خطابات قرآن به نحو قضیه حقیقیه است، نه شخصیه + صوت
کد خبر: 4121750
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۲
آیت‌الله سیفی مازندرانی:

خطابات قرآن به نحو قضیه حقیقیه است، نه شخصیه + صوت

استاد درس خارج حوزه قم ضمن اشاره به شان نزول آیه 44 سوره بقره گفت: موارد نزول آیات قرآن در قضایای شخصیه است اما خطاباتش به نحو قضیه حقیقیه است یعنی برای همه بشریت در طول تاریخ است.

به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر روایی قرآن کریم، توسط آیت‌الله علی‌اکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، صبح امروز 24 بهمن‌ماه در مدرسه فیضیه برگزار شد.

در این جلسه برخی روایات وارده ذیل آیه 44 سوره بقره مورد بررسی قرار گرفت. خداوند در این آیه می‌فرماید: «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ؛ آيا مردم را به نيكى [و ايمان به پيامبرى كه صفات او در تورات آمده] دعوت مى‌كنيد، امّا خودتان را فراموش مى‌نماييد؛ با اينكه شما كتاب آسمانى [تورات] را مى‌خوانيد؟! آيا نمى‌انديشيد».

در ادامه گزیده مباحث این جلسه را می‌خوانید؛

در روایتی از امام عسکری(ع) آمده است که حضرت فرمودند: «ثُمَّ قَالَ عَزَّوَجَلَّ لِقَوْمٍ مِنْ مَرَدَهْ الْیَهُودِ وَ مُنَافِقِیهِمْ الْمُحْتَجِنِینَ لِأَمْوَالِ الْفُقَرَاءِ الْمُسْتَأْکِلِینَ لِلْأَغْنِیَاءِ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْخَیْرِ وَ یَتْرُکُونَهُ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الشَّرِّ وَ یَرْتَکِبُونَهُ فَقَالَ: یَا مَعَاشِرَ الْیَهُودِ! ... وَ کَانَ هَؤُلَاءِ قوم مِنْ رُؤَسَاءِ الْیَهُودِ وَ عُلَمَائِهِمْ احْتَجَنُوا أَمْوَالَ الصَّدَقَاتِ وَ الْمَبَرَّاتِ فَأَکَلُوهَا وَ اقْتَطَعُوهَا ثُمَّ حَضَرُوا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَدْ حَرَّشُوا عَلَیْهِ عَوَامَّهُمْ یَقُولُونَ: إِنَّ مُحَمَّداً (ص) قَدْ تَعَدَّی طَوْرَهُ وَ ادَّعَی مَا لَیْسَ لَهُ فَجَاءُوا بِأَجْمَعِهِمْ إِلَی حَضْرَتِهِ وَ قَدِ اعْتَقَدَ عَامَّتُهُمْ أَنْ یَقَعُوا بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) فَیَقْتُلُوهُ وَ لَوْ أَنَّهُ فِی جَمَاهِیرَ مِنْ أَصْحَابِهِ لَا یُبَالُونَ بِمَا أَتَاهُمْ بِهِ الدَّهْرُ فَلَمَّا حَضَرُوهُ وَ کَانُوا بَیْنَ یَدَیْهِ

قَالَ لَهُ رُؤَسَاؤُهُمْ وَ قَدْ وَاطَئُوا عَوَامَّهُمْ عَلَی أَنَّهُمْ إِذَا أَفْحَمُوا مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَضَعُوا عَلَیْهِ سُیُوفَهُمْ. فَقَالَ رُؤَسَاؤُهُمْ: جِئْتَ یَا مُحَمَّدُ(ص) تَزْعُمُ أَنَّکَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ نَظِیرُ مُوسَی (علیه السلام) وَ سَائِرِ الْأَنْبِیَاءِ الْمُتَقَدِّمِینَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَمَّا قَوْلِی إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ، فَنَعَمْ وَ أَمَّا أَنْ أَقُولَ إِنِّی نَظِیرُ مُوسَی (ع) وَ الْأَنْبِیَاءِ فَمَا أَقُولُ هَذَا وَ مَا کُنْتُ لِأُصَغِّرَ مَا قَدْ عَظَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ قَدْرِی بَلْ قَالَ رَبِّی: یَا مُحَمَّدُ (ص)! إِنَّ فَضْلَکَ عَلَی جَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْمَلَائِکَهْ الْمُقَرَّبِینَ کَفَضْلِی وَ أَنَا رَبُّ الْعِزَّهْ عَلَی سَائِرِ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ ...»

