همایی؛ پیونددهنده فرهنگ قدیم و جدید ایرانی
کد خبر: 4143699
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۵
در ویژه‌برنامه «شب جلال‌الدین همایی» مطرح شد

همایی؛ پیونددهنده فرهنگ قدیم و جدید ایرانی

مدیر کمیته ملی موزه‌های ایران در ویژه‌برنامه «شب جلال‌الدین همایی» گفت: هویت ایرانی مرهون شخصیت‌هایی مثل استاد همایی است که نقطه اتصال و پیوند فرهنگ قدیم و جدید هستند و در هر دو حوزه تأثیرات عمیق به جا گذاشتند.

شب جلال‌الدین همایی در اصفهانبه گزارش ایکنا از اصفهان، ششصدوهفتادودومین ویژه‌برنامه شب‌های بخارا با عنوان «شب جلال‌الدین همایی»، روز گذشته، پنجم خردادماه در گنجینه هنرهای تزئینی اصفهان برگزار شد.

علی دهباشی، سردبیر مجله فرهنگی هنری بخارا در ابتدای این برنامه اظهار کرد: استاد همایی به نسل اول استادان ما تعلق داشت و در وجوه گوناگون صناعات ادبی به درجه استادی رسیده بود؛ یعنی آنچه در نسل‌های بعد کمتر می‌توان سراغ گرفت، چه در شناخت ادبیات پارسی و چه در شناخت ادبیات عرب و از این نظر، یگانه بود. طی سخنرانی‌هایی که در این برنامه می‌شنوید، به تفصیل با وجوه گوناگون زندگی این استاد بزرگ زبان فارسی آشنا خواهید شد.

نغمه دادور، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر به‌عنوان اولین سخنران این ویژه‌برنامه، علامه جلال‌الدین همایی را یکی از اندیشمندانی دانست که با وجود اشتغال به عرفان، حکمت، فقه و...، نقش خود را در همراهی با جریان توجه به داشته‌های فرهنگی ایفا کرد و در آستانه برگزاری هزاره فردوسی، مقاله‌ای مفصل در مجله مهر به چاپ رساند که در آن درباره فردوسی و شاهنامه صحبت و ابراز تعلق کرده‌ است. 

وی افزود: علامه همایی در جریان بازسازی مقبره فردوسی، شعری سرود که بر این مقبره نقش بست و در آن، از بزرگان فرهنگی و ادبی ایران و جایگاه فردوسی در تاریخ و فرهنگ ایران یاد شده است. این جریان پرقدرت فرهنگی در اواسط دوره پهلوی دوم کم‌فروغ شد و تلویزیون جای نقالی‌ها و حکایت‌گویی‌ها را گرفت. در همین ایام، مقامات وقت به منظور احیای سنت‌های پیشین، سازمان جشنواره توس را ایجاد کردند و در هشتمین جشن هنر شیراز، از وزارت فرهنگ و هنر خواسته شد تا جشنی جداگانه در شأن فردوسی در خراسان برگزار شود. به همین مناسبت، از سال ۵۴ تا ۵۶ جشنی چندروزه در خراسان با همکاری وزارت فرهنگ و هنر، بنیاد شاهنامه و ارگان‌های دیگر برگزار شد. 

این استاد دانشگاه گفت: استادان بزرگی چون مجتبی مینوی، ایرج افشار، ذبیح‌الله صفا، پرویز ناتل خانلری، محمدابراهیم باستانی پاریزی و...، از پژوهشگران نامداری بودند که در این جشنواره مقالاتی عرضه کردند. یکی از این مقالات نیز مربوط به علامه همایی بود که در جشنواره قرائت شد؛ رساله‌ای ۳۰ صفحه‌ای که نمونه‌ای آشکار از اشتیاق و علاقه ایشان به شاهنامه و حاوی نکاتی ارزنده است و بسیاری از مطالبی که در آن بیان شده، امروز به تحقق پیوسته است.

