابقات قرآن با جلسات قرآن، اهمیت پرداختن به حفظ قرآن و نیز تفاوتهای صاحبسبک شدن و صاحبطریق شدن در تلاوت قرآن پرداخته شده است.
ایکنا - یکی از مسائل مهم، تأثیر متقابل جلسات و مسابقات قرآن است. با توجه به اینکه هر دو رویداد در کشور، پُررنگ برگزار میشود، چه تأثیراتی داشتهاند؟
در مورد بحث مسابقات باید بگویم که به دلیل محدودیتهایی که در سطح مسابقات وجود دارد برای قاریان هم مشکلاتی به وجود میآید. در مسابقات زمان اندک است و تعداد شرکتکنندگان بسیار؛ حال وقتی یک قاری که در جلسات قرآن آموزشهای فنی لازم را دیده به عرصه مسابقات پا میگذارد و به دلیل همین محدودیتها نمیتواند خیلی از آموزشهایی را که دیده است، ارائه کند و بسیاری از آنها فراموش میشوند.
بنابراین باید برای جلسات سنتی و خانگی، مسابقات جداگانهای طراحی و اجرا شود. چه اینکه در سالهای گذشته سازمان دارالقرآن چنین مسابقاتی را برگزار میکرد و حتی به استاد قاری برتر هم هدایایی اهدا میشد. این حرکت خوب کنار گذاشته شد و در نتیجه، همه با یک مسابقات مهم، مسابقات اوقاف، مواجه هستند یا اگر افراد دانشجو یا نظامی باشند، میتوانند در مسابقات رده کاری خودشان شرکت کنند و خبری از مسابقات در سطح جلسات نیست.
ایکنا- به نظر میرسد مسابقات قرآن ریلگذاری جلسات را هم با تغییراتی مواجه کرده است و برخی افراد به دلیل آمادگی بیشتر در مسابقات در جلسات شرکت میکنند و شاید خروجی چنین رویهای این باشد که قاریانی مسابقهایخوان و مجلسیخوان داشته باشیم. البته این سخن یک فرضیه است و من هم آن را اثبات نکردهام. چطور این مسئله را تحلیل میکنید؟
دقیقاً همینطور است. البته شرکتکنندگان در جلسات ممکن است شرکتکننده عام محسوب شود یا افرادی که مسابقاتی در پیش دارند و پیش از آغاز جلسه هم با استاد هماهنگیهای لازم را برای تلاوت مسابقهای انجام میدهند. در جلسه بنده هم این اتفاق میافتد و گاهی اوقات افرادی که مسابقاتی را در پیش دارند، از ما میخواهند که قرعه مسابقهای به آنها معرفی کنیم و در چینش الحان و ... راهنمایی ارائه دهیم، اما در بحث عمومی چنین نیست و مسئله در مورد عموم، درست خواندن قرآن است. بنابراین، مخاطبان دو طیف هستند و مسابقات هم به همین صورت روی جلسات تأثیر گذاشته است و ما هم به فراخور مخاطب باید جلسه را پیش ببریم.
ایکنا- پس شما به این رویه نگاه انتقادی ندارید؛ یعنی با یک سیر منطقی مواجه هستیم و افرادی که در مسابقه شرکت میکنند برای همین هدف به جلسه میآیند و دیگران هم به فراخور فعالیت خود در جلسات حاضر میشوند. درست است؟
بله، البته در مورد مسابقات باید بگویم برای اینکه یک قاری بتواند خودش را در سطوح بالا نشان بدهد، چارهای جز این ندارد که در مسابقات شرکت کند. هر چند طرح ارزیابی قاریان و مدرسان از سوی شورای عالی قرآن برگزار میشود، اما باید قبول کنیم که مدرک گرفتن در این طرح از موفقیت در مسابقات هم دشوارتر است؛ چراکه افراد باید پروسه طولانیتری را طی کنند. برای نمونه قاریای داشتهایم که در اولین دوره حضورش در مسابقات رتبه اول را کسب کرده است، اما اگر میخواست در طرح ارزیابی به موفقیت برسد، چند سال طول میکشید.
بنابراین بسیاری از افراد همین مسیر یعنی مسابقات را در پیش میگیرند؛ چراکه ضریب موفقیتشان بیشتر است؛ مثلا اگر رقبای یک قاری صدایشان آماده نباشد یا غلط اعرابی داشته باشند، این فرد میتواند به موفقیت دست پیدا کند. اگر شرایط کنونی غیر از این بود، میتوانستیم میان آموزش و مسابقات هماهنگی برقرار کنیم؛ به این معنا که جشنوارهها و مسابقاتی داشته باشیم که مختص یک رشته نظیر صوت، لحن یا طولانیترین نفس یا بالاترین اوج باشد. در این صورت هر بخش برخی را جذب میکند و فقط اینطور نیست که افراد جامع بتوانند به موفقیت برسند. همچنین، انحصار مسابقات اوقاف از بین میرود و میتوانیم جشنوارههای مختلفی داشته باشیم.