معنای روایت این است که خداوند در این آیه گروهی از یهودیان طغیانگر که غاصبانه اموال فقرا را به نفع ثروتمندان غصب نموده و مصرف می‌کردند مخاطب قرار داده؛ همانان که امر به معروف کرده ولی خود انجام نمی‌دادند و دیگران را از کار بد بازداشته ولی خود مرتکب آن می‌شدند ... و اینان گروهی از رؤسای یهود و علمای آنان بودند که اموال بیت‌المال و صدقات را به خود اختصاص داده و به نفع خویش ضبط ‌می‌کردند. آن‌ها خدمت پیامبراکرم رسیدند درحالی‌که مردمِ نادان خود را علیه پیامبر به جسارت واداشته ‌بودند و به آن‌ها می‌گفتند محمّد از حدّ خودش پا را فراتر گذاشته و ادّعای چیزی می‌کند که آن را ندارد، او را بکشید؛ هرچند در میان گروهی از اصحاب و یاران خود باشد.

اصلاً برای آن‌ها مهم نبود که روزگار چه بر سر آن‌ها خواهدآورد. پس هنگامی‌ که این رؤسای یهود خدمت پیامبر اکرم(ص) رسیده و در مقابل ایشان نشستند، شروع به صحبت با پیامبر(ص) کرده و قرار گذاشتند هنگامی ‌که حضرت محمّد را مغلوب کردند، به روی او شمشیر بکشند. گفتند ای محمّد، آیا تو مدّعی هستی که مانند موسی و سایر انبیای پیشین پیامبر هستی؟ پیامبر اکرم(ص) جواب داد ادّعای پیامبری درست است امّا اینکه بگویم من نظیر موسی و انبیاء هستم من این را نمی‌گویم و با این سخن مقام و موقعیّتی را که خداوند به من ارزانی داشته کوچک نمی‌کنم. خداوند عزیز به من می‌فرماید ای محمّد برتری تو بر سایر پیامبران، مرسلین، ملائکه و مقرّبین، مانند برتری من که پروردگار جهانیانم بر تمام جهانیان است ...»

این روایت ناظر به این است که شأن نزول آیه شریفه قومی از یهود بودند که چنین می‌کردند که در روایت نقل شده است و خدای تعالی اینها را مفتضح کرده است. اینها حتی تصمیم داشتند پیامبر(ص) را به قتل برسانند ولی خدا به اعجاز آنها را از این کار بازداشته است. پس این شأن نزول این آیه است.

درست است که مورد آیه شریفه اینطور بوده است ولی خطابات قرآنی همه به نحو قضایای حقیقیه است، کما اینکه روایت می‌فرماید: «نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ» یعنی قرآن درست است موارد نزولش در قضایای شخصیه است اما خطاباتش به نحو قضیه حقیقیه است یعنی برای همه بشریت در طول تاریخ است و اختصاص به قوم یهود ندارد.

روایت بعدی این است: «إنّ أعظَمَ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ حَسْرَةً مَن وَصفَ عَدْلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ؛» یعنی بيشترين افسوس را در روز قيامت كسى مى‌خورد كه سخن از عدالت بگويد اما خود با ديگران به عدالت رفتار نكند. براساس متن این روایت یکی از مصادیق اعلای برّ عدالت است.

همچنین در روایت دیگری آمده است: «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ بِالصَّبْرِ عَنِ الْحَرَامِ عَلَی تَأْدِیَهْ الْأَمَانَاتِ» در این روایت صبر به عنوان صبر بر حرام و معصیت و تادیه امانات تفسیر شده است یعنی به امانت مردم دست نزنی هرچند به آن نیازمند باشی.

کد
انتهای پیام
captcha