وی ادامه داد: علامه همایی در این مقاله درباره نحوه آشنایی خود با شاهنامه سخن می‌گوید و ضمن آن، سیر آموزش این اثر را بیان می‌کند. طبق این نقل، در ۷ سالگی کتاب نامه خسروان را برای آشنایی با دنیای شاهنامه نزد پدر خوانده‌ و در ۱۱ سالگی با همراهی ایشان بخش‌هایی از شاهنامه را می‌خواند و این شیوه را در آموزش شاهنامه به نوباوگان مؤثر می‌داند. علامه همایی بیان می‌کند که ۶ تا ۷ بار شاهنامه را به‌طور کامل خوانده‌ و شاهنامه‌دانی را فنی مستقل می‌داند که نه تنها هر کسی آن را بلد نیست، بلکه علاوه بر سرمایه فرهنگی و ذوقی و آشنایی با ادب فارسی، به صرف وقت زیاد نیاز دارد. بنابراین، پیشنهاد طراحی دوره‌ای اختصاصی برای شاهنامه در دانشگاه‌ها را ارائه می‌دهد.

دادور اضافه کرد: به زعم علامه همایی، گسیختن پیوند با شاهنامه، قطع پیوند با هویت ملی است و لذا راز حفظ ملیت، آموزش نسل به نسل شاهنامه به کودکان است و واژه‌سازی‌ها و هوس‌بازی‌های زبانی را مخل انتقال شاهنامه بیان می‌کند. 

وی با بیان اینکه فردوسی شاهنامه را باغی خرم سرشار از میوه‌های ارزشمند می‌داند که همگان می‌توانند از آن بهرمند شوند، گفت: بر همین اساس، علامه همایی ۴۱ موضوع برای تحقیق پیشنهاد می‌کند که بسیاری از موضوعات مورد پژوهش قرار گرفته و به‌صورت منبع درآمده است. ایشان با اشراف به ادبیات فارسی، شاهنامه را درفش کاویان ادب فارسی و شاهکار سخنوری می‌داند، زیرا طی ۱۱ قرن و ۳۱ نسل آزمون خود را پس داده و همچنان محبوب مانده است و حتی یک بیت سست در آن نیست. علامه همایی شش داستان از شاهنامه گلچین و درباره آنها صحبت کرده و دو نمونه خوب از تلخیص داستان‌های شاهنامه نیز به دست داده است که می‌توان از آنها الگو گرفت.

شب جلال‌الدین همایی در اصفهان

استغنا و عظمت روحی جلال‌الدین همایی

در ادامه سیدمهدی نوریان، عضو هیئت علمی سابق گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه سال‌ها پیش مقاله‌ای با عنوان «استاد همایی در برابر نظره اولی یا فرآیند تقلیل» در نشریه دانشگاه تربیت معلم به چاپ رساندم، اظهار کرد: ایشان در مقدمه کتاب غزالی‌نامه آورده‌ که شناخت انسان‌ها در نظره اولی آسان‌ است، در حالی که دشوارترین کارها شناخت انسان‌هاست؛ البته این عبارت دنباله‌دار است، به این شرح که «نظرة‌الاولی، نظرة‌الحمقاء»؛ یعنی اظهار نظر در نگاه اول و بدون تأمل باعث می‌شود نگاه و نظر فرد احمقانه شود.

وی افزود: استاد همایی ضمن یک سخنرانی بسیار عالمانه درباره خواجه نصیرالدین طوسی می‌گوید زمانی که کتاب غزالی‌نامه را منتشر کردم، دو گروه به شدت به من تاختند؛ یک طرف معتقد بود کتاب درباره یک صوفی نوشته شده و گروه دیگر می‌گفت درباره یک سنی‌مذهب است و انتقادات زیادی مطرح کردند. این همان نظره اولی‌ است؛ یعنی شخصی مانند امام محمد غزالی با آن جایگاه در تمدن اسلامی و کثرت تألیفات را در یک کلمه صوفی یا سنی خلاصه کنیم و روی او خط بطلان بکشیم. استاد همایی زمانی که کتاب نصیحت‌الملوک غزالی را منتشر کرد و قصد داشت در مقدمه‌ای کوتاه به زندگی و شرح حال او در ابتدای کتاب بپردازد، در جریان تحقیق و بررسی درباره زندگی غزالی متوجه شد که مطالب از حد یک مقدمه گذشته و به یک کتاب تبدیل شده است. بنابراین، به جای قرار دادن آن به‌عنوان مقدمه نصیحت‌الملوک، کتاب مستقلی به نام غزالی‌نامه منتشر کرد.