ایکنا- یکی دیگر از مسائلی که باید به آن پرداخته شود ظرفیتهای جلسات قرآن است. فکر میکنید آیا بتوانیم از ظرفیت جلسات به نحوی بهرهبرداری کنیم که مشکلات موجود رفع شود؟ چهبسا ممکن است برخی در مسابقات یا طرح ارزیابی موفق نباشند، اما تلاوتهای خوبی را در جلسات ارائه کنند.
بله، به صورت کلی باید راهکارهایی داشته باشیم تا بتوانیم افراد بیشتری را مطرح کنیم. همچنین به تغییر برخی قوانین هم نیازمند هستیم تا حق افراد ضایع نشود؛ یعنی اینطور نباشد که فقط تلاوت کسانی در صدا و سیما پخش شود یا افرادی به کشورهای مختلف اعزام شوند که در مسابقات موفق شدهاند.
در حال حاضر مسابقات حرف اول را میزند و برای نمونه میتوان به کاروان قرآنی اعزامی به حج سال جاری اشاره کرد. اکثر افراد اعزامی کسانی هستند که یا امسال در مسابقات به موفقیت رسیدهاند یا در سالهای گذشته حائر رتبه شدهاند. حال اگر مسابقاتی در سطح جلسات قرآن هم داشته باشیم، نفرات برتر این مسابقات هم میتوانند به فهرست نفرات اعزامی افزوده شوند و این کار میتواند انگیزه بسیاری را برای قاریان در سطح کشور ایجاد کند. اینها برخی از تغییراتی است که باید در سطح کلان و در تفکرات مسئولان قرآنی کشور ایجاد شود.
ایکنا- از جمله مسائل مهم، حفظ قرآن است و علیرغم اهمیت آن، همواره این مقوله در حاشیه بوده و هر زمانی که از جلسه قرآن سخن میگوییم خواندن قرآن مدنظر ماست. چرا به صورت حاشیهای به حفظ میپردازیم و در جلسات کمتر به حفظ توجه میشود؟
این مسئله هم به مؤسسات قرآنی برمیگردد که به صورت تخصصی به حفظ قرآن میپردازند. اگر کسی بخواهد قرآن را حفظ کند یا تصمیم داشته باشد فرزندش به حفظ قرآن روی آورد، نمیتواند با هفتهای یک جلسه به این هدف دست پیدا کند. از این رو این افراد مؤسسات را، که برنامهریزی نظاممندی دارند، انتخاب میکنند. بنابراین میان جلسات قرآنی که در حال حاضر برگزار میشود و حفظ تخصصی قرآنی انفکاکی به وجود آمده است.
البته در ایام گذشته وقتی در جلسات سنتی قرآن شرکت میکردیم، باید به حفظ جزء سیام میپرداختیم، اما هنگامی که مؤسسات و مهدهای قرآن شکل گرفتند، کار تخصصی حفظ هم بر عهده آنها قرار گرفت و پرداختن به این مقوله در جلسات کمرنگ شد. البته باز هم میتوان آن فضاها را بازآفرینی کرد و کارهایی انجام داد که موجب تشویق بیشتر افراد به حفظ شود.
یکی دیگر از مسائل هم تفاوتهایی است که در ایران و مصر و در پرداختن به آموزش قرآن وجود دارد. از سویی زبان ما فارسی و از دیگر سو فرهنگ ما متفاوت از مصر است. در کشور مصر مکتبخانههایی وجود دارد و افراد پیش از اینکه وارد مدرسه شوند به حفظ قرآن میپردازند. از این میان افرادی که صدای بهتری دارند، از سوی اساتید به مراکز تخصصیتر معرفی میشوند که از جمله آنها میتوان به الازهر اشاره کرد. سپس این افراد فرایند قاری شدن را طی میکنند، اما در ایران سخت است که بخواهیم به چنین رویهای التزام داشته باشیم و حفظ قرآن معمولاً از سنین دبستان آغاز میشود.
البته با توجه به اقتضائات فرهنگی و ... در حال حاضر حفظ قرآن در کشور ما خوب پیش رفته، اما هنوز انتظار رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر تربیت 10 میلیون حافظ محقق نشده است. حتی با اینکه مراکز تخصصی هم تشکیل شد، اما هنوز کارنامهای ارائه نشده است تا مشخص شود از زمانی که رهبر انقلاب اسلامی چنین مطالبهای داشتند تا امروز چقدر این کار پیش رفته و به هدف مورد نظر رسیده است. بدین ترتیب حفظ قرآن اهمیت دارد، اما جای پرداختن به حفظ در مؤسسات است و در جلسات سنتی خیلی نمیتوانیم توقع پرداختن به حفظ را داشته باشیم.
