بعد از همهگیری کرونا در سالهای قبل به تازگی با زلزله سهمگینی در شهرستان خوی و نیز دو کشور ترکیه و سوریه مواجه شدیم و تعداد زیادی از مردم این دو کشور جان خود را از دست دادند و تعداد بیشماری آواره شدند.
برخی اساتید فلسفه در فضای مجازی یادداشتهایی درباره «مسئله شر» منتشر کردند؛ مسئلهای دیرپا که شاید هنوز هم برای عموم جامعه مسئله باشد. اینکه شر و شرور و اینگونه ابتلائات به چه دلیل گریبان انسان را میگیرد و منشا اینها چیست و آیا خدا این شرور را خلق کرده و تحت اراده اویند یا خیر...؟
به همین جهت با محمد اسدی گرمارودی، استاد دانشگاه صنعتی شریف همصحبت شدیم. اسدی گرمارودی در این گفتوگو ضمن طرح مسئله شر به بیان پاسخهایی در این زمینه پرداخت که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
یکی از موضوعاتی که در مسائل اعتقادی ما مطرح است و برخی آن را به صورت سوال یا شبهه مطرح کردند و در بحث عدل الهی هم مورد اشاره قرار گرفته است و بزرگانی مثل استاد مطهری به این بحث پرداختند و جواب دادند و قبل از ایشان هم حکمای ما مثل ملاصدرا و پیشتر از آن خواجه نصیر طوسی به بررسی آن پرداختند و در زمان ما شکل جدیدی به خودش گرفته موضوع شر در عالم خلقت است.
برخی چنین میگویند؛ اگر خدا خالق عالم است و همه نظام عالم و آنچه در این عالم اتفاق میافتد به عنوان افعال الهی مطرح است پس وجود این اموری که آن را شر میدانیم مثل زلزله و سیل و ... چگونه توجیه میشود. اگر خدا عادل است چرا چنین افعالی انجام میدهد که موجب شر در عالم میشود؟
از گذشته حکما به این پرسش چند جواب دادند که آنها را به اجمال عرض میکنم؛ نکته اول این است آیا این اموری که به عنوان شر در عالم آفرینش مطرح میکنیم شر مطلق است یا شر نسبی؟ منظور از شر مطلق و نسبی چیست؛ شر مطلق آن شری است که هیچ خیری در آن وجود ندارد ولی شر نسبی امری است که در آن هم خیر وجود دارد و هم شر. اساسا شر نسبی و به طور کلی امور نسبی، در قیاس با چیزهای دیگر سنجیده میشوند. مثلا اگر بگوییم فلان چیز خیلی بزرگ است در ذهن شما این سوال مطرح میشود که در مقایسه با چه بزرگ است؟ پس اگر در این عالم شری سراغ داریم باید ببینیم شر نسبی است یا شر مطلق.
به اعتقاد ما شر مطلق امر عدمی است و عدم نیازمند فاعل نیست چون امر ایجادی نیست. از سوی دیگر ما معتقدیم وجود مساوق با خیر است منتهی در نسبت امور با یکدیگر شر و خیر معنا پیدا میکند. به عنوان مثال وقتی سیل میآید یا باران شدید میبارد آیا ذات باران شر است یا به نسبتی که برای ما خرابی درست میکند شر است؟ به این شر نسبی میگویند. اگر بادی میوزد ضمن اینکه آلودگی هوا را از بین میبرد ممکن است خسارتی هم به بار بیاورد. این باد از آن جهت که آلودگی را از بین میبرد خیر است و از آن جهت که خسارتی برای ما به بار میآورد شر است.
حالا سوال را دقیقتر میکنیم؛ فلسفه وجود شر نسبی چیست؟ چرا خداوند که حکیم و عادل است نظام خلقت را طوری قرار نداد که در آن شر نسبی وجود نداشته باشد؟ اینجا دو مطلب مطرح میشود که از نظر منطقی یکی را به صورت برهان لمی مطرح میکنند و یکی را به صورت برهان انی. برهان لمی یعنی از علت به معلول برسیم. علت شر نسبی چیست؟ خدای عالم. آیا ما خدا را به عنوان حکیم و عادل شناختیم یا نه؟ اگر خداوند را به عنوان حکیم و عادل شناختیم آیا از خدای حکیم و عادل، فعل غیر حکیمانه سر خواهد زد؟ اگر بنده طبیبی را حاذق میشناسم و میخواهد با چاقو بدنم را بشکافد و جراحی کند گرچه عمل جراحی برای من شر نسبی است ولی بهبودی که پس از آن حاصل میشود خیر نسبی است و به همین سبب پزشک را متهم نمیکنم و سخن او را میپذیرم. وقتی ما خدا را عادل و حکیم میدانیم اگر شری در عالم رخ میدهد قطعا باید در برابر خیر کثیری باشد ولو ما آن خیر را ندادیم.
اگر به صورت برهان انی بحث کنیم باید بگوییم آیا عالم خلقت بر اساس اصل علیت استوار است یا خلاف اصل علیت؟ نقطه مقابل اصل علیت صدفه است. صدفه با تصادف فرق دارد. تصادف حادثهای است که علت دارد ولی علت آن معلوم نیست ولی صدفه حادثهای است که بدون علت است. این سخن را هیچ کس قبول نمیکند که عالم بر اساس صدفه باشد. اگر قرار باشد جهان منظم باشد باید بر اساس علیت استوار باشد. لازمه علیت این است اگر ما اقداماتی انجام دادیم مثلا سدهای اضافه زدیم و گسلها را فعال کردیم و زلزله آمد، بدانیم که این شر نتیجه عمل خود ما است و بر اساس نظام علیت عالم است.