عضو هیئت علمی سابق دانشگاه اصفهان ادامه داد: این مطلب در همه آثار استاد همایی دیده می‌شود و به راحتی می‌توان گفت از وقتی کوپرنیک و گالیله آمده‌اند و مشخص شده زمین مرکز عالم نیست، همه می‌دانند که نگاه بطلمیوسی به عالم و مرکزیت زمین باطل است. اگر با نظرة‌الاولی به موضوع نگاه کنیم، باید خطی بر کتاب «التفهیم فی الصناعة و التنجیم» بکشیم، ولی استاد همایی عمری را صرف احیای آن کرد، چون قدر و اهمیت این کتاب و نقش آن را می‌دانست. همچنین یکی از آثار مهم ایشان، تصحیح و تحشیه دیوان عثمان مختاری غزنوی است که در نگاه اول شاید پرداختن به این شاعر لزومی نداشته باشد، اما استاد همایی با نگاه عالمانه خود جایگاه این شاعر را درک کرد و به آن پرداخت؛ شاعری که سنایی بزرگ با وجود تأثیری که بر شاعران دیگر داشت، در ابیاتی از او تجلیل می‌کند.

وی با بیان اینکه استاد همایی برای تألیف کتاب تاریخ اصفهان رنج زیادی برده است، گفت: ایشان بر این موضوع تأکید داشت که بین محقق و موضوع تحقیق باید سنخیت وجود داشته باشد؛ یعنی کسی که درباره موضوعی عرفانی تحقیق می‌کند، باید سنخیت و ارتباطی با مباحث عرفانی داشته باشد و خود استاد همایی درباره ابوریحان بیرونی تحقیق و بررسی کرد.

نوریان بیان کرد: زمانی که ابوریحان می‌خواست درباره جواهرات کتابی تألیف کند، سلطان مسعود غزنوی کلید خزانه پادشاهی را در اختیار او گذاشت و ابوریحان مدتی در آنجا، آزمایشات متعدد عالمانه انجام داد، کتاب را تألیف کرد و به پاس کمک سلطان مسعود، کتاب قانون مسعودی را هم نوشت و به او هدیه داد. سلطان مسعود سکه‌های نقره به اندازه بار یک فیل به‌عنوان صله به او پیشکش کرد، اما ابوریحان نپذیرفت و گفت مطاع و مال دنیا مزاحم من است و من را از تحقیق و تألیف دور می‌کند. غزالی نیز همین منش را داشت و با آن عظمت و شأن علمی به مواهب دنیا پشت پا زد.

وی اضافه کرد: دکتر محمد شفیعی، استاد ادبیات فارسی که در وزارت فرهنگ مشغول بود، نقل می‌کند که نزد استاد همایی رفتیم و با اصرار از ایشان خواستیم تا دانشگاه اصفهان را تأسیس کنند و ریاست آن را به عهده بگیرند، ولی استاد این درخواست را رد و اعلام کرد که من فقط معلم هستم و جز خواندن و نوشتن و آموزش کاری انجام نمی‌دهم. این استغنا، بی‌نیازی و عظمت روحی که در این بزرگان دیده می‌شود، بسیار جای ستایش دارد.

شب جلال‌الدین همایی در اصفهان

هویت ایرانی مرهون امثال استاد همایی است

سخنران بعدی، سیداحمد محیط طباطبایی، مدیر کمیته ملی موزه‌های ایران با بیان اینکه پایداری اصلی بسیار مهم در فرهنگ، زبان و ادب ماست، بیان کرد: زبان فارسی و بقا و استمرار خط فارسی نماد پایداری ملت ایران محسوب می‌شود و مرهون بسیاری از مشاهیر و مفاخری است که در طی قرن‌ها توانسته‌اند هویت ما را برای‌مان حفظ کنند، به‌خصوص در دوره معاصر که دچار بحرانی مهم در فضای اجتماعی خود شدیم؛ یعنی بحرانی که حالت انقطاع برای نسل امروز نسبت به گذشته خود ایجاد می‌کرد. 

وی افزود: در این میان، افرادی که توانستند این نسخه هویت را همچنان برای ما حفظ کنند و ادامه دهند، از ارزشی دوچندان برخوردار می‌شوند. همایی مربوط به نسل و دوره‌ای‌ است که از سنت قدیم ادبی و فرهنگی وارد عصر تجدد و مدرن شدند؛ یعنی شخصی را به‌عنوان خروجی حوزه‌های علمیه، مکتب‌ها و مراکز ادبی قدیم می‌بینیم که آغازگری در حوزه علمی جدید ما به نام دانشگاه بود. 

مدیر کمیته ملی موزه‌های ایران ادامه داد: اگر به مقاله مرحوم فروغی در تأسیس دانشگاه تهران نگاه کنیم، یکی از چهار رکن تشکیل این دانشگاه به گروهی مربوط می‌شود که به فرهنگ سنتی ایران احاطه داشتند و از این گروه، حتی آنهایی که خارج از دارالفنون و مراکز دیگر بودند، مانند مرحوم همایی، بدیع‌الزمان فروزان‌فر و دیگران به دانشگاه آمدند تا میان هویت فرهنگی، علمی و ادبی ما در شکل سنتی‌اش با نسل جدید پیوند ایجاد کنند و اتفاقاً موفق‌ترین استادان بودند، چراکه توانستند از شکل جدید آموزش بهره گرفته و ادب و شعر و زبان پارسی را از حوزه پیشین به حوزه جدید منتقل کنند.

وی تصریح کرد: برخلاف امروز که تخصص افراد در حوزه ادبیات به شخص و دوره خاصی محدود می‌شود، همایی مربوط به نسلی بود که وقتی می‌خواست شعری را تفسیر کند، چون به بسیاری از زمینه‌ها مانند فلسفه، نجوم، ریاضی، حکمت و... احاطه داشت، می‌توانست یک موضوع خاص را به خوبی تجزیه و تحلیل کند. اساتید بزرگ نسل ما چه در حوزه سیاسی و علمی مانند مرحوم مشیرالدوله پیرنیا و چه در حوزه فرهنگی و ادبی همچون فروزان‌فر و دیگران، افراد جامعی بودند که کل تاریخ سرزمین و ادب ما را به‌عنوان مقدمات فرا گرفته بودند تا بتوانند در بخش تخصصی‌شان خروجی خوبی برای آن ایجاد کنند و همایی از این نسل بود؛ نسلی که با حضور و اثرگذاری این افراد به پایان رسید و برخلاف اینکه فکر می‌کردیم دانشگاه تداومی میان شیوه بومی و فرنگی باشد، رشته میان این دو منقطع و در بسیاری از موارد، اثرات منفی‌اش نمایان شد، مانند معماری ایرانی که دیگر در دانشگاه ملی و تهران تدریس نمی‌شد. همین وضعیت حتی در حوزه ادبی، اگرچه دیرتر شکل گرفت.

محیط طباطبایی اضافه کرد: به همین دلیل است که ما مدیون این افراد و شخصیت‌ها هستیم؛ کسانی که هویت پیشین را از عرصه جامعه سنتی به درون دانشگاه و فضای جدید منتقل کردند و افراد بسیاری مثل مرحوم ذبیح‌الله صفا و دیگران، شاگردان آنها بودند که در موارد گوناگون مانند تاریخ ادبیات، تاریخ زبان و... تأثیرات خود را به جا گذاشتند و ما توانستیم از خوان آنها بهره بگیریم و این همان تداوم بود. درواقع، افرادی که در نقطه کلیدی و اتصال از دوره‌ای به دوره دیگر قرار می‌گیرند، از ویژگی‌های ممتاز و خاصی برخوردارند.

وی تأکید کرد: همایی جدا از اینکه شخصیتی ملی و بین‌المللی از گذشته تا امروز برای ماست، شخصیتی اصفهانی و تداوم‌دهنده مکتب قدیم اصفهان نیز به شمار می‌رود که در پایان قرن ۱۳، عصر شکوفا و درخشانی رقم زد. او پرچم پیشینیان را به دست گرفت و شاخصه فرهنگ اصفهان را ادامه داد، ولی متأسفانه در گردش روزگار، این ویژگی‌های شهر اصفهان نیز مانند هویت معماری‌اش دچار آسیب شد و از دست رفت و امروز به بازیابی آنها نیاز داریم، چراکه ارزش اصفهان به اصفهانی‌ها و حکمت، فرهنگ و فرهیختگی آنهاست و ما امروز به یاد همین‌ها در این فضای موزه‌ای نشسته‌ایم.

مدیر کمیته ملی موزه‌های ایران با بیان اینکه گرامیداشت فردی مانند همایی فقط برای این نیست که از او ذکر خیر کنیم، گفت: باید دید چنین شخصیتی که به‌مثابه یک موزه زنده تاریخی برای ما بوده، چگونه می‌تواند به مشکلات امروز جامعه پاسخگو باشد و مجدداً شاهد مرتبط‌ساختن، ارتباط برقرار کردن و به زنده درآوردن آنچه در مفهوم مکتوب و گذشته وجود داشته است، باشیم.

شب جلال‌الدین همایی در اصفهان

شعر منوچهر قدسی در وصف جلال‌الدین همایی

در ادامه امیرعلی قدسی، نویسنده و نوه زنده‌یاد منوچهر قدسی به زمینه‌های شکل‌گیری شعر این شاعر در وصف جلال‌الدین همایی اشاره کرد و گفت: دکتر نوریان این شعر را جزو اشعار تأثیرگذار و سوزناکی می‌داند که در ماتم استاد همایی سروده شده و در مقدمه کتاب دولت بیدار نیز به این موضوع اشاره کرده است که زنده‌یاد منوچهر قدسی و دکتر احمد طاهری عراقی در زمره شاگردان بسیار نزدیک علامه همایی بوده‌اند.

وی افزود: ارتباط مرحوم قدسی با علامه همایی به زمان پدربزرگشان، میرزا عبدالحسین قدسی اصفهانی برمی‌گردد که از بزرگان خوشنویسی ثلث، نسخ و رقاع و از مؤسسان مدرسه قدسیه به‌عنوان اولین مدارس علوم جدید در اصفهان بود و دوستی سابقه‌داری نیز با مرحوم میرزا ابوالقاسم محمدنصیر طرب همای شیرازی، پدر علامه همایی داشت. علامه در دوران ابتدایی تحصیل، از دانش‌آموزان مدرسه قدسیه بود و هم به واسطه مودت و دوستی میرزا عبدالحسین و همای شیرازی و هم به واسطه ذوق و استعداد سرشاری که در او وجود داشت، بسیار مورد توجه میرزا عبدالحسین و برادرانشان، به‌خصوص میرزا حسن قرار گرفت. در کتاب تاریخ اصفهان، مجلد هنر و هنرمندان، در فصل مشخصی که علامه همایی به سرگذشت خاندان قدسی اختصاص داده، آورده است که: «مرا افتخار شاگردی میرزا عبدالحسین و میرزا حسن قدسی بوده و این بنده حقیر تا زنده است، خود را رهین منت این دو بزرگوار می‌داند.»

این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: منوچهر قدسی در فضای خانواده و دوران کودکی با علامه همایی آشنا شد و تأثیر آن را شخصاً به تجربه بیان می‌کنم، چون این سعادت را داشته‌ام که به‌واسطه تولد در خاندان قدسی، از کودکی بزرگانی را زیارت کنم. یکی از این افراد، دکتر نوریان است و من خاطراتی را که از کودکی از ایشان در ذهن دارم، هرگز فراموش نمی‌کنم. این مودت و مهر قلبی نیز این چنین در ذهن پدربزرگم نسبت به علامه همایی شکل گرفته بود. در دهه ۳۰ نیز که ایشان به دانشگاه تهران راه یافت، رسماً دانشجوی استاد همایی شد و در مقدمه کتاب شعوبیه بیان می‌کند که علامه همایی آن‌قدر به من محبت و نگاه پدرانه داشت که احساس می‌کردم در هر مقطع و لحظه‌ای، مهر و محبت‌های اجدادم را جبران می‌کند. 

وی تأکید کرد: منوچهر قدسی نیز پرورده دورانی بود که احترام به استاد امری مهم و در صدر بوده است. تبلور این اندیشه را می‌توان در کتاب آداب‌المتعلمین اثر خواجه نصیر مشاهده کرد که احترام استاد بر هر چیزی واجب دانسته شده است. قدسی حتی در مقدمه شعوبیه می‌گوید: «اگر به بندگیت ماند، ماند، ور نه به عالم خدا کند که نماند ز من نشانی و نامی.» درواقع، افراد آن نسل ماهیت خود را همواره زیر سایه استاد می‌دیدند. زمانی که مرحوم هادی سیف به اصفهان آمده بود و می‌خواست بخشی از مجموعه تلویزیونی «درد عشق» را به منوچهر قدسی اختصاص دهد، ایشان نپذیرفت تا اینکه از او خواستند حداقل از استاد همایی صحبت کند و منوچهر قدسی نیز با جان و دل پذیرا شد.

قدسی بیان کرد: منظومه غم همایی به گفته اصغر دادبه، «فقط غم از دست دادن یک استاد بی‌همال نیست که در ورای واژه‌ها و تعبیرها به ذهن انتقال می‌یابد، بلکه اندوه وصف‌ناپذیر دوستی است که مهر برآمده از دوستی‌اش با جان و دل سراینده آمیخته بوده و واژه‌ها اندوه از دست دادگی‌اش را فریاد می‌زند.»

سیدعبدالله جلیلیان، فعال حوزه میراث فرهنگی نیز در این ویژه‌برنامه با اشاره به رواج سنت وقف در ایران قدیم گفت: استاد همایی خانه‌ای در شهر اصفهان داشت که آن را به دولت بخشید، ولی سند این خانه بلاتکلیف است و مالکیت آن مشخص نیست. دو ماه پیش، بازدیدی از این خانه داشتم و می‌خواستیم برنامه شب بخارا را در آنجا برگزار کنیم، ولی شرایط خانه اجازه این کار را نمی‌داد و موریانه به جان آن افتاده است. به‌عنوان یک دوستدار میراث فرهنگی، دغدغه حفظ آثار تاریخی‌ و تحویل آنها به نسل آینده را دارم. خانه مرحوم توحیدی در زواره نیز به دولت بخشیده شده، ولی چندین سال است بلااستفاده مانده و مرمت آن ناقص است.

وی تصریح کرد: در مجموع، ما نتوانستیم سنت وقف را آنچنان که وجود داشت، حفظ کنیم. در شهرستان تیران، مسجدی به نام خان وجود دارد که بعد از انقلاب، نام آن تغییر کرد، در صورتی که واقف این مسجد را وقف کرده تا یادگاری از او باقی بماند و نامش ماندگار شود، ولی ما با اقدامات ناشیانه، سنت وقف را تضعیف کردیم و کمتر کسی حاضر می‌شود ملک و مال خود را در اختیار نهادهایی مانند آموزش و پرورش، میراث فرهنگی و محیط‌زیست قرار دهد.

یادآور می‌شود، در پایان این ویژه‌برنامه، بخش‌هایی از مستند «همای ادب» به کارگردانی بیژن شکرریز و تهیه‌کنندگی علیرضا حسینی به نمایش درآمد.

انتهای پیام
captcha