مهدی کرمانی، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، به مناسبت سالروز ولادت حضرت اباصالحالمهدی(عج)، اظهار کرد: ایده انتظار و جامعه منتظر، طبیعتاً ریشه در انتظار بنیادی دارد که عاملان اجتماعی، به ویژه در سطح خرد از معناداری آنچه صورت میدهند و در پی آن هستند، ناشی میشود. برای اینکه بتوانیم معناداری را در طول زندگی فردی، چیزی که هرکدام از ما انسانها، به عنوان یک عضو جامعه از سر میگذرانیم تجربه کنیم، نیازمند یقین به تحقق این تلاشها، چه در طول زندگی خودمان، چه در مسیری که ما بخشی از آن محسوب میشویم، هستیم. ایده انتظار در اینجا بسیار پررنگ در برابر ما قرار میگیرد.
وی با اشاره به این که ایده انتظار منحصر به یک جامعه خاص نیست، گفت: در تعداد قابلتوجهی از جوامع ریشهدار انسانی که منظومههای دینی قدرتمند بخشی از حیات فرهنگی آنها بوده، صورتهایی از این ایده ارائه شده، حضور داشته، جدی گرفتهشده و آثار و پیامدهایی نیز به بار آورده است.
استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: تفاوت مهم و آنچه مربوط به زمینه مذهبی جامعه ما میشود، در این است که این ایده بسیار تکاملیافته و روالمند است و مبتنی بر ظرفیتهای تعریف شده در جامعه، جریان یافته و از یک ایده در انتظار تحقق، به یک ایده محقق در جامعه تبدیل شده است. در نتیجه حضور پر رنگ در تجربه زیسته عاملان اجتماعی در سطح خرد، میانه و حتی کلان در طول تاریخ داشته است.
کرمانی در خصوص تفاوت دو نوع انتظار مخرب و سازنده، توضیح داد: دوگانه انتظار با موضع پشتیبانان این ایده فرهنگی-مذهبی، نسبت روشنی دارد که آیا از حیث تعریف و ادراکی که ما از ساختار اجتماعی داریم، در موضع اقلیت و یا در موضع و موقعیت اکثریت قرار گرفتند و کاملاً کمک خواهد کرد که یکی از دو وجه انتظار بر دیگری بچربد
وی افزود: نمونه معروف تاریخی آن را در جنبش سربداران خراسان داریم که میتوان به عنوان یک پدیدار تاریخی بدان نگریست؛ وقتی شیعیان اثنیعشری تحت انقیاد و روابط قدرت، کاملاً بیگانه با زمینههای فرهنگی خودشان هستند، در این ایده، اعتراض و تلاش به تحقق زمینه ظهور جدی میشود. شاید بتوان گفت در تسهیل کردن تجربه زندگانی این عاملان اجتماعی و در جهت دادن به انرژیهایشان، به ظرفیتهای تحولجویانشان و تغییر مناسبات آنها با عامل قدرت، بسیار اثرگذار است.
استادیار گروه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: همانند تجربه سربداران، هنگامی که حامیان این ایده، در ساختار اجتماعی، در موقعیتهای مأنوستر، ملموستر و رفیعتر از حیث پیوند، میان موقعیت و قدرت قرار میگیرند، چه میکنند؟ ایده انتظار، ایدهای وابسته به قدرت نیست، این ایده کاملاً جامعوی است و باید گفت دیگر عاملان اجتماعی چه خواهند کرد؟ عاملان اجتماعیای که خودشان را از ادراک نزدیک یا وابسته به موقعیتهای قدرت از انتظار و از جامعه منتظر و از ظهور منجی دور میبینند.
کرمانی تصریح کرد: در این جا تجربه دیالکتیکی به راحتی نمیتواند در وضعیتی که اکثریت قائلان به ایده ظهور از حیث بهرهمندی از قدرت در اقلیت هستند، شکل بگیرد، یعنی تحت سلطهاند تا اینکه اعمالکننده قدرت باشند.
وی اضافه کرد: مانند جامعه سبزوار و پیرامون در زمان حکمرانی سربداران یا در جامعه امروز ایران پس از انقلاب اسلامی که هم پشتیبانان این ایده هم در موقعیتهای حائز قدرت در ساختار اجتماعی حضور دارد و هم از آن سو، در بطن جامعه در میان افراد، گروهها و ذینفعانی که به درجات مختلف، از قدرت رسمی دورند، این ایده، ایده مهم و جدی است. اینجا تعبیر رویکرد دیالکتیکی در نسبت بین این دو قرائت بسیار پررنگ میشود و شاید بتوان گفت درک فعال از انتظار، محصول تقابل این دو نگاه است.
استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد ابراز کرد: نگاه پشتیبان انتظار به مثابه اعتراض، انتظار به مثابه اصلاح، انتظار به مثابه کنشگری، مدافعانی در هر دو سوی این داستان مییابد و نگاه دوم هم به همین ترتیب است، یعنی جایی که انفعال، بیعملی یا کمعملی و تمرکز بر ظهور، به جای زمینهسازی برای ظهور تعریف میشود، آنجا نیز هم در ساحت قدرت، هم در نیروهای جامعوی، این دوگانه دیده میشود. بنابراین با یک رابطه و تقابل خطی بین این دو طرف مواجه نخواهیم بود، گویی 4 نوع نگریستن در پویایی تمام عیار در برابر یکدیگر قرار دارند و دائماً ائتلافهایی از آنها برای گذار از موقعیتهای مختلف در جامعه شکل میگیرد.
کرمانی گفت: تصویری که از جامعه منتظر در زمینه فرهنگی-اجتماعی فعلی خودمان داریم، محصول درهم تنیدگی این نگاههاست، این دو جریان ظاهرا با هم مخالف، اما در قرابت با قدرت، مشابه هم هستند و به جهت نوع مواجهه با پدیده انتظار و امر ظهور، در تقابل با هم قرار دارند.
وی اظهار کرد: در دو سطح متفاوت، این نگاهها در فرآیند دیالکتیکی در برابر هم قرار میگیرند و در نتیجه پویایی قابل توجهی مییابند و نمیتوان به راحتی صورتی از غلبه، یا صورتی از هرگونه ایستایی در فهم از پدیده ظهور و جامعه منتظر ظهور را در این وضعیت داشت.
استادیار گروه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد مطرح کرد: چالش موجود، خواستگاه اصلی انتظار و مقدمات ظهور در نظام ارزشی حاکم بر اجتماع مؤمنین است و این نظام ارزشی نیز، اگر از زاویه جامعهشناختی به آن نگاه کنیم، یک پدیده در حال تحول است و با توجه به وجه بنیادی که پدیده ظهور دارد، این موضوع ناظر بر صورتهایی از تحول در این ادراک و تفاهم برتر ارزشی آن در اجتماع مؤمنین و اعتباری بودن عقل اجتماعی یک گزاره است.
کرمانی ادامه داد: دریافتی که از ایده ظهور میتوان داشت، یک تلاش پرشور در حیات مؤمنانه است، بنابراین نه صورتهایی از برنامهریزی فراگیر متکی بر قدرت، بلکه تلاشهای تعاملبنیان مؤمنانه برای ظهور بسیار موثر است.
وی تصریح کرد: میتوان نتیجه گرفت، در منظر مؤمنانه، ظهور یک امر قطعی و نه محتمل و وابسته به تلاشهای مؤمنان است و این تلاشها به عنوان بخشی از مسئولیت در زندگی مؤمنانه تعریف شده و ضرورت تبعیت از آن تعریف را دارد.
انتهای پیام