این نظام علیت هم در رابطه با جنبهای ملکی مطرح است و هم در رابطه با جنبههای ملکوتی. جنبه ملکی این است که در این دنیا یکسری کارها صورت میگیرد که پیامدهای منفی مادی در پی داشته باشد همانند مثالی که عرض کردم. با این حال برخی وقتها بشر کارهای بدی انجام میدهد و خدا بنا دارد انسان را متوجه کار بدش کند لذا حوادثی را برای او پیش میآورد، کما اینکه قرآن میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ و قطعا شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماييم و مژده ده شكيبايان را».
یکی از جنبههای خیری که در این قضایا که ما آنها را به عنوان شر در نظر میگیریم تنبیه و بیداری و توجه به قدرت لایزال الهی است. به عنوان نمونه وقتی در این چند سال اخیر کرونا پیش آمد در میان برخی انسانها توجهی به خدا پیدا شد و بشر متوجه ضعف و ناتوانی خود شد. اینها اثر تربیتی این حوادث در کره زمین است که طبق نظام علیت معنوی صورت میگیرد تا بشر متوجه و متنبه شود.
پس اگر بناست شر و خیر را بررسی کنیم اول باید ببینیم این شر مطلق است یا نسبی. شر مطلق را عقل نمیپذیرد. در شر نسبی هم باید ببینیم شر بر خیر غلبه دارد یا اینکه میزان خیر و شر یکسان است یا اینکه خیر بر شر غلبه دارد. به تعبیر دیگر باید ببینیم که شر کثیر است و خیر قلیل یا اینکه خیر کثیر است و شر قلیل. ما خیلی از اسرار عالم وجود را کشف نکردیم ولی اگر فاعل عالم خدا است و ما خدا را حکیم و عادل میدانیم مگر میشود از خدای حکیم عادل فعلی سر بزند که خیرش قلیل باشد و شرش کثیر؟
اگر پدر و مادر یا معلمی مهربان و عادل باشد و در شرایطی احساس کند باید بچه را تنبیه کند باید بگوییم چه انسان بیانصاف و بدی است؟ ما راز اینکه چرا بچه را تنبیه میکند نمیدانیم ولی میگوییم مطمئنا خیری در این تنبیه هست و الا این معلم کسی نیست که شاگرد خود را بیدلیل بیازارد. وقتی چنین عملی از یک معلم مهربان عادل بعید است، آیا از خداوند چیزی جز خیر صادر میشود؟ بله، همانطور که عرض کردم گاهی اوقات خود ما باعث این مشکلات میشویم مثلا با گاز گلخانهای نظم طبیعت را به هم میزنیم. با این حساب آیا ما باید خودمان را با نظام علیت وفق دهیم یا نظام علیت را تغییر دهیم؟ به تعبیر دقیقتری که حکما مطرح کردند قضا و قدر قانون حاکم بر عالم است. آیا ما میتوانیم آن را تغییر دهیم یا باید خودمان را با قضا و قدر وفق دهیم؟ تطابق با قضا و قدر وظیفه ما است و تغایر قضا و قدر در توان ما نیست. شما میبینید کشوری مثل ژاپن که همیشه در آن زلزلههای بزرگ رخ میدهد خودش را با قانون وفق میدهد و به شکلی ساختمانسازی میکند که وقوع زلزله در آنجا خسارت جدی به همراه ندارد. فرض کنید در منطقهای که طوفان شدید میآید ساختمانها طوری ساخته شوند که با وقوع طوفان سقف خانه کنده نشود. خب ما نباید کوتاهی خودمان را به حساب خدا بگذاریم.
نکته آخری که میخواهم عرض کنم این است؛ ما شبهای جمعه دعای کمیل میخوانیم، امیرالمومنین(ع) در این دعا به ما یاد میدهد از خدا بخواهیم گناهانی که باعث نزول بلا میشود را ببخشد و بیامرزد. شاید بگویید جوامعی هستند که در آنها رعایت آنچه ما در اسلام تکلیف میدانیم صورت نمیگیرد ولی بلایی بر آنها نازل نمیشود. خب ممکن است عدم نزول بلا بر آنها به سبب استدراج باشد یعنی خداوند برخی انسانها را به حال خودشان رها کرده است کما اینکه در قرآن اشاره کرده است اگر سبب سست شدن ایمان مومنین نبود کاری میکردم که کفار سقف خانههایشان را از طلا و نقره بسازند؛ یعنی آنها را به حال خودشان رها کردم.
نتیجه بحث اینکه ما شر مطلق نداریم و شر نسبی است. در شر نسبی هم، خیر کثیر است و شر قلیل. علت آن شر قلیل هم این است که یا ما خودمان را با نظام خلقت هماهنگی نکردیم یا خیراتی در آن است که خدا بر مبنای حکمت خودش آن را صلاح میداند ولی ما نسبت به آن بیخبریم یا اینکه کارهایی کردیم که باید متنبه شویم و توجه پیدا کنیم؛ حتی تنبه در رابطه با همین حیات دنیوی یعنی این تجربهها انسان را وادار کند دقیقتر عمل کند کما اینکه وقتی پیامبر(ص) در مدینه جسدی را دفن میکردند و با دقت سنگ لحد را میچیدند، یکی عرض کرد این مرده پس از مدتی از بین میرود چرا شما اینقدر دقت میکنید؟ حضرت فرمودند مسلمان باید همه کارهایش دقیق باشد ولو دفن مردگان. حالا اگر ما این دقتها را نکردیم و ساختمانی فروریخت باید به حساب شر خدا بگذاریم یا به حساب بدی ما انسانها بگذاریم؟
انتهای پیام