ایکنا- نظرتان را درباره اهمیت حفظ در تلاوت بگویید. فکر میکنید تفاوتهای قاریِ حافظ با یک قاریِ غیرحافظ در چیست؟
این سخن را یکبار از مرحوم شحات محمد انور شنیدم. در یکی از محافل انس با قرآن در حضور ایشان به تلاوت قرآن پرداختم. پس از تلاوت ایشان به من گفت که تلاوت کردن از روی قرآن بسیار دشوار است، چون چشم شما درگیر الفاظ آیات میشود و شاید نتوانید مانند ما، که آیات ملکه ذهنمان شده است، تلاوت کنید، چراکه تلاوت قرآن از حفظ موجب میشود تا حواس قاری صرفاً بر صوت و لحن و تجوید متمرکز باشد. بنابراین برای ایرانیها تلاوت از حفظ دشوار است و برای مصریها تلاوت از روی متن قرآن. به همین دلیل در تلاوتهای استودیویی هم با اینکه قرآن جلوی آنها باز است به آیات نگاه نمیکنند.
از این رو، اگر کسی حافظ باشد در بحث ارائه تلاوت فنی، موفقتر خواهد بود. در حال حاضر بسیاری از قاریان درجه یک ما در محافل قرآنی از حفظ تلاوت میکنند و خودشان هم متوجه شدهاند که تلاوت از حفظ تأثیر بیشتری دارد و خودشان هم راحتتر هستند. به نظرم در آینده قاریانی موفقتر هستند که حافظ کل قرآن هم باشند. امروزه تعداد قاریانی که حافظ کل قرآن هستند افزایش یافته است و فکر میکنم نزدیک به پنجاه قاری مطرح داریم که حافظ هستند.
همچنین باید با فعالیتهای قرآنی در کشورهای مختلف آشنا شویم و از تجربیات موفق آنها استفاده کنیم. بدین ترتیب توجه به سنین پایه و رده سنی زیر 15 سال در بخش حفظ اهمیت دارد. یکی از ایرادها در بخش آموزش قرآن این است که در رده سنی نوجوانان که افراد هنوز با تجوید آشنا نیستند، آنها را به سمت تقلید از تلاوت قاریان مصری سوق میدهیم. نتیجه چنین کاری این است که این افراد با یک صدای ناپخته و اطلاعات اندک در مورد تجوید و ... به تلاوت میپردازند و همین امر موجب میشود با خروجیهای ضعیفی مواجه باشیم.
تلاوت قرآن سختترین هنر آوازی است و یکبار هم این نکته را در جلسهای که با برخی از موسیقیدانهای کشور تونس داشتم مطرح کردم. در آن جلسه یکی از حاضران دلیل چنین ادعایی را پرسید. گفتم که در هنرهای آوازی غیر از تلاوت قرآن مقولهای به نام تجوید وجود ندارد و هنرمند آزاد است تا حروف را هر طور که میخواهد بکشد و ادا کند. حتی نفسگیری هم در هنرهای آوازی غیر از تلاوت قرآن آسانتر است و خواننده میتواند در میان مقاطعی که میخواند نفس خود را تجدید کند، اما در تلاوت قاری باید تجوید را رعایت و به وقف و ابتدا هم توجه کند. همین امر موجب میشود که نتواند هر نغمهای را اجرا کند. بنابراین این هنر بسیار سخت و پیچیده است.
حال شما تصور کنید در کشور ما بسیاری از افراد که در سنین نوجوانی هستند، وارد این عرصه میکنیم بدون اینکه اطلاعات آنها کامل باشد و دورههای تجوید و ... را گذرانده باشند. پس به نظرم افرادی که میخواهند به تلاوت بپردازند باید یک سال ترتیل را دنبال کنند و تجوید مقدماتی را بیاموزند و قدری با الحان آشنا شوند تا بتوانند به تلاوت بپردازند.
ایکنا- به نظر شما آیا ما هم میتوانیم نظیر قاریان مصری صاحبسبک شویم یا همواره باید راه تقلید را در پیش بگیریم؟
در حال حاضر حتی در مصر نمیتوانیم قاری صاحبسبک داشته باشیم. بسیاری از قاریان امروزی مصر صاحبطریق هستند نه صاحبسبک. ما هم در کشورمان میتوانیم قاریانی تربیت کنیم که صاحبطریق شوند؛ یعنی متأثر از یک قاری مصری تلاوت کنیم، اما ابداع و نوآوری داشته باشیم. بسیاری از قاریان مطرح ما هم اینگونه قرآن میخوانند؛ یعنی سبک پایه آنها شحات یا مصطفی اسماعیل یا حصان است اما در حین تلاوت نوآوریهای خود را هم وارد میکنند. محمود شحات هم به عنوان یک قاری مصری صاحبطریق است که سبک پدرش را دارد، اما دست به نوآوری میزند.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام