جست‌وجوگر حقیقتی که اسلام آشیانه او شد
کد خبر: 4164622
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۰
به‌ مناسبت روز بزرگداشت سلمان فارسی

جست‌وجوگر حقیقتی که اسلام آشیانه او شد

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه سلمان فارسی از جوانی به دنبال حقیقت‌، عدالت و پاسخ به حس پرستش و آرمان‌خواهی بود، گفت: در نهایت، روح حقیقت‌جوی سلمان او را به سرزمین حجاز کشاند و فقط دین اسلام توانست به او کمک کند.

بهمن زینلی عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهانسلمان فارسی، یکی از اصحاب ویژه پیامبر(ص) از اهالی ایران بود که ایشان درباره‌اش فرمود: «سلمان از اهل‌ بیت من است.» سلمان در تاریخ هشتم صفر سال 35 هجری وفات یافت و به همین سبب، هفتم صفر، روز بزرگداشت سلمان فارسی نام‌گذاری شده است. علامه امینی، نویسنده کتاب ارزشمند «الغدیر» درباره او می‌گوید: «اگر شیعیان می‌دانستند که هیچ زیارتی بعد از زیارت معصومین(ع) بالاتر از زیارت مزار سلمان نیست، حتماً اهتمام بیشتری برای زیارت قبر ایشان به‌ کار می‌بردند.» به همین مناسبت، خبرنگار ایکنای اصفهان با بهمن زینلی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان گفت‌وگویی درباره شخصیت سلمان فارسی انجام داده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ گزارش‌های تاریخی درباره شخصیت و زندگی سلمان فارسی پیش از اسلام، چه اطلاعاتی ارائه می‌دهند؟

بر اساس گزارش‌ منابع تاریخی، سلمان فارسی اصالتاً ایرانی بود. غالب روایات او را از اهالی اصفهان، بعضی از روایات اهل استان فارس و تعدادی دیگر او را اهل خوزستان می‌دانند. سلمان فارسی در خانواده‌ای ایرانی و معتقد به آیین زرتشت متولد شد و شخصیت و روحی جویای حقیقت داشت. در زمان جوانی او، دین زرتشت به دینی مشرکانه تبدیل شده بود؛ در نتیجه به آیین مسیحیت گرایش پیدا کرد، ولی باز هم چیزی را که در جست‌وجوی آن بود، در مسیحیت نیافت. در نهایت، روح حقیقت‌جوی سلمان، او را به سرزمین حجاز کشاند.

طبق بعضی از روایات، سلمان فارسی اسیر شد و طبق روایات دیگری، خود به‌طور مستقل به مدینه رسید که در آن زمان کانون یهود بود. در آنجا از طریق اخبار یهود از ظهور پیامبر الهی اطلاع یافت، رسول الله(ص) بعد از مدتی به شهر یثرب مهاجرت کرد که بعداً مدینه نامیده شد و در آنجا سلمان به خدمت ایشان رسید. با توجه به گذشته‌ای که او در مسیر یافتن حقیقت طی کرده بود، با آگاهی، علم و ایمانی راسخ به آیین اسلام گروید و به یکی از صحابه خاص پیامبر(ص) تبدیل شد.

ایکنا ـ دغدغه‌های سلمان پیش از ملاقات با پیامبر(ص) به‌عنوان جوانی جویای حقیقت چه بود و چه ویژگی‌های شخصیتی ممتازی داشت؟

سلمان فارسی در فضایی رشد کرده بود که استعداد گرایش به حقیقت را در او ایجاد کرد. حقیقت دارای جنبه‌ای بنیادین و جنبه‌ای ظاهری و صوری است. تشخیص میزان وابستگی سلمان به مسائل بنیادین و صوری چندان مشخص نیست؛ زیرا در این‌باره اخباری در دسترس قرار ندارد و بیشتر از دوران بعد از اسلام آوردن او اطلاعات در اختیار داریم. اطلاعات پیش از اسلام آوردن سلمان به ما نشان می‌دهد که روح حقیقت‌طلبی یا عدالت‌طلبی در او بسیار زنده بوده است.

در زمان ظهور اسلام، همه ادیان از جمله زرتشت، مسیحیت و یهودیت به مسیری انحرافی متمایل شده بودند و همین انحراف باعث شد چنین شخصیت‌هایی به دنبال فضایی جدید حرکت کنند و اراده الهی آنها را به اسلام رساند. سلمان در دوران جوانی از نظر عینی به دنبال حقیقت‌ و عدالت و از نظر ذهنی و فضای معنوی به‌ دنبال پاسخ به حس پرستش و آرمان‌خواهی در وجود خود بود که بی‌پاسخ مانده بود. سلمان در آیین زرتشت متولد شد، به مسیحیت گروید و با یهودیت هم آشنا شد؛ ولی هیچ‌کدام او را راضی نکرد؛ بنابراین به راه خود ادامه داد تا در نهایت موفق شد و به آیین اسلام رسید.

روح و شخصیت سلمان بعد از اسلام آوردن نشانی از دنیاخواهی و مادی‌طلبی در خود نداشت؛ زیرا شرایط رفاه مادی در زمان حیات برایش فراهم شد؛ ولی به زندگی عابدانه و زاهدانه خود ادامه داد. روح او از دوران نوجوانی به دنبال تعالی و پرواز بود؛ ولی شرایط و اسباب و لوازم آن فراهم نبود. در نهایت، فقط دین اسلام توانست به او کمک کند و سلمان را به هدفش برساند.

ایکنا ـ جایگاه و رابطه نزدیک سلمان فارسی با پیامبر(ص) و خانواده ایشان به چه سبب بود؟

بسیاری از افراد مثل اباذر مسلمان شدند و در زمره یاران خاص پیامبر(ص) قرار گرفتند؛ ولی سلمان به قدری آموزه‌های پیامبر(ص) را دقیق دریافت کرده بود که وقتی پشت سر ایشان گام برمی‌داشت، جای پایش هیچ تفاوتی با جای پای پیامبر(ص) نداشت؛ یعنی اطاعت او از ایشان تا این حد بود و ولایت پیامبر(ص) در سلمان تجلی یافته بود.

سلمان فارسی تنها شخصیت غیرمعصومی بود که تا این درجه از ولایت و اطاعت را از پیامبر(ص) به جا می‌آورد؛ این مسئله ناشی از طی طریق کردن او از دوران نوجوانی و جوانی بود؛ بنابراین پاسخ دادن به نیازهای معنوی‌اش از طریق اسلام به بروز تفاوت‌های ویژه‌ای میان سلمان و دیگر صحابه پیامبر(ص) منجر شد. طبق گزارش‌های تاریخی، اگر بخواهیم مقایسه کنیم، سلمان بعد از ائمه(ع) نزدیک‌ترین و شاخص‌ترین چهره به پیامبر(ص) بود.  

ایکنا ـ سلمان در حوادثی که پس از رحلت پیامبر(ص) رخ داد، چه نقشی ایفا کرد؟

وقایع بعد از وفات پیامبر(ص) در ادبیات تاریخی، سقیفه نامیده می‌شود. سلمان بعد از سقیفه همراه حضرت علی(ع)، انصار و مسلمانان را ارشاد می‌کرد، نقل است که وقتی از جریان سقیفه مطلع شد، اظهار تأسف کرد و گفت: «کاری را که نباید انجام دادند.» مشخص است که او کاملاً مخالف نتیجه سقیفه بود و در وهله اول، همه تلاش خود را برای لغو آن به‌ کار گرفت. وقتی شرایط تغییر نکرد، امیرالمؤمنین(ع) به سلمان و دیگر صحابه، اجازه فعالیت اجتماعی و مشارکت در امور حکومتی داد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت وجود سلمان فضایی ایجاد می‌کرد که فرهنگ نبوی در جامعه مدینه و خارج از آن زنده بماند؛ یعنی کاری که حضرت علی(ع) باید انجام می‌داد، ولی به‌دلیل شرایط از آن محروم شده بود، به عهده او قرار گرفت.

سلمان در دوره خلیفه دوم والی مدینه شد؛ پذیرش این مسئولیت، انجام آن و رفتن به شهر مدائن وظیفه‌ای بود که خلیفه پیشنهاد کرد؛ ولی عملی شدن آن با اجازه امیرالمؤمنین(ع) بود، مخصوصاً اینکه سلمان با فرهنگ مردم شهر مدائن کاملاً آشنا بود و می‌توانست به جامعه اسلامی و ایرانی خدمات فراوانی ارائه دهد، خشونتی را که اعراب تحت تأثیر خلفا در پیش گرفته بودند، کاهش داد و از طرف دیگر، چهره واقعی اسلام را در جامعه ایرانی آن زمان، به‌ویژه شهر مدائن که پایتخت ساسانیان بود، جاری کرد. درواقع، شخصیت سلمان مانع اعمال خشونت‌ بود و تصویر زیبایی از اسلام به ایرانیان ارائه کرد که سرداران عرب توانایی ارائه آن را نداشتند؛ بنابراین دوران حاکمیت سلمان بر مدائن برای آینده جامعه اسلامی مطلوب بود و زمینه ترویج اسلام راستین را در جامعه ایرانی فراهم و پایه‌های شکل‌گیری تشیع در ایران را نیز بنا کرد.

ایکنا ـ شیوه حکومت سلمان در مدائن چگونه بود؟

رفتار سلمان کاملاً عارفانه بود. او در مدائن فقط والی نبود، بلکه مربی و مفسر قرآن بود که در ایوان مدائن جلسات خود را برگزار می‌کرد و به تدریس قرآن می‌‌پرداخت. همه منابع تاریخی متفقاً تصریح کرده‌اند که سیمای حاکمیت سلمان بسیار ساده و پاک بود، به نحوی که افراد عادی متوجه والی بودن او نمی‌شدند؛ زیرا در کارهای عادی و روزمره مثل حمل بار و وسایل به مردم کمک می‌کرد. به‌طور کلی، سلمان به‌عنوان والی وظیفه داشت که اسلام و قرآن را کاملاً به منصه ظهور برساند.

ایکنا ـ دلیل ارادات گروه‌های صوفی به سلمان چیست؟

در اینجا منظور ما از کلمه صوفی دنیا‌گریزی نیست. ساده‌زیستی به معنای تعلق نداشتن به دنیاست؛ اینکه فرد از دنیا فراری نباشد و وظایف دنیوی خود را انجام دهد؛ ولی در عین حال به دنیا تعلق خاطر هم نداشته باشد. این درست است که یکی از پیشوایان همه صوفیان و اهل طریقت، بعد از امیرالمؤمنین(ع)، سلمان است.

اوج عرفان سلمان، تعلق نداشتن به دنیا بود؛ یعنی همان تصویر واقعی از عرفان اسلامی که به‌ وسیله مولانا، ابن‌عربی و... ارائه شده است. سلمان به معنای واقعی در سراسر زندگی‌اش همه تعلقات را از خود دور می‌کرد و به تبلیغ اسلام واقعی می‌پرداخت. می‌توان گفت زندگی او، زاهدانه و عارفانه بود و چه در مقام صحابه پیامبر(ص) و چه در مقام والی شهر مدائن، به آنچه باور داشت، عمل می‌کرد.

زهراسادات مرتضوی

انتهای پیام
captcha